خبرگزاری کار ایران

حمید پورآذری در گفتگو با ایلنا از دلایل کم‌کاری سال‌های اخیر خود گفت:

فرهنگی‌ترین مسئول ما امروز چه دغدغه‌ای دارد؟ ‍!

فرهنگی‌ترین مسئول ما امروز چه دغدغه‌ای دارد؟ ‍!
کد خبر : ۱۳۲۳۰۱

آنچه هر روز روی صحنه‌ها اتفاق می‌افتد کف تئا‌تر است / مانند چرمشیر فکر می‌کنم این روز‌ها به افرادی تبدیل شدیم که توپ خود را بی‌جهت به در و دیوار می‌کوبیم / فرهنگی‌ترین مسئول ما امروز چه دغدغه‌ای دارد؟ آیا به خود فرهنگ فکر می‌کند یا نکات دیگر؟

ایلنا: حمید پورآذری ازجمله کارگردانان تئا‌تر است که کارنامه هنری او ثابت می‌کند برعکس عده‌ای فعالیت در حوزه نمایش را نه برای کسب شهرت و منافع مالی بلکه برای ذات این حرفه و حرکت رو به تعالی روح و تمامل اجتماعی می‌خواهد. با این هنرمند گفتگویی داشتیم که دلایل خود از کم‌کار شدن طی سال‌های اخیر را طی آن بیان کرده و به نوعی معتقد است این گفتگو؛ وصیت حرفه‌ای و هنری او محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، پورآذری درباره آغاز فعالیت در تئا‌تر و آمال و آرزوهای سال‌های نخست گفت: همه چیز کم کم شکل می‌گیرد و تو از جایی شروع می‌کنی، گاهی این اتفاق کاملا به صورت تصادفی می‌افتد اما بعد از مدتی وابستگی بیشتر می‌شود، دغدغه‌های دیگر کنار می‌رود و تئا‌تر جای همه آن‌ها را می‌گیرد. این جریان رفته رفته به به دغدغه اصلی تبدیل می‌شود و با گذشت زمان آنقدر گسترش پیدا می‌کند که تمام زندگی را دربرمی‌گیرد. برای خود من تئا‌تر به اندازه‌ای شد همه زندگی که در هیچ زمینه دیگری مثل رادیو، ‌ سینما و غیره کار نکردم.

کارگردان نمایش «دایره گچی قفقازی» درخصوص دلایل کم‌کاری سال‌های اخیر خود اظهار داشت: در این مسیر مسائلی پیش می‌آید که حکم دست‌انداز را دارد و الزام ایجاد می‌کند به مسیر طی شده و کاری که انجام می‌دهیم شک کنیم. به نظرم این روز‌ها دیگر اینکه چرا فلان بازیکن فوتبال یا بازیگر سینما در آثار نمایشی روی صحنه می‌رود مطرح نیست، بلکه آنچه گم شده ذات تئا‌تر است و ما به سمت مسائلی پیش رفتیم که اصلا کمکی به تئا‌تر نمی‌کند.

وی ادامه داد: شاید طرح چنین مواردی برای تئا‌تر به عنوان یک حرفه اهمیت داشته باشد اما آنچه فراموش شده «جریان» است. به شدت معتقدم تئا‌تر یک جریان و هنر مهمی است اما اهمیت آن تنها به خاطر هنر بودن نیست. راهی است که جهان درونی من در این مسیر تغییر می‌کند. ما برای داشتن فردا و مردم بهتر می‌توانیم تئا‌تر را به عنوان یک ضرورت درنظر بگیریم، چون فرهنگ‌ساز است و از این نظر ظرفیت‌های زیادی دارد.

این هنرمند با بیان مثالی در توضیح بیشتر «جریان» بودنِ تئا‌تر عنوان کرد: بهترین واژه برای توصیف این هنر پویایی است. وقتی با هنری سر و کار دارید که انسان از ابتدا تا انتهای آن نقش اساسی ایفا می‌کند و آنقدر پویاست که مدام دستخوش تغییر می‌شود باید اهمیت دوچندان برای آن قائل باشیم. شما درنظر بگیرید حتی اگر قرار باشد یک گروه ارکستر موسیقی پنجاه نفره کنار یکدیگر اثری را تمرین و سپس روی صحنه اجرا کنند؛ قادر به برقراری ارتباط مانند آنچه در تئا‌تر اتفاق می‌افتد نخواهند بود. اعضای گروه کاغذهای نت را در اختیار دارند، در منزل یا سالن تمرین می‌کنند و سپس برای هماهنگی بیشتر کنار هم جمع می‌شوند.

وی با بیان اینکه ساخت و ساز اثر نمایشی در لحظه رخ می‌دهد و این نکته‌ای است که امروز گم کرده‌ایم، افزود: جفا در حق تئا‌تر است که صرفا به بحثدرباره یک قران دوزار بسنده کنیم و مدام بگوییم بودجه نیست یا حمایت وجود ندارد و مسائلی از این دست. اهمیت چنین مسائلی را رد نمی‌کنم اما باید از خود سوال کنیم ذات تئا‌تر چیست؟ نه تنها هنرمندان، بلکه خوب است مسئول فرهنگی و معاون وزیر هم به این نکته دقت کنند. چون در غیر این صورت به ورطه تکرار می‌افتیم و دیگر نمی‌توانیم تکان بخوریم.

پورآذری با اشاره به سوال مهمی که این روز‌ها همواره از خود می‌پرسد؛ اظهار داشت: همیشه پیش از شروع کار از خودم سوال می‌کنم که چی؟ و به هنرجویان و دانشجویان هم توصیه می‌کنم این سوال را خود بپرسند و سپس دست به خلق بزنند. سوال‌ها باید پیش از مواجه شدن با مخاطب اتفاق بیفتد چون تجربه نشان داده اگر چنین نکنیم دیگر نمی‌توانیم پاسخگوی سوال‌هایی باشیم که در طول اجرا برای تماشاگر پیش می‌آید.

وی با طرح این سوال که آیا تئا‌تر کار می‌کنیم تا فقط بگوییم هنرمند هستیم؟ بیان کرد: الان بخشی از افراد به این علت تئا‌تر کار می‌کنند که بگویند هنرمند هستیم، اما واقعا چند درصد آن‌ها هنرمند به معنای واقعی هستند یا مسیری را طی می‌کنند که در آینده به چنین چیزی تبدیل شوند؟ برای هنرمند واقعی بودن باید نفسی وجود داشته باشد که در ذات تئا‌تر موجود است. اینکه من اهمیت دارم، اما اهمیت من به خاطر فرد کنار دستی است. این روز‌ها واقعا چه اندازه در تئا‌تر به چنین چیزی فکر می‌شود؟

کارگردان نمایش " رویای ناتمام " تصریح کرد: توجه به اهمیت فرد کناری موجب می‌شود خود ما نیز اهمیت دوچندان پیدا کنیم اما در مقابل این تفکر، وجود نگاه حذفی موجب روزمرگی تئا‌تر می‌شود و جایگاه آن بین همه تنزل پیدا می‌کند.

وی با اشاره به اینکه زمانی می‌گفتند تئا‌تر هنر خواص است اما معتقدم هنگامی چنین معنایی مطرح می‌شود که این هنر به درد عوام بخورد؛ گفت: پی بردن به اهمیت تئا‌تر طی کردنِ مسیری را می‌طلبد و زمانی متوجه خواهیم شد باید به همه چیز طور دیگری نگاه کنیم. رضا کیانیان زمانی در خانه هنرمندان ایران نمایشگاهی با عنوان «دوباره نگاه کن» برگزار کرد که نام انتخاب شده درس بزرگی همراه داشت. ما چقدر به کارکتر خود نگاهی دوباره می‌کنیم؟ چه اندازه حاضر هستیم از شمایلی که با تئا‌تر برای خود ساخته‌ایم عبور کنیم یا چقدر در برابر تغییر مقاومت می‌کنیم و در یک نقطه متوقف می‌شویم؟

این هنرمند در توضیح نظر خود اظهار داشت: به نظرم هنگامی که از آن شمایل عبور کنیم همه چیز درونی شده و خود به خود ناچار هستیم طور دیگر به جهان پیرامون نگاه کنیم. به شرط آنکه جرات داشته باشیم یک قدم از نقطه‌ای که در آن متوقف هستیم عبور کنیم خواهیم دید چه تغییراتی ایجاد می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه باید کشفِ لحظه‌ها و اتفاق‌های ناب را درک کنیم، اضافه کرد: آنچه هر روز روی صحنه‌ها اتفاق می‌افتد کف تئا‌تر است. لحظه‌ای که وجود دارد، وجود دارد و ما باید از آن عبور کنیم؛ تا چه زمانی قرار است حول آن طواف کنیم و متوقف بمانیم؟

کارگردان نمایش " دور دو فرمان " تصریح کرد: وقتی چنین اتفاقی می‌افتد در مرداب قرار می‌گیریم، چون اصولا تئا‌تر کار کردن یا هر فعالیت هنری دیگر مثل سفر است. ابزاری است برای ساخت و ساز خود به سوی تکامل و فکر می‌کنم اصولا باید با هنر اینطور مواجه شویم، اگر غیر از این عمل کنیم به هنر ظلم کرده‌ایم.

پورآذری در پاسخ به این سوال که شرایط امروز تئا‌تر را چگونه ارزیابی می‌کند و آیا مسائل فرهنگی امروز موجب کم‌کاری او شده یا خیر اظهار داشت: فرهنگی‌ترین مسئول ما امروز چه دغدغه‌ای دارد؟ آیا به خود فرهنگ فکر می‌کند یا نکات دیگر؟ وقتی در چنین شرایطی قرار می‌گیریم از خود می‌پرسیم اصلا چرا باید کار کنیم؟

وی با اشاره به صحبت‌های چندسال قبل محمد چرمشیر ادامه داد: نامه‌ای از محمد چرمشیر به حمید امجد را به خاطر دارم که توسط انتشارات نیلا هم منتشر شده و فکر به آن متن این روز‌ها مدام با من همراه است. من هم مانند چرمشیر فکر می‌کنم این روز‌ها به افرادی تبدیل شدیم که توپ خود را بی‌جهت به در و دیوار می‌کوبیم. به نظرم باید بیشتر هوای یکدیگر را داشته باشیم تا از این شرایط عبور کنیم و به مرحله‌ای برسیم که با کار خود موجب اتفاق شویم.

کارگردان نمایش یک نوکر و دو ارباب در پاسخ به این سوال که مسئول شرایط فرهنگی امروز کیست؟ توضیح داد: این اتفاق انحصارا به مسئولان ربطی ندارد و نقش ما هم در این زمینه کم نیست، چه بسا خیلی بیشتر است. چون در قبال خود، جامعه و آیندگان مسئول هستیم. به نظرم این تفکر که وقتی دیگ برای من نجوشد پس‌‌ همان بهتر که… اصلا درست نیست. چنین شرایطی موجب می‌شود به فردی اهل غرغر تبدیل شویم که خیلی خطرناک به نظر می‌رسد. با این روحیه قرار است چه چیز را به نسل آینده منتقل کنیم؟ فکر می‌کنم باید راه دیگری پیدا کرد و مقابل یاس و ناامیدی ایستاد.

پورآذری همچنین در پاسخ به این سوال که چنین رویه‌ای با کار نکردن و دست کشیدن از اجرای نمایش تناقض دارد، گفت: شک کردن مهم‌ترین اتفاق زندگی انسان به حساب می‌آید. می‌توان از نگاه یاس مطلق با شرایط مورد نظر مواجه شد یا از سوی دیگر به دیده شک به همه چیز نگاه کرد و در پی راه‌های تازه و اتفاق درست بود. البته چنین روحیه‌ای الزاما به معنای اجرای اثر روی صحنه نیست ولی اجرای نمایش هم می‌تواند گاهی اعتراض به شرایط موجود تفسیر شود. به هرحال نباید فراموش کنیم در جایی که هیچکس هویتی برای کار هنری ما قائل نیست، با کار نکردن به هیچ تبدیل می‌شویم.

وی درباره رفتار هنرمندان پیشکسوت در مواجه با این شرایط و فاصله میان نسل‌ها عنوان کرد: من فراموش نمی‌کنم نکاتی را از نسل گذشته آموختم و به نظرم همین نفس انتقال تجربه و دانش کفایت می‌کند. روحیات هنرمندان متناسب با شرایط اجتماعی – سیاسی زمانه تغییر می‌کند. نسل قبل از ما هم متناسب با زمان خود رشد کرده و این عامل در شکل‌گیری آن‌ها تاثیر زیادی گذاشته است.

این هنرمند با برشمردن سیر تحول تئا‌تر در جهان ادامه داد: استانسلاوسکی وجود داشته که می‌رهولد و آپیا و… تا برشت، آرتو و بِکِت به وجود آمدند. باز با یک فاصله پی‌تر بروک، آرین موشکین، گروتفسکی و… را داریم که به یکباره ظهور نکرده و معلول فضاهای تئاتری جغرافیای دوران خود بودند.

مدرس بازیگری و کارگردانی تصریح کرد: به ویژه بعد از انقلاب صنعتی مردم قهرمان آثار می‌شوند و این دغدغه به وجود می‌آید که به یکباره اتفاق نیفتاده و ریشه در هویت نسل‌های گذشته دارد. زمانی قهرمان‌ها شاهان و شاهزاده‌ها بودند اما این روند موجب شد از نگاه فرازمینی به شخصیت‌ها فاصله بگیریم و کشاورزان و مردم معمولی جای آن‌هار را بگیرند.

وی افزود: در چنین شرایطی آثاری همچون اتوبوسی به نام هوس، باغ وحش شیشه‌ای و آثار نویسندگانی مثل چخوف، ویلیامز، ممت، برشت و… خلق می‌شوند. برشت به شدت دغدغه طبقات اجتماعی(نه به معنای سیاسی و آنچه سوسیالیزم مطرح می‌کند) و خود انسان را دارد. بکت انسان بی‌پناه بعد از جنگ را مطرح می‌کند و اوژن یونسکو با نمایش‌نامه «کرگردن» می‌گوید به کدام سمت در حرکت هستیم.

پورآذری با تاکید بر اینکه خیلی جذاب نیست که همچنان درباره موضوعات ۵۰سال قبل انسان صحبت می‌کنیم، گفت: ولی باید از خود سوال کنیم چرا می‌نویسیم، چرا کارگردانی یا بازی می‌کنیم؟ این سوال‌ها از ذات تئا‌تر برمی‌آید. تحولی که استانیسلاوسکی در بازیگری ایجاد می‌کند از ذات تئا‌تر می‌آید. ما گاهی همین سوال‌ها را فراموش می‌کنیم. از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم. باید اجرا را از صحنه بیرون بکشیم و از خود بپرسیم که چه می‌کنیم؟

وی در پایان گفت: باید از خود سوال کنیم، «که چی؟» و این پرسش همواره باید وجود داشته باشد. این سوال را باید به یکدیگر یاد بدهیم و به نظرم اگر جای توجیه کردن‌ اعمال خود پاسخ همین سوال را بدهیم، دلایل و درستی کارهایی که روی صحنه اتفاق می‌افتد مشخص می‌شود.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز