گزارش ایلنا از مراسم گرامیداشت محمود استاد محمد؛
سیمین بهبهانی؛ کیک تولد استاد محمد را برید
تولد شصت و سه سالگی محمود استاد محمد با حضور غیرقابل پیشبینی سیمین بهبهانی و استقبال جمعی از هنرمندان و علاقهمندان هنر نمایش در تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد.
ایلنا: مراسم گرامیداشت سالروز تولد شصت و سه سالگی محمود استاد محمد با عنوان «یادا یاد» به همت کانون کارگردانان خانه تئاتر، شب گذشته شنبه(۱۱ آبان ماه) با حضور غیرقابل پیشبینی سیمین بهبهانی و جمعی از هنرمندان در تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مراسم با رونمایی از چهارمین کتاب کانون کارگردانان خانه تئاتر آغاز شد و روزبه حسنی مسئول گردآوری مطالب این مجموعه که با محوریت محمود استاد محمد در اختیار علاقهمندان قرار گرفت، اظهار داشت: کتاب کانون به درخواست حسین کیانی و از سال ۹۰ کار خود را آغاز کرد و قرار بر ادامه انتشار این مجموعه شد. سال ۹۰ سه شماره از این کتاب را منتشر کردیم، علاوه بر این سه شماره در یک سال دو فصلنامه هم منتشر شد که در شرایط سختی ازنظر بودجه قرار داشتیم و شماره چهارم، آخرین شماره از کتاب کانون است که منتشر میشود.
وی با اشاره به اینکه ابتدا قرار بود شماره چهارم کتاب کانون به یاد عباس نعلبندیان و با حضور محمود استاد محمد منتشر شود، تصریح کرد: باتوجه به اتفاقاتی که رخ داد و محمود استاد محمد از میان ما رفت، کتاب آخر عملا به یادنامه سه هنرمند یعنی عباس نعلبندیان، محمد آستیم و محمود استاد محمد تبدیل شد و از آنجا که آقای استاد محمد علاقهای به ویژهنامههای به این شکل نداشت؛ نخواستم افراد زیادی برای کتاب مطلب بنویسند.
حسینی همچنین به برگزاری جشن سالانه کانون نویسندگان و منتقدان خانه تئاتر اشاره کرد و گفت: با توجه به برگزاری آبرومندانه این جشن، انتظار داشتم منتقدان خانه تئاتر بیشتر به این کتاب بپردازند اما متاسفانه چنین نشد و به هر حال هم گمان میکنم انتشار چهار شماره کافی باشد.
این نویسنده و کارگردان با تشکر از احسان رسولاف بابت فراهم کردن امکان انتشار این شماره و همچنین مهسا دهقان برای در اختیار گذاشتن مطالب مورد نیاز کتاب از پرویز پورحسینی، بازیگر باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون خواست تا مطالبی در رابطه دوران آشنایی با محمد استاد محمد برای حاضران بگوید.
پرویز پور حسینی از عباس نعلبندیان و محمود استاد محمد گفت
پورحسینی ضمن سپاس از کانون کارگردانان برای برگزاری مراسم سالروز تولد محمود استاد محمد عنوان کرد: خود من علاقه زیادی به نوشتن مطلب در این شماره نداشتم اما پیگیریهای روزبه حسنی موجب شد چنین کنم و مطلبی در خصوص دوران تمرینهای نمایش «پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگوارههای قرن بیست و پنجم زمینشناسی یا چهاردهم، بیستم فرقی نمیکند» برای این شماره بنویسم.
وی ادامه داد: عباس نعلبندیان یک فرهیخته و انسان مظلومی بود که همینطور مظلومانه هم از میان ما رفت. من سال ۴۶ در نمایش او بازی کردم و در تمام مدت همکاری کوچکترین نکته منفی ندیدم. همینطور محمود استاد محمد را بسیار دوست داشتم اما هیچگاه امکان حضور در آثار او را نداشتم.
پس از اتمام صحبتهای پورحسینی، روبان چهارمین و آخرین شماره کتابِ کانونِ کارگردانانِ خانه تئاتر در برابر حاضران باز شد.
مجید سرسنگی، مدیرعامل تماشاخانه ایرانشهر با بیان اینکه بابت برگزاری مراسم گرامی داشت یاد هنرمندی همچون استاد محمد در مجموعه بسیار خوشحال است، اظهار داشت: اما این احساس خوشحالی از طرفی با ابراز تاسف به خاطر از دست دادن هنرمند بزرگ کشور همراه است و ای کاش هیچگاه شاهد این نباشیم که هنرمندی بابت کاستیهای موجود امکان رسیدگی تمام و کمال به امورات خود در دوران بیماری را نداشته باشد.
وی با غیرقابل جبران دانستن از دست دادن هر یک از هنرمندان بزرگ کشور عنوان کرد: امیدوارم پیشکسوتان ما به ویژه هنرمندان تئاتر و افرادی که عمر خود را صرف این حرفه کردهاند همواره در سلامت به سر ببرند و اگر احیانا مشکلاتی هم پیش آمد مسئولان امر او را تنها نگذارند و یاری کنند.
این مدیر در پایان گفت: با توجه به شناختی که از محمود استاد محمد داشتم، میدانم آنچه در ماههای پایانی عمر علاوه بر تحمل رنج ناشی از بیماری بیش از هرچیز او را رنج میداد بیتوجهیهایی بود که در خصوص هنرمندان صورت میگرفت. در هر صورت بار دیگر درگذشت او را تسلیت میگویم.
ادامه بخش دوم مراسم در سالن استاد ناظرزاده کرمانی
بخش دوم این مراسم در سالن استاد ناظرزاده کرمانی برگزار شد. جایی که صدای پیغامگیر تلفنی برای حاضران در سالن پخش شد و محمود استاد محمد صحبت میکرد و پیام میگذاشت.
پخش تصاویری از محمود استاد محمد برای نخستین بار که طی آن خالق نمایشنامههای «شب بیست و یکم» و «آسیدکاظم» خودش را مقابل دوربین برای حاضران معرفی میکرد یکی دیگر از بخشهای مراسم سالروز تولد این هنرمند بود.
زهیر یاری که در سالهای نوجوانی و پیش از آغاز فعالیت جدی در سینما و تئاتر موفق به دیدار محمود استاد شده بود به دعوت نگار جواهریان که اجرای مراسم را به عهده داشت؛ از خاطرات روزگاری گفت که به دیدار استاد محمد میرفت. جالبترین بخش خاطرهها که با استقبال تماشاگران مواجه شد آنجا بود که یاری ماجرای سیلی زدن بیژن مفید به گوش محمود استادمحمد هنگام اجرای نمایش " شهر قصه " برای حاضران تعریف کرد.
حضور محمد چرمشیر و مسعود فروتن روی صحنه و خواندن بخشهایی از دست نوشتههای شخصی محمود استاد محمد که درد دلهای خصوصی او را شامل میشد از دیگر بخشهای درنظر گرفته شده برای مراسم سالروز تولد این هنرمند بود. اما ورود سیمین بهبهانی در سالن حاضران را شگفتزده کرد و او در میان تشویقهای ممتد تماشاگران برای دنبال کردن برنامه در جایگاه نشست.
همچنین اصغر دشتی در دنباله برنامه با حضور روی صحنه و عذرخواهی از نگارجواهریان بخاطر قطع شدن روند اجرا، به درگذشت " فرخ صوفی " یکی از افرادی که نام او در تصاویر ابتدایی عنوان شد و از همراهان محمود استاد محمد در نمایش شهر قصه محسوب میشود؛ اشاره کرد و یاد او را گرامی داشت.
این هنرمند چندی پس از درگذشت محمود استاد محمد غریبانه در بیمارستان چشم از جهان فور بست. فردی که با ایفای نقش " خرس " و " قاطر " در نمایش " شهر قصه " حضور داشت و او بود که به دلیل سن بالاتر بچههای محل را برای حضور در نمایش کنار هم جمع کرد. در این مراسم همچنین تصوایری از فرخ صوفی به نمایش درآمد که در آن خود را معرفی میکرد.
برنامه با اجرای موسیقی زنده که قطعهای از سرودههای نمایش شهر قصه(نه دیگه، این دل واسه ما دل نمیشه) ادامه پیدا کرد و تصاویری از برنامه نمایشنامه خوانی در موسسه " اکو " پخش شد. برنامهای که طی آن نویسندگانی همچون محمود استاد محمد، محمد چرمشیر و علیرضا نادری نمایشنامههای خود را با صدای خودشان خوانش میکردند.
بخش دیگر تصاویر به برگزاری جشن خانه تئاتر اختصاص داشت که طی آن از محمود استاد محمد تقدیر شد و او بار دیگر از خانه نشینی هنرمندان بزرگ و بیاهمیتی جایگاه تئاتر در نظر مسئولان کشور انتقاد میکرد.
بخشهایی از متن دلنوشته محمود استاد محمد از زبان رویا افشار و مسعود جعفری جوزانی
در ادامه مراسم سالروز تولد محمود استاد محمد، رویا افشار و مسعود جعفری جوزانی برای خواندن بخش دیگری از دلنوشتههای این نویسنده روی صحنه آمدند.
متنی که توسط جوزانی خوانده شد به این شرح است: قسمت این بود که من بیمار بشم، حساس و شکننده و… و ببینم آنچه که نمیدیدم و چهها دیدم، و چهها که ندیدم. نسبت به مرگ هیچ احساس غریضی ندارم. گاهی خدندهام میگیرد، صبحها که از پنجره بیرون را نگاه میکنم، او به من میخندد و من به او؛ جای بدی قرار گرفته ام. آرزوی سلامتی یا مرگ، توقع بیجایی است. ایلغار خرچنگوارهای به کبد و از کبد به استخوان و از استخوان به ناکجا و جسم و جانم فتاده است. کار را از امانخواهی گذرانده است. قسمت این بود. اگر بعدها کسی جویای احوالم شد بگو با خوبهای روزگار خوب بود و از بدیها و بدها میترسید. بگو اصلا آدم ترسویی بود، همین روزهای آخر از تاریکی کوچههای کودکیاش وحشت داشت. فقط نمیدانم چرا همه عمر جلوخان دهشت بود.
رویا افشار نیز متنی از استاد محمد را برای حاضران خواند که بخشی از آن در ادامه میآید: ته خطه، دقایقی دیگه اتوبوس توقف میکنه؛ راننده چرخهارو خلاص میکنه، تو دنده خلاص گاز میده، غرش موتور به اوج میرسد و ناگهان سوئیچ، پیسسس. و صدای شاگرد راننده، آآآخر خطه، سکوت. به دورو برم نگاه میکنم، تنهام. مسافرها قبلا در ایستگاههای دیگه پیاده شدن، از پنجره بیرون رو نگاه میکنم، تابلوی توقف ایستگاه اتوبوس روی یک تکه آسفالت فرو رفته در خاک پنهان شده، زیر خاک و خاک و خاک؛ تا چشم کار میکنه خاک…
و استاد شصت و سه ساله شد
پس از خوانده شدن این دو متن تصاویری از زندهیاد محمود استاد محمد برای حاضران در سالن استاد ناظرزاده کرمانی پخش شد. تصویر ریختن برف شادی بر سر این نویسنده در سالروز تولدش چندسال قبل.
نگار جواهریان در ادامه از سیمین بهبهانی دعوت کرد تا برای فوت کردن شمع کیک تولد استاد محمود و بریدن آن به روی صحنه برود. این شاعر پس از حضور روی صحنه بیان کرد: با تمام قلب تشکر میکنم که امشب به پاس احترام برای آن درگذشته دور هم جمع شدهاید و تولد او را تبریک میگویید. من هم تولد او را تبریک میگویم و امیدوارم این حسن معاشرت و دوستی میان شما باشد و من هم تا وقتی زنده هستم خدمتگذار و دوستدار شما باشم.
وی در پایان صحبتهای خود گفت: به خاموش کردن شمع علاقه ندارم، ای کاش برای روشن کردن آن از من دعوت کرده بودید. اما به هرحال چون دستور دادید، اطاعت میکنم.
سپس با حضور این هنرمند و آرزوی بزرگی برای تئاتر ایران کیک تولد محمود استاد محمد توسط سیمین بهبهانی بریده شد.
جواهریان در انتها از تمام افرادی که امکان برگزاری مراسم جشن تولد محمود استاد محمد را فراهم کردند تشکر کرد. در پایان کیک تولد میان تماشاگران تقسیم شد و حاضران در سالن استاد ناظرزاده کتاب کانون کانون و قاب عکسهایی از چهره محمود استاد محمد را با خود به یادگار بردند.
هنگام اجرای مراسم، بازیگری شبیه محمود استاد محمد گریم شده بود که در مدت برنامه، پشت به جمعیت روی صحنه حضور داشت. این برنامه با یکی دیگر از پیغامهای تلفنی استاد محمد به پایان رسید و خالق نمایشنامه «خونیان و خوزیان» شصت و سه ساله شد.