خبرگزاری کار ایران

«رابرت فالر» در گفت‌وگو با ایلنا:

چپ مدت‌هاست که بدل به مقوله‌ای فرهنگی شده است/ پا گرفتن راست افراطی در جهان نتیجه سیاست‌های نئولیبرال بود

چپ مدت‌هاست که بدل به مقوله‌ای فرهنگی شده است/ پا گرفتن راست افراطی در جهان نتیجه سیاست‌های نئولیبرال بود
کد خبر : ۷۴۴۴۹۵

ایدئولوژی حاکم بر جهان از زمان فروپاشی دیوار برلین و حتی پیش از آن، پست‌مدرنیسم است. این آرایشی بود که نئولیبرالیسم می‌توانست از طریق آن به دولت‌های رفاه در جوامع غربی یورش ببرد و در عین حال چهره‌ای «انسانی»، «آزادی‌خواهانه» و «پیشرو» به خود بگیرد.

«رابرت فالر» از آن دسته متفکرانی است که معمولا در فضای فکری مسلط در ایران و همینطور جهان کمتر نامی از او برده می‌شود. با این حال، این به هیچ روی بدان معنا نیست که او از متفکران صاحب‌نام امروزی جهان اعتبار و اهمیت کمتری دارد. فالر فیلسوف و نظریه‌پرداز در حوزه مطالعات فرهنگی است. توجه‌ها پس از ابداع مفهوم «انفعال متقابل» (Interpassivity) به فالر معطوف شد، مفهومی که پس از آن‌که «اسلاوی ژیژک» در بسیاری از کتاب‌هایش بدان پرداخت اسم فالر را بیش از پیش بر سر زبان‌ها انداخت. از آثار این فیلسوف بلندآوازه اتریشی می‌توان به «تصورات دیگران» و «درباره اصل لذت در فرهنگ» اشاره کرد.  

«رابرت فالر» با اشاره به پا گرفتن احزاب راست افراطی در اروپا و زوال دموکراسی در جهان تک‌قطبی امروز به خبرنگار ایلنا گفت: تا اواخر دهه ۱۹۷۰، دولت‌های (سرمایه‌دار) «غربی»، چه چپ و چه راست، از مدل سیاست‌گذاری اقتصادی کینزی در سرمایه‌گذاری‌های دولتی و مخارج مضاف بر درآمد استفاده می‌کردند. حتی زمانی «ریچارد نیکسون»، رئیس‌جمهوری وقت ایالات متحده نیز گفت: «ما همه از مدل کینز پیروی می‌کنیم». این امر به افزایش چشمگیر نابرابری در جوامع غربی در سه دهه نخست پس از جنگ جهانی دوم انجامید. «توماس پیکتی»، اقتصاددان فرانسوی و «برانکو میلانوویچ»، اقتصاددان صرب‌-آمریکایی در آثارشان به‌خوبی به این مساله اشاره کرده‌اند. ظاهرا در آن زمان این ضرورت به چشم می‌خورد تا با دستمزدهای بالا و نرخ بالای اشتغال مانع گرویدن کارگران به احزاب کمونیست شوند. به‌شکلی کنایه‌آمیز می‌توان گفت که این کارگران غربی بودند که به‌شکلی چشمگیر از «سوسیالیسم واقعا موجود» در کشورهای اروپای شرقی بهره‌مند شدند.

وی در ادامه گفت: در همان زمان، دورانی که سوسیالیسم واقعا موجود دیگر خطری برای کسی تلقی نمی‌شد، پارادایم اقتصادی در کشورهای غربی، در پی برتری اقتصادی و نظامی برآمده از فروپاشی دیوار برلین، تغییر ماهیت داد. ناگهان، تمامی دولت‌ها، چه چپ و چه راست، از سیاست‌های نئولیبرال پیروی کردند (یعنی خصوصی‌سازی، سیاست‌های ریاضت اقتصادی، تابع کردن تحصیل و بخش‌های سلامت ذیل قوانین سودمحورانه، آزادسازی قوانین جابه‌جایی سرمایه و کارگر ارزان، محدودیت در حاکمیت دموکراتیک و غیره).

چپ بدل به مقوله‌ای «فرهنگی» شده است

وی گفت: در اروپا، هر زمان که سوسیال‌دموکرات‌ها به قدرت رسیدند، اثبات کردند که حتی از اصلاح‌طلبان نئولیبرال هم رادیکال‌تر عمل می‌کنند، مانند «تونی بلر» نخست‌وزیر وقت بریتانیا یا «گرهارد شرودر»، صدراعظم پیشین آلمان. در نتیجه، احزاب چپ هیچ آلترناتیوی در زمینه اقتصاد برای جایگزینی مدل رقبایشان در اختیار نداشتند. در این راستا چپ بدل به مقوله‌ای «فرهنگی» شد (و در عین حال از «چپ» بودن دست کشید). از این زمان به بعد، چپ تمرکز خود را بر مسائل اقلیت‌ها و گروه‌های دون‌پایه گذاشت. اکنون چپ، به‌جای ترویج برابری اقتصادی و حقوق برابر تمامی گروه‌ها، تمرکز خود را بر «بازشناخت» و «رویت‌پذیری» این گروه‌ها گذاشته است.

فالر افزود: بنابراین نه‌تنها تمامی مسائل اجتماعی و اقتصادی در راستای گروه‌های اقلیت جنسی و قومی کنار گذاشته شد، بلکه حتی منافع اصلی این گروه‌ها نیز نادیده گرفته شد. دلیلش هم این است که بخش اعظم مشکلات همین گروه‌های اقلیت برآمده از اقتصاد، اجتماع و مسائل حقوقی بود و نه امور فرهنگی و نمادین. هر زمان که به‌راستی مسائل یک گروه اقلیت را حل وفصل کنید، آشکارگی این گروه رو به افول می‌گذارد. اما گروه‌های شبه‌چپ نوین، با تاکید بر آشکارگی این گروه‌ها، مشکلات آن‌ها را دائمی کردند. این امر همچنین باعث شد که گروه دیگری از مردم از این تاکید برنجند و آن را بهانه‌ای برای ادامه سیاست‌های خشونت‌بار مبتنی بر نابرابری اقتصادی قلمداد کنند.

ایدئولوژی حاکم بر جهان از زمان فروپاشی دیوار برلین، و حتی پیش از آن، پست‌مدرنیسم است

فالر در ادامه با اشاره به نقش ایدئولوژی در جهان پست‌مدرن، به‌ویژه پس از فروپاشی دیوار برلین و اثر آن بر پا گرفتن راست افراطی در سراسر جهان گفت: ایدئولوژی حاکم بر جهان از زمان فروپاشی دیوار برلین، و حتی پیش از آن، پست‌مدرنیسم است. این آرایشی بود که نئولیبرالیسم می‌توانست از طریق آن بر دولت‌های رفاه در جوامع غربی یورش ببرد و در عین حال چهره‌ای «انسانی»، «آزادی‌خواهانه» و «پیشرو» به خود بگیرد. «نانسی فریزر»، متفکر آمریکایی، نام این ائتلاف را میان سیاست اقتصادی مبتنی بر منافع اقلیتی کوچک و یک ایدئولوژی که به‌ظاهر همگان را «در بر می‌گیرد»، «نئولیبرالیسم پیشرو» گذارده است. این ائتلاف هم نیئولیبرالیسم را در بر می‌گیرد و هم پست‌مدرنیسم را به‌عنوان روبنای ایدئولوژیک خود.

این اندیشمند صاحب‌نام در ادامه افزود: ایدئولوژی پست‌مدرنیسم امروزه آشکارترین نشانگان خود را در نگرانی‌ها درباره «تبعیض» بروز می‌دهد (برای مثال، تبعیض میان «مردم رنگین‌پوست») و از «مردان پیر و سفیدپوست» خشم می‌گیرد. این قضیه در کشورهایی چون آلمان بسیار جالب است، خاصه از آن‌جا که این کشور در قرن ۲۰ شاهد نژادپرستی گسترده‌ای بود. این در حالی است که قربانیان این هجمه نژادپرستی در آلمان همواره سفیدپوستان بوده‌اند (از یهودی‌ها گرفته تا کمونیست‌ها و کولی‌ها  زندانیان ارتش سرخ و غیره). آشکار است که شماری از شبه‌چپ‌های آلمان اهمیتی برای مسائل حقیقی جامعه قائل نیستند و ترجیح می‌دهند به مسائلی بپردازند که جامعه آمریکا با آن دست به گریبان است. همان‌گونه که «لویی آلتوسر»، فیلسوف نام‌آشنا، اشاره کرده است، ایدئولوژی همواره مشکلات حقیقی را با مشکلاتی خیالی تاخت می‌زند که ترجیح می‌دادید با آن‌ها دست به گریبان باشید.

نئولیبرالیسم پیشرو به‌شکلی روزافزون نابرابری اجتماعی را افزایش می‌دهد

رابرت فالر سپس ادامه داد: وظیفه اصلی پست‌مدرنیسم این است که تمامی مشکلات موجود را نتیجه تبعیض نژادی و جنسی معرفی کند. این هم به نوبه خود خنده‌دار است، چراکه هر گونه تبعیض، ساختار طبقاتی پایدار نابرابری را پیش‌فرض خود قرار می‌دهد. اگر جایگاه‌های نابرابر در کار نباشد، نمی‌توان اشخاص را مورد تبعیض قرار داد، حتی اگر هم بخواهید نمی‌توان چنین کرد! بنابراین نئولیبرالیسم پیشرو به‌شکلی روزافزون نابرابری اجتماعی را افزایش می‌دهد و تمام گروه‌های اقلیتی را به‌شکلی «برابر» برای جایگاه‌هایی نابرابر توزیع می‌کند.    

  گفت‌وگو از: کامران برادران

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز