نوربخش در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
دولت ائتلافی آلمان نشان از کاهش محبوبیت احزاب حاکم دارد/ ماکرون امید آینده اتحادیه اروپا
تشکیل دولت ائتلافی در آلمان اگرچه به بحران سیاسی در برلین خاتمه داد اما این پیام را مخابره میکند که احزاب حاکم آلمان با افت جایگاه روبهرو شدهاند و راست افراطی در مقابل آنها صفآرایی کرده است.
«نادر نوربخش» کارشناس مسائل اروپا در تشریح چگونگی تشکیل دولت ائتلافی آلمان و تقسیم پستهای وزارتی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: سرانجام پس از ماهها مذاکره، دو حزب اصلی آلمان یعنی حزب دموکرات مسیحی به رهبری آنگلا مرکل و حزب سوسیال دموکرات به رهبری مارتین شولتز توانستند بر سر تشکیل دولت ائتلافی با هم به توافق برسند و به نظر میرسد بحران سیاسی بزرگی که از زمان انتخابات این کشور در بیش از چهار ماه گذشته آغاز شده بود، به پایان خود نزدیک شود. ابتدا لازم است اشاره کوتاهی به نتایج این انتخابات و معنای آن برای نظام سیاسی آلمان داشته باشم. در نظام سیاسی آلمان که به صورت پارلمانی و فدرال اداره میشود، صدراعظم بالاترین مقام اجرایی را داشته و دوره آن نیز چهار ساله است. در جریان انتخابات سراسری، مردم با رای مستقیم به حزب مورد نظر خود رای میدهند و رییس جمهور، کاندیدای مربوط به حزبی که بیشترین آراء را از آن خود کرده است را به مقام صدر اعظمی منصوب و وی را مسئول تشکیل دولت میکند. لذا هر حزبی که در انتخابات سراسری بتواند بیش از نیمی از آراء را از آن خود کند میتواند به تنهایی دولت اکثریت تشکیل دهد.
وی ادامه داد: انتخابات سراسری که در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷ برگزار شد، برای دو حزب اصلی این کشور نتایج ضعیفی در پی داشت؛ این دو حزب که هر کدام نماینده دو طیف سیاسی محافظهکار و چپ میانه در این کشور هستند اگرچه توانستند مقام اول و دوم را از آن خود کنند، اما میزان کاهش آرای آنها در تاریخ این کشور بیسابقه بود. احزاب حاکم اتحادیه دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات در این انتخابات هرکدام به ترتیب ۳۳ و ۲۲ درصد آرا را به دست آوردند که نشاندهنده لزوم ائتلاف مجدد برای تشکیل دولت بود تا در کنار هم به اکثریت پارلمانی دست پیدا کنند. با این حال کاهش محبوبیت و تجارب دوره قبلی ائتلاف، حزب سوسیال دموکرات را بر آن داشت تا در آن هنگام اعلام کند که مایل به ادامه همکاری با مرکل برای تشکیل دولت جدید نیست، لذا با توجه به اینکه جایگاه بعدی به حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان رسیده بود که مخالف سرسخت احزاب دیگر تلقی میشود، مرکل مجبور شد برای تشکیل دولت سراغ ائتلاف با گزینه چهارم و پنجم یعنی احزاب لیبرال و سبزها برود و مذاکراتی که به ائتلاف جامائیکا شهرت داشت نمایان شد. اما سرانجام آن مذاکرات هم به نتیجه نرسید و این امر وضعیت سیاسی آلمان را در بحران سختی قرار داد؛ چراکه این فاصله زمانی از انتخابات تا تشکیل دولت در هفتاد سال اخیر این کشور بیسابقه بود.
هم اکنون حزب سوسیال دمکرات پس از مذاکرات سخت حاضر شده است به ائتلاف جدید با حزب دموکرات مسیحی تن دهد، که اصطلاحاً ائتلاف بزرگ یا Grand coalition نامیده میشود و به بیش از چهار ماه تردید و سردرگمی سیاسی در این کشور پایان خواهد داد. به نظرم این امر تا حدودی ناشی از نقش فرانک والتر اشتاینمایر رییس جمهور این کشور بود که توانست مارتین شولتز رهبر حزب سوسیال دموکرات را به این ائتلاف ترغیب کند، لذا مرکل برای چهار سال دیگر و برای چهارمین دوره متوالی صدراعظم این کشور خواهد بود.
این پژوهشگر مسائل اروپا با اشاره به چالشهای پیشروی مرکل گفت: با تمامی این تفاسیر، صدراعظم آلمان با چند چالش روبهروست؛ نخست اینکه به نظر میرسد چند وزارتخانه کلیدی مانند وزارت امور خارجه و وزارت دارایی به حزب رقیب یعنی سوسیال دمکرات واگذار خواهد شد؛ اگرچه وزارت دفاع و اقتصاد در اختیار حزب مرکل و وزارت کشور هم به حزب سوسیال مسیحی که متحد مرکل در ایالت بایرن است، خواهد رسید. چالش مهم دیگر این است که این توافق باید به تایید رسمی حدود ۴۶۰ هزار عضو حزب سوسیال دموکرات هم برسد، امری که اگرچه محتمل خواهد بود اما از نظر حقوقی ضمانت قطعی برای آن وجود ندارد. کما اینکه در داخل حزب هم مخالفتهای نسبت به پیوستن مجدد سوسیال دموکراتها به دولت ائتلافی مطرح شده است، از جمله شاخه جوانان که همچنان معتقد است بهتر بود که این حزب در جایگاه اپوزیسیون قرار میگرفت تا اینکه بخواهد بار دیگر با مرکل در قدرت شریک شده و محبوبیت خود را مجدداً کاهش دهد.
وی افزود: نکتهای که کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که با تشکیل این دولت ائتلافی ناچاراً رهبری اپوزسیون و جایگاه مهم آن در پارلمان آلمان به دست حزب سوم یعنی «حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان» خواهد افتاد. این حزب ضد اتحادیه اروپا توانسته بود با مخالفت علیه سیاست پذیرش پناهجویان و گرایشات بیگانه ستیزانه و ضد چندفرهنگرایی نظر تعداد قابل توجهی از رای دهندگان را خصوصاً در ایالات شرقی آلمان به خود جلب کند و با حدود ۱۳ درصد آرا برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم پای جناح راست افراطی را به عنوان سومین نیروی قدرتمند سیاسی به پارلمان این کشور باز کند.
نوربخش در پایان تصریح کرد: معتقدم که نمیتوان این توافق را یک پیروزی بزرگ برای این احزاب اصلی نامید بلکه بیشتر شبیه فرصتی برای به تعویق انداختن بحران سیاسی و افت محبوبیت احزاب حاکم در آلمان است. به طوری که طبق نظرسنجیها اگر مجدداً انتخابات چهار ماه پیش هم اکنون برگزار شود میزان آرای دو حزب حاکم حتی از این هم پایینتر خواهد رفت و جریان اصلی چارهای جز این توافق نداشت؛ چراکه یا باید به انتخابات مجدد با نتایج بدتر تن میداد یا مرکل زیر بار تشکیل دولت اقلیت میرفت. لذا هم اکنون این دو جریان راه دیگری جز ادامه همکاری نخواهند داشت، امری که مطلوب جریان راست افراطی تلقی میشود چراکه این جریان خود را اپوزیسیون و آلترناتیو واقعی برای تغییر و تحول اساسی دانسته و احزاب دیگر اعم از چپ و راست را یکسان قلمداد میکند که جز در نام، تفاوت چندانی در سیاستها با یکدیگر ندارند. در هر صورت این بحران چند ماهه هر چند به پایان خود نزدیک میشود اما نشان دهنده کاهش محبوبیت احزاب حاکم، افت قدرت پیشین مرکل و نیز احتمال تضعیف رهبری آلمان بر اتحادیه اروپایی خواهد بود. به طوری که برخی از هم اکنون «امانوئل مکرون» رییس جمهور فرانسه را امید آینده این اتحادیه میدانند.