بررسی دلایل توقف عملیات ارتش لبنان علیه داعش:
پرورده: تلفیق «نبرد و مذاکره» کمهزینهترین استراتژی/ اعمال فشار جناح ۱۴ مارس بر ارتش لبنان
ارتش لبنان با توقف عملیات فجر الجرود قصد دارد بدون خونریزی بیشتر داعش را از مرز لبنان بیرون براند و اسراء خود را تحویل بگیرد و این دقیقاً تجربه عملیات اخیر علیه القاعده به شمار میرود.
«عباس پرورده» تحلیلگر مسائل خاورمیانه در تشریح دلایل توقف عملیات ارتش لبنان علیه تروریستهای داعش در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: در روزهای گذشته و پس از اتمام عملیات ارتش لبنان علیه عناصر القاعده در منطقه عرسال، شاهد بودیم که عملیات دیگری در منطقه راس بعلبک واقع در مرز لبنان و سوریه کلید خورد و در روزهای اخیر پیشرویهای زیادی اتفاق افتاد، اما روز گذشته شاهد بودیم که این عملیات توسط ارتش لبنان متوقف شد. هدف اصلی این عملیات بیرون راندن عناصر داعش از مرز لبنان است که از سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ این منطقه را در اختیار دارند و بیشترین مشکل ارتش لبنان بحث گروگانگیری توسط عناصر این گروهک تروریستی است. باید توجه داشته باشیم که از زمان ورود داعش به این منطقه چیزی در حدود ۲۰ نظامی ارتش لبنان توسط داعش اسیر شدند که در سال گذشته تعداد زیادی از اجساد آنها تحویل ارتش داده شد اما در حالت فعلی ۹ نفر از آنها از آگوست ۲۰۱۴ در اسارت داعش هستند.
وی ادامه داد: این روند باعث شده تا ارتش لبنان عملیات مذکور را برای مذاکره با تروریستهای داعش متوقف کند؛ لبنان امیدوار است که ۹ نظامی این کشور زنده هستند و از این منظر به دنبال تحویل گرفتن آنها از داعش است. در تحلیل این عملکرد ارتش لبنان، ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد. نخست اینکه تجربه عملیات قبلی که توسط حزبالله لبنان علیه القاعده صورت گرفته بود، نشان داد که حزبالله با متوقف کردن جنگ توانست سه اسیر خود را طی مذاکره از القاعده پس بگیرید و نهایتا آنها را به وسیله اتوبوسها به استان ادلب سوریه منتقل کند. لذا حزبالله درصدد است تا مجدداً با استفاده از این تاکتیک اسراء خود را از داعش تحویل بگیرد و داعش را بدون ادامه درگیری از منطقه خارج کند.
در صحنه سیاسی لبنان اختلافات زیادی وجود دارد؛ جریان ۱۴ مارس و زیر مجموعههای آن که در پارلمان، دولت و حتی رسانهها حضور دارند مخالف ورود ارتش لبنان به مبارزه با تروریسم هستند. در مقابل آنها جریان ۸ مارس و خصوصاً جریان آزاد ملی لبنان به رهبری میشل عون موافق حضور ارتش در عملیاتهای ضد تروریستی هستند. لذا به نظر میرسد که بخشی از قوای سیاسی لبنان به دنبال آن هستند که بر ارتش این کشور فشار بیاورند و آتشبس را عملیاتی کنند تا ارتش از چنین اقداماتی دست بکشد.
این کارشناس مسائل غربآسیا در تشریح دلایل مخالفت برخی از جناحهای سیاسی با حضور ارتش لبنان در عملیاتهای نظامی و ضد تروریسم، گفت: خانوادههای ۹ اسیر لبنانی اقدام به اعمال فشار بر مقامات دولتی و نظامی این کشور کردهاند، حتی گفته شده است که خانوادههای این اسراء خواستار زنده ماندن آنها و برگشت به وطن هستند. از این جهت تمامی این مولفهها باعث شده تا تلفیقی از «نبرد و مذاکره» توسط قوای مسلح لبنان به کار بسته شود. باید بدانیم که بنیان دیدگاههای سیاسی در لبنان بر اساس قومیت است و نگاه به منافع ملی به دلیل تقسیم قدرت در میان قومیتهای مختلف تا حد زیادی کمرنگ شده است. به بیان دیگر باید بگوییم که نگاه قومی به رویدادهای سیاسی موجب شده تا مخالفتها و تضادهای زیادی در خصوص مباحث سیاسی، نظامی و امنیتی این کشور به وجود بیاید.
وی افزود: جریان ۱۴ مارس و طیفهای متصل به آن از گذشته مخالف تسلیح حزبالله لبنان بودند و حتی ورود این جریان به جنگ سوریه را نادرست میدانستند. در ادامه این مساله شاهد بودیم زمانی که گروههای تروریستی مناطقی از لبنان مانند عرسال را مورد هجمه قرار دادند و بسیاری از نظامیان این کشور به اسارت گرفته شدند، این جریانها اظهار بیتفاوتی کردند. دلیل اصلی موضوع این است که صحنه سیاسی لبنان آمیخته با دخالت خارجی و منافع داخلی جناحهای سیاسی این کشور است. این وضیت از انتخاب رئیسجمهور و رئیسپارلمان گرفته تا مباحثی مانند مخالفت با حضور حزبالله در جنگ ۳۳ روزه لبنان که تماماً آغشته به قومگرایی و سیاسیکاری است.
در خصوص رفتار شناسی داعش و القاعده تفاوت هایی وجود دارد. باید بدانیم که القاعده جریانی است که هنوز هم ذهنیتی از ایجاد خلافت و حکومت اسلامی در یک جغرافیای مشخص نداشته و اساس آن پیادهسازی عملیاتهای ایذایی است. القاعده در طول حیات خود اقدام به تغییر مکان استقرار و مدل عملیاتهای خود کرده است. حتی شاهد بودیم که اسامه بن لادن رهبر سابق سازمان تروریستی القاعده قبل از آن که توسط آمریکا کشته شود در غار تورابورا در افغانستان به صورت مخفی زندگی میکرد اما داعش به عنوان یک گروه مسلح رادیکال به دنبال بنا کردن «دولت و خلافت» است. به عبارت دیگر میتوانیم بگوییم که داعش نسخه تکامل یافته و تندروتر از القاعده بود. چراکه براساس راهبرد آنها بحث اعلام استقلال و تاسیس خلافت، جزئی از استراتژی آنهاست. در اینجاست که میبینیم موصل و رقه به عنوان مرکز خلافت آنها اعلام می شود.
پرورده در پایان با تاکید بر این که تصمیم ارتشلبنان مبنی بر توقف عملیات یک راهبرد مناسب و هوشمندانه تلقی میشود، بیان کرد: زمانی که حزبالله و القاعده اقدام به تبادل اسراء کردند، قرار بر این شد که عناصر این سازمان تروریستی از زمین لبنان خارج و وارد سوریه شوند. لذا به احتمال زیاد داعش بحث ترک منطقه راس بعلبک را میپذیرد و از آنجا خارج میشود و تبادل اسرا هم صورت خواهد گرفت. از منظر دیگر، منطقه بعلبک به دلیل اینکه در مرز سوریه و لبنان واقع است، کاملاً محاصره شده و داعش جز ترک آنجا راهی ندارد. اما نکته مهم این است که ارتش لبنان با این مذاکره میتواند منطقه مذکور را بدون ادامه درگیری از داعش پس بگیرد و در ادامه آن اسراء خود را آزاد کند؛ از این منظر «تلفیق مذاکره و نبرد» بهترین راهی بود که میتوانست توسط ارتش لبنان پیگیری و اجراء شود.