اتحاد کمونیستها برای واشنگتن از بمب اتم خطرناکتر است
چه مسائلی می تواند آمریکا را از چین دور کند؟ اقدامهای مداخلهجویانه آمریکا در دریای چین جنوبی و همچنین مناقشه میان واشنگتن و پیونگیانگ باعث شده تا چین به سمت روسیه متمایل شود
مناقشه میان دو قطب کمونیسم یعنی روسیه و چین با ایالات متحده آمریکا پس از جنگ سرد هم به پایان نرسیده است. شاید افکار عمومی در این فکر باشند که محوریت جنگ سرد تنها در موضوع جاسوسی طرفین از یکدیگر و انواع آن خلاصه میشود اما باید گفت که دامنه جنگ سرد بسیار وسیعتر از این تحلیلها بوده است. به گونهای که مباحثی مانند اقتصاد، تسلیحات نظامی، ارزیابی و نفوذ فرهنگی، جهتدهی قومی و ملیتی به نفع خود و غیره از مباحث مطرح در جنگ سرد به شمار میروند.
دنیا، دنیای منافع است
اما موضوع اصلی که به عنوان زیربنای جنگ سرد و همچنین موضوع بحث اصلی سیاست خارجی تمامی کشورهای جهان محسوب میشود، مسالهای به نام «نفوذ پنهان» یا «نفوذ سیستماتیک» است که یکی از اصول بنیادین روابط بین الملل محسوب میشود. البته این موضوع میبایست به صورت دیپلماتیک و آشکار مطرح شده و پیگیری شود اما با نگاهی به اوضاع فعلی سیاست بینالملل و همچنین روابط بین کشورها به سادگی میفهمیم که جهان امروز، دهکدهای است که همگان به دنبال کسب منافع خود هستند. یعنی هر کشوری علاوه بر اینکه در خاک خود به دنبال حفظ منافع ملیاش است، سعی دارد در کشورهای دیگر با نفوذ سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی منافع خود را حفظ کرده یا گسترش دهد.
آیا آمریکا به آسیا نقل مکان می کند؟
در سند راهبرد امنیت ملی آمریکا که در سال ۲۰۱۵ میلادی منتشر شد، نگاه ایالت متحده به گونهای نامحسوس به سمت شرق آسیا معطوف شده است و همین موضوع باعث خواهد شد تا رویکرد آمریکا در سالهای آتی از سمت خاورمیانه به سمت این منطقه و خصوصاً بر روی اقدامهای سیاسی و اقتصادی چین معطوف شود.
از همین رو با نگاهی به بخش دوم این سند که عنوان «امنیت» در صدر آن دیده میشود، میتوان به صورت واضح به این موضوع اشاره کرد که سیاست خارجی آمریکا در حال نقل و انتقال به سمت جنوب و غرب دریای چین است. به طوری که در این سند آمده است: «ژاپن، کرهجنوبی و استرالیا، همچنان طرف نزدیک ما خواهند بود و نیوزیلند، همچنان مدلی از امکانپذیر بودن ائتلافهای بینالمللی ما است. این در حالی است که ما (ایالات متحده) به روابطه با فیلیپین جان تازه میبخشیم و روابطمان را با تایلند حفظ میکنیم. متحدان و شرکای ما در دیگر مناطق، از جمله مشارکت امنیتی ما و روابط مردم با مردم با اسرائیل، برای پیشبرد منافع ما، اساسی است.»
با کمی تامل در متن فوق که برگرفته از متن ترجمه شده سند راهبرد امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۵ است و همچنین با نگاهی به تحرکات آمریکا و چین در جهان فعلی، میتوان دریافت که این دو قطب اقتصادی خواهان پیشی گرفتن از یکدیگر هستند که البته اغلب تحلیلگران بر این باورند که کسری بودجه آمریکا در سالهای اخیر که میراث مداخلات این کشور در عراق و افغانستان است، یکی از محورهایی است که باعث شده تا اصرار آمریکا برای نزدیک شدن به چین پررنگتر شود.
اتحاد کمونیستها خطرناک است
اما در این بین نباید حضور روسیه و متمایل شدن مقامهای مسکو به سمت پکن را نادیده گرفت و به نوعی نزدیک شدن این دو کشور فارغ از همگرایی سیاسی و مناسبات اقتصادی و راهبردی، نزدیک شدن دو اندیشه مشترک به یکدیگر است که از نظر غربیها این موضوع میتواند مانند یک بمب اتم عمل کند چراکه در دوران جنگ سرد، بریتانیا و ایالات متحده یکی از اهدافشان مبارزه با کمونیسم و تفکرات انشعابی حاصل از آن بوده است.
از طرف دیگر، خبرها حاکی از این است که روسیه از سال گذشته در جزایر قطب شمال به دنبال ساخت تاسیسات زیر ساختی نظامی است. تا جایی که ارتشبد «دمیتری بولگاکوف» معاون وزیر دفاع روسیه در گفتوگو با «اسپوتنیک» تاکید کرده است که ساخت تمامی تاسیسات زیر ساختی نظامی در قطب شمال که متعلق به ارتش این کشور است، تا آخر سال 2015 به اتمام خواهد رسید و در حال حاضر بیش از 60 درصد این تاسیسات ساخته شده است.
پکن به دنبال تسخیر دریای چین جنوبی
همین موضوع، به علاوه ساختن جزیرهها در دریای چین جنوبی توسط پکن زنگ خطری را برای واشنگتن به صدا درآورده است که باعث شده چند روز قبل یعنی در 30 می 2015 «اشتون کارتر» وزیر دفاع ایالات متحده در کنفرانسی که با حضور مقامهای ارشد امنیتی در سنگاپور برگزار شده بود، مباحثی را در این خصوص بیان کند. به طوری که کارتر در مصاحبهبا دیلیمیل تاکید کرده است که چین و کشورهایی مانند تایوان، فیلیپین، مالزی، برونئی، اندونزی و ویتنام باید ادعای مالکیت خود را از دریای چین جنوبی منتفی اعلام کنند. همچنین «راشاتودی» اعلام کرده است که ایالات متحده ورود خود در آبهای بینالمللی دریای چین جنوبی را ادامه خواهد داد و همینطور طرف مقابل (چین) میبایست حضور نظامی خود در این منطقه را کاملاً از بین ببرد.
بنابراین باید گفت که دریای چین جنوبی یکی از فاکتورهای کلیدی است که امکان تنش در منطقه را افزایش میدهد و متعاقباً توجه رسانهای را به خود معطوف خواهد کرد. از این رو دریا سالار «سون جیان گوو» معاون وزارت عالی ارتش خلق چین در برابر سخنان وزیر دفاع آمریکا از خود واکنش نشان داده و بیان کرده است که چین ساخت و سازهایی را در دریای چین جنوبی با هدف بهبود کاربرد جزایر و شرایط کاری و زندگی پرسنل آنجا صورت داده است و جدای از نیازهای نظامی و دفاعی این کشور، چین بر گسترش وظایف بینالمللی خود در رابطه با جستوجو و جلوگیری از بلایا و تحقیقات علمی و همچنین تحقیقات هواشناسی و تولید شیلات در این مناطق اصرار دارد.
مسابقه چین و آمریکا به کجا میرسد؟
با نگاهی به چینش کشورهای همجوار چین میتوان گفت که این کشور کمی قبلتر از واشنگتن به فکر دسترسی به منطقه دریای چین جنوبی افتاده است و از آن طرف هم آمریکا با ژاپن و کرهجنوبی همکاریهایی را صورت داده است که یکی از دلایل آن تقابل با کرهشمالی است که یکی از تهدیدات جدی و خصوصاً تهدید هستهای برای ایالات متحده به حساب میآید.
لذا همکاری های مشترک سایبری میان روسیه و چین در راستای به وجود آوردن اینترنت امن به موازات همین موضوع، ژاپن و آمریکا را مجبور کرده است تا با یکدیگر قراردادی مبنی بر گسترش چتر امنیتی سایبری انعقاد کنند که به نوعی حکایت از یارکشی میان مسکو، واشنگتن و پکن دارد.
ایران جای آمریکا در طرح سهگانه را خواهد گرفت
به هر ترتیب وجود مسائلی مانند متمایل شدن روسیه و چین به سمت ایران و در امتداد آن نقش کلیدی ایران در منطقه و همچنین همگرایی کرهشمالی با چین به همراه پیشروی روسیه در قطب شمال به انضمام نفوذ بیش از حد اقتصادی و ژئوپلیتیکی چین در دریای چین جنوبی عملاً باعث شده است که آمریکا از ورود به مناطق تحت نفوذ روسیه و چین باز بماند که عدهای از مفسران آن را به اخراج آمریکا از قاره آسیا تشبیه کردهاند و البته وقایعی مانند بحران اوکراین که موجب تنش میان روسیه و آمریکا شده است از دیگر دلایلی است که میتواند در تقابل میان این دو کشور و تغییر استراتژی آنها نسبت به یکدیگر مفید واقع شود.
گزارش: فرشاد گلزاری