آمریکا با هیچ کشوری رو بازی نمیکند
آمریکاییها در تمامی سطوح رویکردی دوگانه دارند چرا که معتقد به یک لیبرالیسم متکی بر پشتیبانیهای کاپیتالیستی هستند و این موضوع اساس جغرافیای ایالات متحده محسوب میشود.
«مهدی مطهرنیا» تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص رفتار دوگانه واشنگتن درباره برنامه هستهای ایران و کشورهای دیگری مانند هند و پاکستان به خبرنگار ایلنا گفت: آنچه که تحت عنوان رویکرد دوگانه خوانده میشود، در واقع منشائی یگانه دارد. در نگرش کاپیتالیستی با جهتگیری لیبرالیسمی آنچه که به عنوان یک اصل خوانده میشود، منافع است و رسیدن به منافع در چارچوب ابزارهای دموکراتیک و تاکتیکها و تکنیکهای متفاوت هدفگذاری میشود.
وی ادامه داد: فلذا طبقهبندی کشورهای آماج هدف بر اساس اصول و ارزشهای برخاسته از یک آیین ارزشگرایانه که ارزش را در نگرش واحد و برابر به کشورها و لایههای گوناگون هدف مینگرد، تعیین نمیشود بلکه ارزش را در نهایت منفعت تعیین میکند و منافع ایجاب میکند که با بازیگران متفاوت با شگردها، تاکتیکها و تکنیکهای مختلف برخورد کرد.
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به استراتژی غربیها در برخورد با کشورهای جهان گفت: اساساً برخوردهای دوگانه در رفتار ایالات متحده آمریکا را یک مفهوم ژورنالیستی و در فضای گفتمانی دیگری میبینم که آمریکاییها در آن فضا اساساً رفتار و کٌنش خود را برنامهریزی نمیکنند. آمریکاییها معتقد به یک لیبرالیسم متکی بر پشتیبانیهای کاپیتالیستی یا سرمایهداری هستند و سرمایهداری که به عنوان اساس شکل دادن به جغرافیای ایالات متحده و ساختار قدرت آمریکا حتی لابیگری را در درون آمریکا به رسمیت میشناسد و بر مبنای آن مدرک دکترای تخصصی لابیگری در دانشگاههایش به افراد متخصص اعطا میکند، بر مبنای همین نگرش در بازیهای منطقهای و بینالمللی نیز تاکتیکها و تکنیکهای مختلفی را در برخورد با بازیگران متکثر بر مبنای منافع خود پیش میگیرد.
وی افزود: نه تنها آمریکا رفتارهای دوگانه دارد بلکه رفتارهای چند گانه و دهگانه از خود بروز میدهد چراکه در مکتب و آیین سیاسی حاکم بر رفتار و کنش آمریکاییها این امر یک امر با ارزش و دارای جایگاه تعریف شده در ادبیات آنها از منظر رفتاری و کنشی است. بنابراین در ارتباط با هند، پاکستان، ایران، اسرائیل، عربستان، اعراب، آلمان, افغانستان، بریتانیا، شوروی سابق و روسیه فعلی و چین رفتارهای متفاوتی را بر مبنای این نگرش تنظیم و در قالب قواعد متفاوت و آیین های گوناگون و دکترینهای حاصل از این آیین تنظیم میکند و سپس سیاستهای کلان و استراتژیهای خود را نسبت به هر یک از این کشورها مشخص میکند تا بتواند تاکتیکها و تکنیکهای متفاوت را علیه آنها در بافتهای گوناگون زمانی بر اساس منافعشان ایجاد کرده و به انجام برسانند. لذا بهتر است که با مفاهیم سیاسی برخوردی واقعبینانه و در عین حال علمی داشته باشیم. از این رو میگویم که ایالات متحده آمریکا در این برخورد دوگانه خود یک منشاء یگانه را دنبال میکند.
این استاد دانشگاه در خصوص تشکر و قدردانی نتانیاهو از آمریکا و خصوصاً شخص جان کری پس از کنفرانس بازنگری پیماننامه منع گسترش سلاح هستهای )ان.پی.تی) گفت: آنچه که در ان.پی.تی و بعد از آن صورت گرفت، بده بستانی سیاسی در وضعیت بسیار مهم و بافت موقعیتی بسیار حساس از نظر زمانی یعنی رسیدن به توافق جامع هستهای با جمهوری اسلامی ایران بود. ایالات متحده در آینده به خاورمیانه عاری از سلاح هستهای خواهد اندیشید و بیش از آنچه امروز به آن میاندیشد، در فکر عملیاتی کردن آن خواهد بود. به گونهای که اهمیت مناطق هارتلندِ نو در آینده مانند امنیت اروپا در قرن بیست و یکم میلادی برای ایالات متحده آمریکا به باور من از اهمیت جدی برخوردار خواهد بود اما امروز در آستانه تحرکات ایالات متحده برای شکل دادن و محتوا بخشیدن به آینده نظم نوین جهانی با توجه به نقطه گره پرونده هستهای ایران هرگونه موافقتی با این معنا فضای مثبت حاصل از تلاشهای ایالات متحده برای حل و فصل پرونده هستهای در لوزان و ژنو و وین را مورد هجمه بیشتر قرار میداد فلذا حفظ و مدیریت وضع موجود امروز به جای ساخت وضع مطلوب آینده در سیاستهای آمریکا اَوَلیّت پیدا میکند نه اولویت.
مطهرنیا در پایان تصریح کرد: بنابراین آمریکا در این قضایا یک برگ برنده برای ایجاد فضای مثبت در راستای مدیریت آینده پرونده هستهای را بار دیگر رو کرد. اگرچه در وضعیت موجود حمایت ایالات متحده از خاورمیانه عاری از سلاح هستهای به نفع منافع فعلی آمریکا هم نبود و بر اساس رویکردهای کلاسیک، ایالت متحده در باب اسرائیل و خاورمیانه می توانست یک ساختار شکنی جدید در دولت اوباما را صورت دهد که زمینهساز فشارهای بیشتر در حوزه داخلی از سوی نئوکانها بر دولت اوباما در وضعیت کنونی باشد، اما او نیازمند وحدت عملیاتی در آمریکا برای حل و فصل بحرانهای خاورمیانه است.
گفتوگو: فرشاد گلزاری