برلین، ایستگاه اطلاعاتی «پنج چشم» در قاره سبز
همگرایی اطلاعاتی میان آلمان و آمریکا به نفع هیچ یک از کشورهای قاره اروپا نخواهد بود چراکه از این شراکت تنها بوی «جاسوسی» و «داد و ستد اطلاعات محرمانه و سری» به مشام میرسد.
وضعیت فعلی در نظام بینالملل به هیچ وجه با دهههای گذشته قابل مقایسه نیست و حتی در عمده وقایع رخ داده در اقصی نقاط جهان، فراز و فرود تحولات وتغییرات اعم از آشکار و پنهان با شیب بسیار تندی صورت میپذیرد.
جابهجایی متغیرها و به دنبال آن تعویض شرکای استراتژیک در سطح منطقهای و فرا منطقهای یکی دیگر از مسائلی است که در نظام بین الملل به خصوص از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون بسیار شدیدتر از گذشته به وقوع پیوسته است. البته منظور از واژه «منطقهای» به طور اخص خاورمیانه نیست بلکه این بار مقصود از به کار بردن کلمه منطقه اشاره به «قاره سبز» است.
عباراتی مانند: منطقه، موقعیت، جغرافیای مرزی و الفاظی از این دست، زمانی به کار میرود که بخواهیم در خصوص کشور یا شهری خاص صحبت کرده یا به اظهار نظر بپردازیم. اما در ارتباط با اینکه میبایست ذرهبین تحلیل و بررسی خود را بر روی چه نقطهای معطوف کنیم، باید پاسخ را در قلب قاره اروپا جستوجو کرد.
مرکل، سنگر اصلی یهودیان در قاره سبز
با نگاهی به مختصات داده شده، نخستین کشوری که در مرکز اروپا به چشم میخورد، «جمهوری فدرال آلمان» است. این کشور در جنگ جهانی اول به همراه امپراتوری اتریش، مجارستان، بلغارستان و امپراتوری عثمانی وارد جنگ با نیروهای متفقین شدند. همچنین در جنگ جهانی دوم به عنوان متحد ایتالیا و ژاپن برای رویارویی با بریتانیا، فرانسه، بلژیک، شوروی و ایالات متحده که به آنها متفقین گفته میشد، وارد میدان جنگ شد.
اینکه چرا به تاریخی گذرا از دو جنگ جهانی اشاره شد، دلیلی است بر اینکه بدانیم گذر زمان منافع هر کشور و دولتی را به یکباره تغییر داده و دگرگون میکند. هیتلر به همراه حزب نازی تا اواسط دهه ۴۰ میلادی دشمن سر سخت یهود بودند اما امروزه فرزندان «پیشوا» و شخص «آنگلا مرکل» به بردهای دست و پا بسته بدل شده است که تماماً خود و کشورش را در اختیار صهیونیستها قرار داده.
تا جایی که حدود دو سال پیش مرکل در دیدار با نتانیاهو، رو به تمامی افکار عمومی جهان کرده و گفت که سفارتخانههای آلمان، کنسولگریها و هر مکانی که خاک آلمان در کشوری دیگر محسوب شود، تماماً در اختیار اسرائیلیها و یهودیان مقیم آلمان خواهد بود و مقامهای برلین مجبور به ارائه خدمات کنسولی و مهاجرت به آنها هستند که خدمات دیپلماتیک و انتقال آنها به کشورهای دیگر را هم در بر میگیرد.
دشمن سابق، شریک استراتژیک فعلی
اما آن چیزی که تعجب مردم و افکار آنها در سراسر دنیا را به خود معطوف کرده است، ارتباط آلمان با اسرائیل نیست بلکه پیوند با دشمن و رقیبش در جنگ جهانی دوم یعنی ایالات متحده است. مطمئناً این دفعه چنین همبستگی و پیوندی به نفع هیچ یک از کشورهای قاره اروپا نخواهد بود چراکه از این شراکت تنها بوی «جاسوسی» و «داد و ستد اطلاعات محرمانه و سری» به مشام میرسد.
هفته نامه آلمانی «اشپیگل» نخستین تیر را به پیکره حزب دموکرات مسیحی آلمان نشانه رفت. این بار خبری از جنس جنگ سرد خروجیها و صفحه اول خبرگزاریها و مطبوعات را در بر گرفت. تیترها به طرق متفاوتی منتشر شده بودند اما در نهایت تمامی آنها از یک توطئه و قراردادی پنهان علیه اروپا و حتی آلمان پرده برداشتند.
تیر از سمت رسانهها شلیک شد
پس از چند روز سکوت خبری و استعلام تایید خبر، به یکباره رادیوهای آلمانی زبان مانند دویچه وله، رادیو نت، رادیو ای. آر. دی و دویچلند فونک به انتشار خبری مبنی بر مشارکت آلمان با آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در جاسوسی از اروپا و شهروندان آلمانی پرداختند. در ادامه شبکههای تلویزیونی آلمان مانند: زد.دی. اف، ان- تی وی و کانال ۱ تلویزیون آلمان آ.آر.د هم اقدام به پوشش این خبر در حد چند ثانیه کردند چراکه عمق فاجعه و نشت اطلاعاتی به قدری بوده که دولت مرکل نه میتواند آن را تکذیب و سانسور کند و نه میتواند به طور کامل اجازه انتشار این خبر را در رسانهها و مطبوعات بدهد.
روزنامه «بیلد تسایتونگ» که به نوعی در تعیین سیاستهای آلمان نقش قابل ملاحظهای دارد، در برلین بر این خبر مهر تایید زد. از طرفی دیگر، روزنامه «دی تسایت» چاپ هامبورگ هم به انتشار این خبر پرداخت. چند روز پس از انتشار این خبر، شبکه تلویزیونی فونیکس که اخبار مختص به پارلمان آلمان را پوشش میدهد، در پورتال خود فایل تصویری از واکنش پارلمان این کشور در خصوص موضوع همکاری سرویس اطلاعات برون مرزی آلمان و آژانس امنیت ملی آمریکا را منتشر کرد.
جاسوسی هنر است؟
در بررسی دلایل ارتباط آلمان و آمریکا در پرونده جاسوسی مذکور، عمده انتقادات در درجه اول به شخص مرکل وارد میشود و در مرحله بعد «رونالد پوفالو» مسئول وقت دفتر صدر اعظم مورد اشاره است. اینکه در اقصی نقاط جهان به خصوص در خاک آلمان نسبت به این موضوع واکنشهای تندی صورت گرفته است، به نظر فراری رو به جلو در حال وقوع است.
در دنیای جاسوسی، اصولاً فعالیتهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی به «هنر کسب اطلاعات» و حتی «دستبرد اطلاعاتی» معروف است. غربیها مدعی هستند که جاسوسی قدمتی به طول تاریخ دارد. از همین رو تمامی اعمال اعم از جاسوسی صنعتی، هستهای، فنی، انسانی، سایبری و دیگر محورهای این بحث یکی از ابزار بقای سیاسی دولتها و کشورها محسوب میشود.
تمامی کشورهای دنیا اعم از کشورهای آسیایی، عربی، اروپایی، آمریکایی و آفریقایی هر کدام به نحوی از این ابزار بهره میبرند. اما تعدادی از کشورها مانند ایالات متحده، فرانسه و آلمان از سرویسهای اطلاعاتی قویتری نسبت به دیگر کشورها برخوردارند. اما نکتهای که در این بین نباید از قلم بیفتد، این است که صدر جدول اسامی تمام سرویسهای اطلاعاتی دنیا به دو دشمن اصلی و دیرینه جنگ سرد یعنی بریتانیا و روسیه تعلق دارد.
البته موساد به عنوان دستگاه اطلاعاتی اسرائیل که به نظر کارشناسان خونآلودترین سرویس اطلاعاتی از حیث رویکرد و سیاستی یک سویه که بر پایه «حذف فیزیکی اشخاص» بنا نهاده شده است هم نباید از قلم بیفتد. باید گفت که سر ریز اطلاعاتی که توسط آمریکا و آلمان در جاسوسی از اروپا به دست آمده بدون تردید به ایستگاه اطلاعاتی موساد در پاریس که در قالب موسسات حمایت از یهودیان فرانسه بنا شده است، منتقل میشود که اغلب این اطلاعات مربوط به اخبار و آمارهای غربال شده از منبع اصلی اطلاعات است که عمدتاً در مورد قراردادهای اقتصادی و تسلیحاتی مابین کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس با کشورهای اروپایی است.
«بریتانیا» معمار جامعه اطلاعاتی «آمریکا»
اما اگر بخواهیم پرونده پیمان جاسوسی برلین – واشنگتن را ریشهای بررسی و تحلیل کنیم، باید به این نکته توجه داشت که اساساً ساختار جامعه اطلاعاتی ایالات متحده از روی جامعه اطلاعاتی بریتانیا کپیبرداری شده است.
با اندکی تامل بر ساختار آژانس امنیت ملی آمریکا میتوان دریافت که شاکله این آژانس از روی سرفرماندهی ارتباطات دولتی انگلستان کپیبرداری شده است. همینطور سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا با شبیهسازی از سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا (MI۶) به وجود آمد. از طرف دیگر، راه اندازی اداره تحقیقات فدرال آمریکا (FBI) با بهرهگیری از تجربیات سرویس امنیت داخلی بریتانیا (MI۵) تشکیل شد. به همین دلیل خلاف نظریات تمامی تحلیلگران مسایل امنیتی باید تاکید کرد که عقبه و پشت پرده تمامی سناریوهای مطرح کماکان اندیشهای چرچیلگونه در جریان است.
نگاه «پنج چشم» به اروپا دوخته شده است
اما دلیل دیگری که میبایست برای اثبات دست داشتن بریتانیا در پرونده جاسوسی برلین به آن اشاره کرد، وجود توافقنامهای به اسم «توافقنامه پنج چشم» یا توافقنامه (UKUSA) است. امضاکنندگان این توافقنامه عبارتند از: سرفرماندهی ارتباطات دولتی بریتانیا، آژانس امنیت ملی آمریکا، اداره پایداری امنیت ارتباطات کانادا، اداره مدیریت سیگنالهای استرالیا و اداره امنیت ارتباطات دولتی نیوزیلند.
با نگاهی گذرا به اسامی و عناوین سازمانهایی که در این توافقنامه حضور دارند، میتوان دریافت که عمده فعالیتی که با این توافقنامه در حال رخ دادن است بر پایه «جاسوسی فنی» طرحریزی شده است. به گونهای که با مطالعه روند اقدامها و سیاست سازمانهای عضو توافقنامه پنج چشم میتوان دریافت که این سازمان قرار است به مغز جهان از حیث دسترسی و تحلیل دادهها و اطلاعات تبدیل شود.
مستعمرات مهرههای قابل استفاده در پروژههای نفوذ
کشورهایی مانند کانادا، استرالیا و نیوزیلند که از امضاکنندگان این توافقنامه هستند هم اکنون مستعمره بریتانیا هستند. درست است که هیچ کدام از این سه کشور به صورت شکلی در بند انگلستان نیستند اما با نگاهی به پرچم دو کشور نیوزیلند و استرالیا و همچنین دلارهای کانادایی میتوان دریافت که همچنان سایه الیزابت دوم بر سر این سه کشور سنگینی میکند.
بنابراین به صراحت میتوان گفت، به جز سرفرماندهی ارتباطات دولتی بریتانیا که عملاً در داخل خاک این کشور پایهریزی شده است، چهار سازمان جاسوسی که در توافقنامه پنج چشم حضور دارند، تماماً زیر نظر بریتانیا فعالیت میکنند. ممکن است عدهای بر این باور باشند که ارزش اطلاعات کسب شده هرچند جزئی، بیش از این سخنان ارزش دارد که سازمان اطلاعاتی یک کشور بخواهد آن را در اختیار سرویس اطلاعاتی کشور دیگر بگذارد، اما واقعیت خلاف شواهد مطرح در ظاهر نظام بینالملل است.
مرکل، پرستوی کا. گ. ب
مساله دیگر که شاید کمتر به آن توجه شود، این است که مرکل پس از انتشار اخبار مربوط به جاسوسی مشترک آلمان و آمریکا از اروپا، سفری به روسیه داشت تا درباره مسائل و مشکلات میان برلین و مسکو با پوتین گفتوگو کند.
با نگاهی به گذشته صدراعظم آلمان و خصوصاً اسنادی که مربوط به دوران تحصیل مرکل در «آکادمی علوم برلین» واقع در آلمان شرقی بوده است، میتوان این احتمال را متصور دانست که آنگلا مرکل روزی جاسوس و عامل سرویس اطلاعاتی شوروی یعنی کا. گ. ب بوده است که البته در دنیای جاسوسی به زنان جاسوس عنوان «پرستو» را میدهند. چراکه این آکادمی در آن زمان تماماً تحت کنترل و اداره کا. گ. ب بوده است و مرکل دبیر شاخه جوانان آلمان آزاد در این آکادمی شد.
مرد بیچهره، مرکل را برگزید
پیشرفت و شاید عادیسازی فعالیت مرکل تا جایی پیش رفت که وی دکترای فیزیک کوانتوم خود را از این آکادمی اخذ کرد. دلیل اینکه چرا شوروی به این آکادمی نظری خاص داشت را میتوان در خواستههای دولتمردان این کشور مبنی بر دستیابی به علوم هستهای دانست. مرکل در آن زمان اقدام به شناسایی و جمعآوری اطلاعات افرادی میکرد که به طور نامحسوس به آن سوی دیوار برلین یعنی آلمان غربی سفر میکردند. در حقیقت این موضوع، ماموریتی بود که توسط «مارکوس ولف» رئیس اداره اطلاعات خارجی آلمان شرقی که به «مرد بیچهره» در سراسر دنیا مشهور بود به آنگلا مرکل داده شد که بعدها و پس از فرو ریختن دیوار برلین به شوروی پناهنده شد.
جنگ سرد ادامه دارد
به هر حال میبایست این موضوع را در نظر داشت که با گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ سرد همچنان دو رغیب دیرینه آن روزگار یعنی روسیه و بریتانیا در صدد دست زدن به اقدامهای تلافی جویانه هستند. اینکه مرکل در سخنان خود از جاسوسی واشنگتن و برلین علیه اروپا اظهار بیاطلاعی میکند، به هیچ وجه قابل قبول نبوده و بر عکس ظن افکار عمومی را دو چندان میکند.
در نهایت باید گفت که تمامی مسائلی که در جریان جاسوسی از اروپا و کشورهای مشترک المنافع با آلمان و آمریکا رخ داده است، مجدداً در قالب و پوششی دیگر تکرار خواهد شد چراکه این سازمانهای اطلاعاتی و سرویسهای جاسوسی هستند که جلوتر از سیاستمداران گام برمیدارند تا بتوانند برگ برندهای در مقابل کشورهای دیگر داشته باشند. ممکن است این برگ برنده در حوزههای اقتصادی و سیاسی باشد یا در موضوعات امنیتی و حتی احوالات شخصی افراد و چهرههای تاثیر گذار در حوزههای مذکور خود را نشان دهد.
گزارش: فرشاد گلزاری