جهان در سال ۱۴۰۳/پرونده چهارم: حاشیه خلیجفارس
میرابیان: میانجیگری قطر در پرونده غزه/ بده بستان آمریکا و ریاض/ تحفظ امارات در قبال اسرائیل/ تأکید ایران بر کنشگری عمان

کارشناس مسائل منطقه گفت: چشمانداز ۱۴۰۴ در حوزه حاشیه خلیج فارس وابسته به این است که تحولات و شرایط خاصی پیش نیاید ولی آمریکاییها اگر بخواهند تنش ایجاد کنند، این دولتها هم با مشکل روبهرو خواهند شد.
رضا میرابیان، کارشناس مسائل منطقه در تشریح مهمترین تحولات کشورهای حاشیه خلیجفارس در سال ۱۴۰۳ در گفتوگو با ایلنا اظهار کرد: در مورد قطر باید به این نکته اشاره کرد که روابط ما با دوحه در حوزه خلیج فارس و دریای عمان، روابط ویژهای است. گرچه ممکن است اختلافنظرهایی در مورد پرونده سوریه یا موارد دیگر وجود داشته باشد، اما این به معنای آن نیست که روابط همسایگی دچار خدشه شده یا زیر سوال برود. طبیعتاً هر کشوری مواضع خاص خودش را دارد و اگر بخواهیم مقایسه کنیم، مواضع روسیه در قبال سوریه با مواضع ما تفاوت داشته است، اما این به معنای آن نیست که روابط دو کشور دچار آسیب یا مشکل شده باشد. بالاخره هر کشور منافع خاص خودش را دارد، اما کلّاً در چارچوب خلیج فارس، ما با قطر و عمان از دیرباز روابط ویژهای داشتهایم و با امارات نیز روابط اقتصادی برقرار است. به هر نحو، وقتی به قطر میپردازیم، روابطش و کنشگریهایی که در پروندههای مختلف، بهخصوص غزه، داشته است، میبینیم که چندین بار نقش میانجی ایفا کرده است. اساساً نقش قطر در این پرونده تا حدی موفق بوده است.
وی ادامه داد: قطر این نقش را در واقع به دلیل موقعیتی که از سوی آمریکا به آن داده شده، ایفا میکند. این نقش، راه دوحه نیست که الزاماً قطر بخواهد چنین کاری انجام دهد، بلکه به دلیل اینکه طرف مقابل، یعنی آمریکا و اسرائیل، این نقش را به قطریها واگذار کردهاند، آن را انجام میدهند. قطریها در این زمینه بسیار فعال و پویا بودهاند و تلاش کردهاند که حقوق فلسطینیان، موضوع تحدید حاکمیت مردم فلسطین و حتی نفی سیاستهای اخیر ترامپ را در مذاکرات تثبیت کنند. همیشه مد نظر آنها بحث حقوق فلسطین و دولت مستقل فلسطین بوده است. این مسأله از دیرباز وجود داشته و حماس نیز این اعتماد را به قطریها داشته است که این نقش را ایفا کنند. قطریها تاکنون سعی کردهاند که نقشی پویا و فعال داشته باشند. البته اگر گاهی تنش یا مشکلی ایجاد شده است، این تنش توسط اسرائیلیها یا آمریکاییها بوده است. یکی دیگر از کشورهای حاشیه خلیجفارس که تحولات زیادی در آن رخ داد، عربستان است. بعد از اینکه ترامپ به قدرت رسید و کنشگریهایی انجام داد، چندین جلسه مذاکره در مورد اوکراین برگزار شد. در موضوع اتحادیه عرب و غزه نیز عربستان مواضعی داشت. سعودیها همواره بر بحث دو دولت تأکید داشتهاند و حتی عادیسازی روابط با اسرائیل را منوط به این موضوع کرده بودند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در دوران بایدن و هم اخیراً در زمان ترامپ، سعودیها این نکته را مطرح کردهاند که دولت خودگردان باید مدیریت آینده را در دست بگیرد و حماس در ساختار آینده نقشی نداشته باشد. البته این موضوع را به صورت ظاهری و علنی بیان نمیکنند، اما سیاست کلان سعودیها در قبال فلسطین این است که دولت خودگردان مدیریت آینده را بر عهده داشته باشد. از سوی دیگر، در بحث مذاکرات اوکراین و آمریکا، نقش عربستان در واقع در چارچوب بدهبستانی با آمریکا بوده و سعودیها به تنهایی نمیتوانستند این نقش را ایفا کنند. در واقع، وقتی محمد بن سلمان به ترامپ پیام تبریک داد و قول داد ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کنند، ترامپ در پاسخ گفت که اگر قرار باشد به عربستان بیایم، باید این سرمایهگذاری به یک تریلیون دلار برسد. این نشان میدهد که روابط بین سعودیها و آمریکا روابط همسان و متوازنی نیست، بلکه روابطی از بالا به پایین است. البته روسها نیز هیچ تحفظی در روابط با عربستان ندارند و همکاریهای زیادی با سعودیها در قضیه اوکراین داشتهاند. اما نقش سیاسی سعودیها در موضوع اوکراین چندان مشخص نبوده و این نقش بیشتر توسط دیگران به آنها محول شده است.
وی با اشاره به تحولات سال گذشته در امارات گفت: ابوظبی در مورد کشتار مردم غزه، موضعگیری مخالف ترامپ داشت. شیخ محمد بن زاید صریحاً اعلام کرد که ما به شدت با کشتار مردم فلسطین و غزه مخالفیم، اما این به معنای آن نیست که از موضع حماس حمایت کنند یا خواستار مدیریت این منطقه توسط حماس باشند. آنها در این زمینه تحفظ دارند و معتقدند که دولت خودگردان باید مدیریت را بر عهده بگیرد. مواضع اماراتیها همسان با قطر نیست، اما روابط بازرگانی آنها با جمهوری اسلامی ایران روابط خوبی است و گسترش پیدا کرده است. برای اولین بار نشست سیاسی بین امارات و ایران برگزار شد که معاون سیاسی وزیر خارجه ایران با مقامهای امارات دیدار کرد. این نخستین گفتوگوی سیاسی بین دو کشور بود که امیدواریم ادامه پیدا کند. در مورد عمان هم باید گفت که این کشور را باید در چارچوب سیاست قبلی خودش تحلیل کرد. در دوران بایدن، عمان نقش میانجیگری داشت، اما به نظر میرسد آمریکاییها خیلی مایل نیستند این نقش ادامه داشته باشد. به همین دلیل، پیامی از سوی آمریکا به امارات فرستاده شد که نشان میدهد آمریکاییها تحفظی نسبت به ادامه نقش عمان دارند. در مقابل جمهوری اسلامی ایران تمایل دارد که عمان همچنان این نقش را ایفا کند، اما این بستگی به تحولات آینده دارد.
میرابیان در پایان خاطرنشان کرد: دو کشور دیگر، بحرین و کویت، نیز در این میان قرار دارند. در کویت، امسال پارلمان منحل شد و انتخابات جدید برگزار شد. کش و قوس و کشاکش بین اعضای پارلمان و دولت، و همچنین بین محافظهکاران پارلمانی و حاکمیت، قابل پیشبینی بود. این وضعیت منجر شد که امیر کویت، کار را یکسره و پارلمان را منحل کند. در رابطه با جمهوری اسلامی ایران، روند روابط مثل گذشته ادامه داشت و دو کشور سعی کردند روابط خود را به صورت عادی و گستردهتر ادامه دهند. اما در بحث حوزه نفتی آرش، ما به کویت صریحاً اعلام کردیم که این حوزه حقوق مسلم ایران است. البته این موضوع به دلیل روابط دوستانهای که دو کشور دارند، به صورت مسالمتآمیز حل خواهد شد. در مورد بحرین هم باید بگویم که در این مدت تلاش کردهاند روابط را بهبود بخشند، اما جمهوری اسلامی ایران نیز ملاحظاتی دارد. این ملاحظات به دلیل همکاری امنیتی و نظامی بحرین با اسرائیل است که برای ما قابل قبول نیست. به هر ترتیب چشمانداز ۱۴۰۴ در حوزه حاشیه خلیج فارس وابسته به این است که تحولات و شرایط خاصی پیش نیاید. آمریکاییها اگر بخواهند تنش ایجاد کنند، این اتفاق ناخواسته و خارج از اراده کشورهای منطقه خواهد بود و این کشورها در این تنش درگیر خواهند شد. لذا امیدواریم که منطقه تنش آلود نشود.