مطهرنیا در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
دلایل و پیامدهای شکلگیری ائتلاف ۱۰ کشوری در دریای سرخ/ فاکتورهای احتمالی برای ایجاد درگیری در خلیج عدن و بابالمندب
کارشناس مسائل سیاسی آمریکا گفت: واشنگتن سعی میکند شعاع و قطر دایره تقابل افزایش پیدا نکند اما مشت محکم اسرائیل در غزه را مورد حمایت و تأیید قرار میدهد.
«مهدی مطهرنیا» کارشناس مسائل آمریکا در تشریح ابعاد و دلایل شکلگیری ائتلاف ۱۰ کشوری در دریای سرخ و خیلج عدن برای مقابله با تحرکات نظامی انصارالله یمن در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: قبل از هرچیز باید گفت واقعیت این است که شرکای استراتژیک ایالات متحده آمریکا در هزاره سوم بر اساس تئوری «هارتلند - ریملند بزرگ»، تعریف خواهد شد و چون هلال این هارتلند و ریملند بزرگ از تنگه باب المندب، تنگه عدن و خلیج فارس میگذرد، بنابراین خود به خود یمن برای تبیین استراتژی سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه هارتلندنو و نوهارتلند اهمیت پیدا میکند. مضاف بر اینکه در این تفاسیر، ایران برای آمریکا به عنوان اَوَلیت استراتژیک و شرق آسیا اولویت استراتژیک واشنگتن تعریف شدهاند.
وی ادامه داد: بر همین اساس آنچه که در ارتباط با فعال شدن گروه ویژه چند ملیتی ۱۵۳ و موضعگیری وزیر دفاع آمریکا در مورد ائتلاف نظامی در دریای سرخ باید مدنظر قرار بگیرد، این است که ایالات متحده میخواهد از چالشهای موجود بهرهبرداری استراتژیک کند تا در نهایت تهدیدها را تبدیل به فرصت کند. امروزه چیرگی بر ستون فقرات قرن بیست و یکم میلادی هدف اصلی ایالات متحده است رقبای آمریکا به دنبال آن بودند که با گسترش جنگهای هیبریدی، واشنگتن را درگیر هزینههای بیشتر کنند تا ابرقدرتی آن را کاهش دهند. واشنگتن به دنبال آن است که هزینه حرکات خود به سوی آسیا را به متحدانش منتقل کند و سپس تودهها و افکار عمومی را با خود همراه کند. ستون فقرات این راهبرد را باید از مدیترانه به خلیج عدن و از آنجا به خلیج فارس دانست که این مسیر را باید یک روند با اهمیت و مشخص اعلام کرد که در بطن آن مسائل انرژی و حتی ترانزیت انرژی هم نهفته است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: برای آنکه آمریکا بر جنگهای کُدگذاری شده توسط محور مقاومت فائق آید سعی کرده که ظهور پررنگتر از گذشته در منطقه داشته باشد و پایگاه نظامی خود را در منطقه بیش از گذشته فعال کرده است که یکی از همین هستهها را باید گروه ویژه ترکیبی یا چند ملیتی ۱۵۳ که متشکل از نیروی دریایی کشورهایی مانند بریتانیا، بحرین، کانادا، فرانسه، ایتالیا، هلند، نروژ، سیشل و اسپانیا به رهبری ایالات متحده و در درون ناوگان پنجم است، دانست. این همان تحرکی است که ایالات متحده روی آن برنامهریزی میکند. رقبای آمریکا معتقد بر ضربه زدن به ایالات متحده و هدف قرار دادن آن هستند ولی واشنگتن در این میان سعی میکند که این ضربهها را با صبر استراتژیک به یک ابزار استراتژیکتر برای استفاده در آینده تبدیل کند.
وی افزود: در این میان بحث سلطه در قرن بیست و یکم بر جهان هم مطرح است که در اینجا پایان نمییابد و ادامه خواهد داشت. بر همین اساس احتمال وقوع درگیری میان انصارالله یمن و ائتلاف شکل گرفته در دریای سرخ صرفاً برآیند مسائل میدانی را میطلبد. به عبارتی دیگر در این خصوص، فاکتورهای ایجاد درگیری حرف اول و آخر را میزنند. بحث اینجاست که تا چه حد منطقه پذیرای روند جنگ و یا هرگونه برخورد میان دو طرف باشد و حتی بحث حمایتها هم مطرح است. این در حالیست که پکن و مسکو هم بهرغم شعارهایشان، نمیخواهند تجربه زیسته شده در جنگهای جهانی را مجدداً عملیاتی کنند و هیچگاه از روند برخورد این چنینی حمایت نکرده و نمیکنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: بر همین اساس و با توجه به وضعیت موجود، باید بگویم که ابزار انصارالله از حیث منطق و معادلات استراتژیک مشخص اما محدود است ولی بحث ورود اسرائیل و پیوستن تلآویو به ائتلاف مذکور همچنان ممکن بوده و احتمال آن وجود دارد. به همین دلیل تمام معادلات در این خصوص توسط ایالات متحده سنجیده میشوند؛ به گونهای که واشنگتن سعی میکند شعاع و قطر دایره تقابل افزایش پیدا نکند اما مشت محکم اسرائیل در غزه را مورد حمایت و تأیید قرار میدهد که همین مسئله باعث شده جنگ در غزه از ۷۰ روز هم بیشتر شود. لذا امکان رویارویی و درگیری به احتمال قابل توجهی در منطقه بالا رفته است.