در گفتوگو با ایلنا بررسی شد؛
اما و اگرهای نشست بینالافغانی تهران/ امکانسنجی تغییر رویکرد طرفهای درگیر جنگ افغانستان
کارشناس مسائل افغانستان گفت: بیانیه ۶ مادهای نشست بینالافغانی تهران و تأکید بر پیدا کردن راهحل سیاسی و ادامه مذاکرات، مسأله تازهای در تحولات افغانستان نبود، کمااینکه هیأتهای دو طرف همیشه بر راهحل سیاسی و بازگشت به مذاکرات جدی تأکید کردهاند.
«سیدعباس حسینی» کارشناس مسائل افغانستان در تشریح ابعاد نشست بینالافغانی تهران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: روزهای چهارشنبه و پنجشنبه (۱۶ و ۱۷ تیر)، تهران میزبان اولین دور گفتوگوهای بینالافغانی با حضور نمایندگان طالبان و دولت افغانستان بود و این رویداد، در نوع خود یک نقط عطف پیرامون نقش و تأثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران در تحولات افغانستان به حساب میآید. پیش از این، بارها شاهد سفرهای جداگانه هیأتهای طالبان و دولت افغانستان به تهران یا سفر نمایندگان وزارت امور خارجه ایران به کابل، دوحه و همچنین اسلامآباد برای کمک به روند صلح افغانستان بودهایم، اما این نخستینبار است که تهران میزبان مذاکرات بینالافغانی بوده است. البته پیش از این و در سالهای گذشته هم طرحهایی در مورد برگزاری مذاکرات بینالافغانی در ایران، به عنوان مثال در مشهد یا تهران وجود داشت، اما جنبه عملی به خود نگرفت و دوحه، مسکو و حتی تاشکند در این زمینه پیشتاز شدند،
وی ادامه داد: به هر ترتیب با وجود رویکرد مثبت و شفاف جمهوری اسلامی ایران پیرامون روند صلح افغانستان، انتظار میرود نشست بینالافغانی تهران با نتایجی همراه باشد، کما اینکه سه طرف توافق کردهاند نشست دوم مذاکرات بینالافغانی در تهران به زودی برگزار شود. ابتدا باید گفت که نشست تهران در شرایط مهم و حساسی برگزار شده و میتواند به حل اختلافات و مشکلات بین دو طرف درگیر جنگ افغانستان کمک کند. با خروج شتابزده و غیرمسئولانه نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، آن هم در تاریکی شب و چراغ خاموش که میتوان آن را فرار ذلیلانه از این کشور خواند، طالبان برای به دست آوردن دست بالا در مذاکرات صلح و قلع و قمع قدرت بیشتر در آینده افغانستان، بیش از پیش دست به حملات وسیع برای تصرف مناطق این کشور زد. سکوت آمریکا همزمان با تشدید حملات طالبان و سقوط زنجیرهای شهرستانهای افغانستان چنین نشان میدهد که امریکا نیز چندان بدش نمیآید طالبان بیش از پیش دولت مرکزی این کشور و همچنین جریانهای سیاسی افغانستان به خصوص در شمال این کشور را تضعیف کند تا در نهایت بدون چون و چرا به طرح صلح آمریکایی تن دهند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: به دنبال ارائه طرح آمریکایی برای صلح افغانستان که قرار بود در نشست استانبول به نتیجه برسد، مخالفتهای جدی حتی از سوی دولت و جریانهای سیاسی افغانستان به وجود آمد و طرحهای بدل و جایگزینی ارائه شد که قطعا نمیتواند منافع آمریکا را در درازمدت تأمین کند. طالبان نیز به دلیل طرحها و برنامههای مختص به خود و معاملات پنهانی که با پاکستان دارد، حاضر به شرکت در این نشست نشد، اما با توجه به موضع امریکا در برابر حملات چند هفته گذشته طالبان، به نظر میرسد که طالبان نیز اکنون در میدان آمریکا بازی میکند. از سوی دیگر، به نظر میرسد رئیسجمهوری افغانستان نیز با توطئهسازی علیه جریانهای سیاسی این کشور به خصوص در شمال، و از میدان به در کردن آنها چون مارشال عبدالرشید دوستم، عطامحمد نور و غیره در محور طرحهای شوم امریکا برای آینده افغانستان، در میدان این کشور بازی میکند.
حسینی افزود: به دنبال تحرکات وسیع طالبان در استانهای شمالی افغانستان و سقوط زنجیرهای شهرستانها بدون مقاومت، توأم با برخی دستورهای پنهانی در مورد عدم مقاومت نیروهای امنیتی در برابر طالبان، و همچنین حضور تروریستهای بینالمللی در صفوف طالبان در این مناطق، نگرانیهای زیادی در مورد آینده شمال افغانستان مطرح شده است. در محور تحرکات مشخص است که روسیه و کشورهای آسیای مرکزی به حالت آماده باش درآمده و حتی روسیه از انتقال و بازخیزی گروه داعش در شمال افغانستان ابراز نگرانی جدی کرده است. در چنین شرایطی، در حالی که نیاز بود یک قدرت برتر منطقهای با رویکرد شفاف و سالم وارد عرصه افغانستان شود و ابتکار عمل را به دست بگیرد، نشست مذاکرات بینالافغانی تهران برگزار شد تا حداقل طالبان تشویق شوند دست از تداوم جنگ و خشونت و همچنین بازی در میدان امریکا و عوامل پیدا و پنهان دیگر بردارند و به پای میز مذاکرات برگردند. قطعا بازگشت طرفهای درگیر جنگ افغانستان به پای میز مذاکرات و پیشرفت روند صلح این کشور، میتواند همه توطئهها و طرحهای پنهانی برای تداوم بحران در افغانستان را به خصوص از سوی أمریکا و بازخیزی گروه داعش در شمال این کشور خنثی کند.
وی گفت: بهرغم این امیدواری، اما و اگرها و تردیدهایی نیز در مورد موثر بودن نشست بینالافغانی تهران وجود دارد و این سوال مطرح است که خروجی نشست تهران، در شرایط آشفته موجود چه خواهد بود؟ در این مورد ذکر چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه طالبان در طول دو سال گذشته بارها به تهران سفر کرده که حداقل دو سفر هیأت برجسته سیاسی طالبان به رهبری ملا برادر، معاون رهبر طالبان و مسئول دفتر سیاسی قطر در مقابل چشم رسانهها صورت گرفته است، اما بهرغم مذاکرات طالبان در تهران، و وعدههای مختلف برای پیشبرد جدی روند صلح، این گروه در عمل چندان به رایزنیها و خواستهای جمهوری اسلامی ایران و تعهدات برای پیشبرد روند صلح، وقعی نگذاشته و به آن توجه نکردهاند. چنین به نظر میرسد که طالبان با هر بار سفر به تهران، یک مانور سیاسی به راه انداخته و بهرهبرداری خود را از ارتباط با ایران، در مقابل امتیازگیری از آمریکا انجام داده، اما در مقابل آن طور که باید طبق رایزنیهای صورت گرفته در تهران عمل نکرده است.
این پژوهشگر حوزه افغانستان بیان کرد: مسأله دوم، این است که دولت افغانستان تا چه اندازه مطابق رایزنیهای جمهوری اسلامی ایران و مشورتهایی که صورت میگیرد، عمل میکند و به ایران، به عنوان تنها کشوری که تاکنون رویکردی سازنده در روند جنگ و صلح افغانستان بازی کرده، نقش محوری و اساسی در مسیر تأمین صلح و ثبات و مذاکره با طالبان بدهد؟! متأسفانه دولت افغانستان بهرغم تمام جفاهایی که آمریکا با دور زدن این کشور در مذاکرات صلح با طالبان و حالا خروج غیرمسئولانه از این کشور دیده، همچنان چشم امید به جو بایدن و دولتمردان آمریکا داشته و دارد. از سوی دیگر، در حالی که هیأت طالبان در نشست تهران از اعضای تیم مذاکرهکننده طالبان در قطر بود، اعضای هیأت دولت افغانستان را خارج از ترکیب تیم مذاکرهکننده این کشور و حتی خارج از مقامهای رسمی دولتی این کشور تشکیل میداد.
وی گفت: هرچند یونس قانونی، معاون ریاست جمهوری پیشین افغانستان، یک چهره با نفوذ سیاسی در این کشور به حساب میرود، اما او و اعضای دیگر هیأت دولت افغانستان در سفر به تهران، چهرههای جدی و تأثیرگذار در روند صلح این کشور و مذاکرات با گروه طالبان نبوده و نیستند و صرفاً میتوانند به عنوان یک پیامرسان عمل کنند. مسأله سوم این است که بیانیه ۶ مادهای نشست بینالافغانی تهران و تأکید بر پیدا کردن راهحل سیاسی و ادامه مذاکرات، مووع تازهای در تحولات اخیر افغانستان نبود؛ کما اینکه هیأتهای دو طرف هم اکنون در دوحه نیز مشغول انجام برخی مذاکرات و تماسها هستند، و همیشه بر راهحل سیاسی و بازگشت به مذاکرات جدی تأکید کردهاند؛ محورهایی که تاکنون کمتر به آن توجه شده است.
حسینی در پایان خاطرنشان کرد: با این حال، تمرکز بر مذاکرات و گفتوگوهای سیاسی و برگزاری نشستهای مختلف جهت اعتمادسازی بین طرفهای درگیر جنگ، به خصوص در شرایط حساس کنونی میتواند راهشگا و تأثیرگذار باشد و چنین توقعی نیز از نشست تهران میرود. این انتظار و امیدواری وجود دارد که نقش و میانجیگری جمهوری اسلامی ایران، با توجه به رویکرد سالم و شفاف این کشور در روند صلح افغانستان، و تداوم این نقش، بر دو طرف درگیر جنگ تأثیرگذاشته و به اعتمادسازی بین آنها کمک کند. قطعا جمهوری اسلامی ایران با به دست گرفتن ابتکار عمل، بیش از هر کشوری میتواند در شرایط کنونی به روند صلح افغانستان کمک کند و برای رسیدن به این هدف، افغانستان باید به اولویت جدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود.