داستان شایعات توییتری و کاربران نترس شبکههای اجتماعی
این قسمت: اژدهای ترسناکِ اسنپ
قصهاش به سالها پیش برمیگردد. حوالی دوران وایبر. آن روزها بود که انتشار شایعات در شبکههای اجتماعی باب شد و این ارثیه به تلگرام و بعد از آن هم به توییتر رسید.
حالا شایعهپراکنی و انتشار اخبار کذب نُقل مجلس اهالی توییتر شده است. یکی تصویری از دختری بدحجاب منتسب به دخترِ رئیسجمهور روحانی منتشر میکند و تصویر دروغینش به قول توییتریها کلی فیو میخورد. دیگری خبر دزدی هفت کودک کمسن و سال در سیستان و بلوچستان را توییت میکند و مینویسد که خانواده این کودکان التماس میکنند و دولت هم جوابگو نیست. انتهای توییت میبینیم که ۱.۸kنفر این نوشته را پسندیدهاند و برای هیچکدام سوال پیش نیامده که اگر یک درصد این خبر صحت داشته باشد، چطور هیچ خبرگزاری به آن نپرداخته و در هیچ رسانهی خبری اثری از آن نیست؟
درست است که افکار عمومی تا اندازهای نسبت به رسانهها بیاعتماد شده است، اما مگر میشود هر اطلاعات دروغی را به اسم خبر دستهاول منتشر و التهاب ایجاد کرد؟ چطور میشود که عدهای بدون هیچ اطلاعات درست و معتبری انواع و اقسام داستانهای ساختگی و دروغین را منتشر میکنند و هیچ ترسی از عواقب آن ندارند؟
کاربری تخیلات ساختگیاش را در مورد اسنپ و رانندگانش توییت میکند و دیگران هم اظهارنظر میکنند که ای وای بر ما عجب دنیایی شده و هزاران دروغ دیگر همانجا و زیر همان نوشته کذب جان میگیرد و هیچکسی هم نیست که جویای حقیقت باشد. نمونهشان بسیار زیاد است. هر روز و هر هفته. کسانی که با داستانهای ساختگی و آمار و اطلاعات فیک نوشتههای دروغینشان را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند و هیچ نمیترسند که پایشان در یکی از این داستانها گیر بیفتد. طبیعی هم هست.
هر جا کسی آمد و بیخ خرشان را چسبید که چقدر از حرفی که میزنید اطمینان دارید و اسنپ میتواند به خاطر نشر اکاذیب از شما شکایت کند، به راحتی نوشتهشان را پاک میکنند و اصلا به روی خودشان نمیآورند که خانی آمده یا رفته است. حتما که سرویس اسنپ هم مانند هزارویک امکان دیگر در این دنیا عاری از خطا نیست و اشکالاتی دارد. نقل این نیست که دهان از نقد بشوریم و جز تعریف و تمجید چیزی نگوییم. نقد صحیح حتما سازنده است و باید هم منتقل شود، اما عیار نقد کجا با انتشار اخبار دروغین در یک کفه ترازو مینشیند؟
به قول یکی از کاربران توییتر، اگر اسنپ فقط و فقط یکبار بابت انتشار اکاذیب از کاربری که داستان دروغی نوشته بنای شکایت بردارد، حساب کار دست دیگران میآید و میفهمند نوشته چند خطیشان چه بار حقوقی میتواند داشته باشد؛ سَلمنا. اما مگر داستان انتشار اخبار کذب فقط محدود به اسنپ است؟ جاییکه این سامانه محل درآمد چندین هزار راننده است و روزانه مسئولیت تردد صدها مسافر را به دوش دارد، انتشار اخبار دروغ در مورد آن ضرر به کدام قشر است دقیقا؟ اگر هدف اطلاعرسانی است و تامین امنیت جان مسافران که دستمریزاد! خیلی هم خوب است و باید از راه صحیح و با نقل اطلاعات دقیق و درست صورت بگیرد.
اصلا خود روابط عمومی اسنپ هم بارها با انواع و اقسام ادبیات اطلاعرسانی کرده و از مسافران خواسته کودکان زیر ۱۸ سال را به تنهایی سوار اسنپ نکنند، هر کسی حساب کاربری خودش را داشته باشد، در صورت عدم تطبیق تصویر راننده یا پلاک ماشینش با مشخصات رانندهای که درخواست را قبول کرده سفر لغو شود و هزاران توصیه دیگر. کجای دنیای مدرن و سرزمین آرمانی که از آن حرف میزنیم، تامین امنیت و هشدار به شهروندان با انتشار اکاذیب منطقی و کارساز به نظر میرسد؟