مصائب تعلیم و تربیت
کم نیستند فداکاریهایی که معلمان برای دانش آموزان خود انجام میدهند تا حدی که جان خود را از دست داده یا آسیبهای جدی را متحمل شدهاند.
نه تنها تعلیم و تعلم «عبادت» است که گاهی سرنوشت برخی از فداکاران این صنف نیز «شهادت» میشود؛ برخی در مسیر حفظ جان دانش آموزان، برخی در مسیر رساندن دانش آموزان و برخی هم در مسیر رفتن به آموزشگاه!
به گرازش ایلنا، اواخر فروردین ۹۳ یک فرهنگی شاغل رسمی آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان در روستای حیط در ۳۵ کیلومتری شهرستان راسک به ضرب گلوله افراد ناشناس ترور شد؛ «جواد نوروزی» معلم پایه ششم روستای حیط از توابع شهرستان راسک هنگام رفتن به محل کار، به ضرب ۵ گلوله توسط راکبان موتورسوار مسلح کشته شد.
هنوز کسی به طور جدی به بررسی این خبر نپرداخته بود که خبر دوم آمد؛ این بار «رضا سرگزی» از معلمان مقطع ابتدایی روستای کارچان بین شهرستان سرباز و قصرقند کشته شد؛ او هنگام تعطیل شدن مدرسه مورد رگبار مسلسل دو نفر موتور سوار قرار میگیرد و به شهادت میرسد.
دو معلم کشته شدند، هر دو با فاصله زمانی اندک. با فعالان آموزشی و مدنی در حوزه آموزش و پرورش که صحبت میکنیم تا اطلاعات بیشتری در این زمینه به دست بیاوریم موفق نمیشویم. به سراغ این فعالان در استان سیستان و بلوچستان میرویم.
میگویند اطلاعی در این زمینه ندارند؛ اما به طور کلی این اتفاقات را محکوم میکنند و میگویند که این ترورها در هیچ جامعه مدنی قابل قبول نیست. یکی از این معلمان بحثرا به محرومیتهای آموزشی و کیفیت آن در استان سیستان و بلوپستان می کشاند: «این استان در صدر محرومیتها قرا دارد و این اتفاقات هم مشکلی به سایر مشکلات میافزاید به طوری که آرامش را بر هم میزند.»
زاویه دید به موضوع را عوض میکنیم؛ در حوزه معلمان چه محدودیتهایی وجود دارد؟ آنها از کمبود معلمان یاد میکنند و این که آمار دانش آموزان بسیار بالاست و این مشکلات در خود شهر زاهدان هم وجود دارد. معلمان هم گلایه دارند که بیشتر وقتشان برای حضور و غیاب دانش آموزان گرفته میشود؛ زمانی که انگیزه معلمان از بین برود مشکلات بعدی هم به وجود می آید و یکی از بزرگترین این مشکلات، کمبود خدمات آموزشی است.
اما اخبار بدی که از معلمان میرسد، تمامی ندارد. معلمی خرم آبادی مفقود میشود؛ ماجرا این است که معلم خرم آبادی همراه با سه نفر از دانش آموزانش گم شدند؛ جسد سه دانش آموز پیدا شدند اما معلم هنوز نه. اثری از ماشینش هم نیست. تنها سپر و پلاک ماشین پیدا شدند. این معلم که در رسانهها از او به عنوان معلم خرم آبادی یاد میکنند، زمانی که دانش آموزان خود را به درمانگاه میبرد، دچار حادثه ای میشود؛ در کشکان خرم آباد سیل به راه می افتد و هر سه دانش آموز را در گل و لای فرو میبرد.
جسد دانش آموزان پیدا میشود اما همچنان خبری از معلم نیست. کشکان منطقهای عشایری است در اطراف خرم آباد با بافت روستایی. میگویند بچهها حالشان خوب نبوده و شاید معلم تنها کسی است که در آن منطقه ماشین دارد یا توانسته ماشینی دست و پا کند که بچه ها را به درمانگاه ببرند. و حالا این منطقه عزادار شده.
کم نیستند فداکاری هایی که معلمان برای دانش آموزان خود انجام میدهند تا حدی که جان خود را از دست داده یا آسیب های جدی را متحمل شدهاند.