یادداشت /
چرا اقتصاد به اینجا رسید؟
![چرا اقتصاد به اینجا رسید؟](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/nv8AT2w4zbmK/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0pp3NXwYkKLfu7otfNPZWXfo,/%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF.jpg)
اقتصاد ایران در شرایطی قرار گرفته است که هیچ ایرانی وطندوستی نمیتواند نگرانی خود را پنهان کند، چه برسد به اینکه از دشواری اقتصادی کشور بهدلیل نوع بینش سیاسی خود احساس خشنودی کند؛ چراکه بیشترین درد و رنج مشکلات اقتصادی را همواره اقشار متوسط به پایین متحمل میشوند. در این شرایط دشوار اقتصادی، بهطور مشخص بسیاری میپرسند چرا وضعیت اقتصادی به اینجا رسیده است؟
به گزارش ایلنا، در اینجا صرفا به مواردی اشاره میشود که بیثباتی اخیر در بازارها را شکل داده است و قابل نسبت دادن به نقص علم اقتصاد و ناسودمندی آن نیست و از موارد متعدد فراوان دیگر که بیانگر عدم انطباق تصمیمات اتخاذ شده با تحلیل علم اقتصاد حکایت دارد، صرفنظر میکنیم.
۱-هنگامی که نشانههای بیثباتی بانکی بروز مینماید و ناترازی در ترازنامه بانکها و موسسات اعتباری بروز مینماید، رقابت و جنگ قیمتی آنها روی نرخ سود دارای پیامدهای خارجی منفی برای اقتصاد است و براساس تحلیل علم اقتصاد لازم است با سیاستگذاری و تشدید نظارت، مانع ایجاد آن پیامدهای خارجی منفی شد. کدام قسمت علم اقتصاد گفته است که در چنین شرایطی صرفا چون تورم در حال کاهش است نگرانی نباید داشت و اقدام بسیار جدی انجام نداد تا مشکلات کنونی را که بهطور چشمگیری ناشی از این بیثباتی مالی است، به علم اقتصاد نسبت دهیم.
۲- هنگامی که تنگنای مالی و اعتباری و رکود در اقتصاد وجود دارد و نرخ سود بسیار بالا است، ضروری است که اقداماتی برای کاهش نرخ سود انجام داد و اگر همزمان که نرخ تورم در حال کاهش است، نرخ سود در حال افزایش است، حتما علامت آشکاری از یک دشواری بزرگ است که باید اقدامی برای آن انجام داد. کدام قسمت علم اقتصاد گفته است که در چنین شرایطی باید اوراق بدهی کوتاهمدت با نرخ سود بالا منتشر کرد و تازه ادعا شود که این به کاهش نرخ سود کمک میکند تا براساس آن به نکوهش علم اقتصاد پرداخت.
۳-هنگامی که کشوری یک برنامه کاهش و کنترل تورم را بهطور جدی در دستور کار قرار میدهد، لازم است که علاوهبر کنترل کمیتهای پولی سیاست مالی نیز انقباضی شود. کدام قسمت علم اقتصاد گفته است در شرایطی که دولتی سعی دارد با سیاست پولی انقباضی و بهطور مشخص کنترل پایه پولی، نرخ تورم را به شدت کاهش دهد، هزینههای اسمی دولت رشدی بیشتر از سایر متغیرهای اسمی اقتصاد داشته باشد و در این زمینه نهتنها به توصیه علم اقتصاد توجه نشود؛ بلکه به توصیه حضرت سعدی، نیز که فرمود «چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن، که میگویند ملاحان سرودی، اگر باران به کوهستان نبارد، به سالی دجله گردد خشک رودی» هم توجه نشود تا براساس آن به نکوهش علم اقتصاد پرداخت.
۴- هنگامی که از ابزار نرخ سود بهعنوان ابزار سیاست پولی استفاده نمیشود و به جای آن سعی میشود پایه پولی کنترل شود، شرط توفیق در کنترل تورم آن است که رشد تمامی کمیتهای پولی شامل پایه پولی، حجم پول و حجم نقدینگی کاسته شود. اگر سیاستگذار نتواند با اقدامات سیاستی خود حجم نقدینگی را کنترل کند، نهایتا نخواهد توانست پایه پولی را هم کنترل کند و بنابراین همان بهتر که به کنترل شدید پایه پولی هم نپردازد. در واقع، نمیتوان بدون کنترل نقدینگی به تداوم کنترل پایه پولی نیز پرداخت در حالی که عکس آن امکانپذیر است. کدام قسمت علم اقتصاد گفته است که اگر رشد بالای نقدینگی تداوم یافت، اگر ما صرفا رشد پایه پولی را کاهش دهیم به کنترل پایدار تورم دست خواهیم یافت، تا براساس آن به سرزنش علم اقتصاد بپردازیم.
۵- هنگامی که عوامل بنیانی، افزایش قیمتها را اجتنابناپذیر نماید، آن افزایش رخ خواهد داد. با توجه به اینکه قیمت طلا جهانی است و قیمت آن به ریال براساس نرخ ارز تعیین میشود، اگر انتظار افزایش نرخ ارز وجود داشته باشد پس انتظار افزایش قیمت طلا هم وجود دارد و چون ما قادر به تغییر قیمت جهانی طلا نیستیم با فروش تمام طلای موجود در کشور (شامل طلای بانک مرکزی و بانکها و خانوارها) نیز قادر به کنترل قیمت طلا نخواهیم بود. کدام قسمت علم اقتصاد گفته است که در چنین شرایطی دولت باید طلا بفروشد و دارایی با ارزش خود را از دست بدهد تا براساس آن به انتقاد از علم اقتصاد بپردازیم.
یاداشت از: دکتر تیمور رحمانی