ایران و آمریکا؛ معجزه تجارت آزاد
آمریکا اگر در رابطه با ایران بپذیرد که کنکاش در گذشته، صرفا محدویت برای حال و آینده را موجب می شود، می توان با ایجاد مناسبات گسترده اقتصادی و تجاری، فصلی جدید از صلح و امنیت پایدار منطقهای و بین المللی را شاهد بود. این در حالی است که امروز در ایران نیز دولتی بر سر کار است که فراتر از حل و فصل پرونده هسته ای به "تعامل گسترده" با جهان می اندیشد.
"آمریکا آماده برداشتن تحریمها است، بدون اینکه در گذشته ایران کنکاش کند" این سخنان جان کری اگر بازتاب دهنده تغییر پارادایم آمریکا در قبال ایران باشد میتواند گره مذاکرات هستهای را بگشاید. اما فراتر از آن میتواند به تغییرات راهبردی در مناسبات ایران و آمریکا منجر شود.
از آغاز پیروزی انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی ایران ، آمریکا از ابراز "تحریم اقتصادی" علیه ما استفاده کرده است. تحریمهای اقتصادی آمریکا با گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا آغاز شد و در هنگام جنگ ایران و عراق مواردی به آن افزوده شد. بعد از جنگ نیز آمریکاییها با استناد به موضوعات مختلف، تحریمهایی را علیه بخشهایی از اقتصاد ایران وضع کردند. اما نقطه اوج این تحریمها به پرونده هستهای مربوط است.
کشورهای غربی و در راس آن ایالات متحده آمریکا با وضع تحریمهای اقتصادی، اقتصاد ایران را با یکی از بزرگترین و کم سابقهترین تحریمهای اقتصادی تاریخ معاصر مواجه کردند. در حال حاضر ساختار تحریمهای اقتصادی، شامل این موارد میشود: تحریمهای مالی و بانکی، تحریمهای نفتی، تحریمهای کالاهای اساسی، تحریمهای خودروسازی، تحریمهای هواپیمایی، تحریمهای کشتیرانی و بیمه حمل و نقل، تحریمهای طلا و فلزات گرانبها.
تحریمهایی که به تعبیر فرید زکریا، حتی اگر نیمی از آن علیه هر یک از کشورهای خاورمیانه اعمال میشد، ظرف چند هفته اقتصاد این کشورها را از پا درمیآورد. اقتصاد ایران اما به دلیل ایجاد زیرساختها و نهادهای استحکامبخش، علیرغم مشکلات ایجاد شده، ایستادگی فراتر از تصور تحریمکنندگان را به نمایش گذاشت.
فارغ از منازعات جاری و ادعاهای کشورهای غربی در خصوص ماهیت برنامه هستهای ایران، پرسش اساسی این است که منطق کشورهای غربی برای اعمال تحریمهای اقتصادی چیست و چه غایتی را دنبال میکنند؟ اگر هدف آمریکا و متحدانش از تحریمها، مقابله با نیرومندی ملت ایران است که قطعاً در مسیری نادرست گام برمیدارند چرا که پیشرفت و نیرومندی، حق مشروع ملت ایران است. اما اگر آن گونه که ادعا میشود نگران صلح و امنیت بینالمللی هستند، در آن صورت با استفاده از ابزار تحریم اقتصادی در حال گسترش منطق جنگ و ناامنی در دنیای امروز هستند چرا که در حال ایجاد مبنایی مادی و عینی برای ستیز و جنگ است.
تجارت و صلح
اقتصاد آزاد میتواند احتمال بروز جنگ را کاهش دهد و پایداری و دوام صلح جهانی را تضمین کند. علت بروز جنگ میان دولتها هر چه که باشد، فعالیتهای آزاد اقتصادی در سطح بینالملل، مهمترین مانع بروز جنگ است، چرا که منطق اقتصاد هر آنچه سخت است و استوار دود میکند و به هوا میفرستد و بسیاری از منازعات نژادی یا ایدئولوژیک را به نبرد برای هیچ و پوچ مبدل میسازد.
اقتصاد و تجارت آزاد به حداکثرسازی کارآیی اقتصادی، حداکثرسازی رشد اقتصادی، حداکثرسازی همکاری بینالمللی و بهبود رفاه انسانی منجر میشود. انسان موجودی خردمند است و نشانه خردمندی افراد گرایش به حداکثرسازی مطلوبیت و زندگی کردن در وضعیتی صلحآمیز است. اگر موانع بر سر راه تجارت آزاد برداشته شود، حرکت به سوی ایجاد حداکثر مطلوبیت و بیشترین میزان صلح فراهم میآید.
دولتها همانطور که در درون مرزهای ملی باید بیشترین میزان آزادی اقتصادی را برای افراد مهیا کنند، در روابط بینالملل نیز باید در این راستا بکوشند چرا که در غیر این صورت در درجه نخست به ستیز با خوشبختی شهروندانشان برخاستهاند. اگر روابط بینالملل به عرصهای برای تجارت آزاد بدل شود، درهم آمیختگی منافع میان ملتها، چنان درهمتنیدگی و نزدیکی میان ملل ایجاد میکند که منازعه و جنگ از متن روابط بینالملل به حاشیه پرتاب میشود و مجالی برای بروز نمییابد.
بشر موجودی سودگرا است و سود خود را در صلح و همکاری میبیند و نه در جنگ. کشورهایی که با یکدیگر بیشترین میزان مراودات اقتصادی را دارند قطعا از کمترین میزان تنش و ستیز سیاسی برخوردار هستند. اساس تجارت بر اعتماد استوار است و با تجارت آزاد در عرصه بینالملل دیوار بیاعتمادی میان دولتها و ملتها فرو میریزد.
تجربه تاریخی
ایالات متحده آمریکا و عموم کشورهای غربی همواره تجارت آزاد را به عنوان امری ارزشی در مناسبات جهانی مطرح نموده اند و نهادها و سازمانهای بینالمللی (مثل سازمان جهانی تجارت) را با هدف گسترش تجارت آزاد، تاسیس نمودند. اما در پنجاه سال اخیر همواره اصول تجارت آزاد را با توجه به منویات سیاسیشان نقض کردهاند. تحریم اقتصادی ایران آخرین نمونه از نقض اصول تجارت آزاد با تکیه بر منطق سیاسی و برتریطلبانه دولتهای غربی است. این دولتها اگر آن گونه که ادعا میکنند هدفشان از اعمال تحریمهای اقتصادی تلاش برای صلح و امنیت جهانی است، در آن صورت با تبدیل ابزار تحریمهای اقتصادی به یک عرف و رویه سیاسی، در حال گسترش ناامنی ساختاری در جهان هستند. نمونه عینی تاثیر تجارت آزاد در ارتقاء صلح و امنیت بینالملل ، مورد چین بود. ایالات متحده پس از مدتی ستیز با چین، سرانجام با پذیرش قدرت و جایگاه چین و آغاز مراودات گسترده تجاری و مالی با این کشور، گامی بزرگ به سوی صلح و ثبات جهانی برداشت. امری که در مورد ایران هم ناچار به پذیرش آن هستند، چرا که تجارت آزاد بهترین تضمین برای صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه است.
سخنان جان کری مبنی بر پذیرش لغو کامل تحریمها، در صورتی که از یک سیاست اعلامی، به یک سیاست اجرایی و عملی، تبدیل شود گامی بزرگ به سوی گشوده شدن مسیری تازه در روابط ایران و آمریکا خواهد بود. این سیاست برای آمریکا امری غریب و بیسابقه نیست. چین و ویتنام دو نمونه موفق از این تغییر رویکرد در سیاست خارجی آمریکا هستند. آمریکا اگر در رابطه با ایران نیز بپذیرد که کنکاش در گذشته، صرفا محدویت برای حال و آینده را موجب می شود، میتوان با ایجاد مناسبات گسترده اقتصادی و تجاری، فصلی جدید از صلح و امنیت پایدار منطقهای و بین المللی را شاهد بود. این در حالی است که امروز در ایران نیز دولتی بر سر کار است که فراتر از حل و فصل پرونده هسته ای به "تعامل گسترده" با جهان می اندیشد.
گزارش : مهدی الیاسی ، محمد نوحی