یادداشت؛
به بهانه ۲۴ مهر، گاه برداشت محصول برنج «روز جانکی»
گلهمندی برنج کاران منطقه جانکی در این روزها از پایین بودن قیمت برنج و گرانی کودهای شیمیایی و هزینههای کاشت و داشت محصولات کشاورزی را نمیتوان ناشنیده گرفت.
ایلنا، سرزمین جانکی یکی از کهنترین مناطق جنوب غربی ایران است که بر پایه شواهد باستانی از دیرباز محل استقرار اجتماعات بوده و به دلیل شرایط ویژه جغرافیایی نشانههای متعدد از آبادانی آن در دوران باستان وجود دارد.
این منطقه از دو بخش اصلی جانکی سردسیر، واقع در استان چهارمحال و بختیاری با مرکزیت شهرستان لردگان و جانکی گرمسیر واقع در استان خوزستان با مرکزیت شهرستان باغ ملک (میداوود و هفتکل، صیدون و قلعه تل) تشکیل شده است.
به نظر میرسد تا پیش از ایجاد تأسیسات نفتی مهمترین محصول در این منطقه که نقش عمدهای در زیست مردمان این دیار داشت برنج بود.
در مورد سابقه آشنایی ایرانیان با برنج و آغاز کشت آن به ویژه در میان مردم جنوب اطلاع دقیقی نداریم و نیازمند انجام پژوهشهای باستانسنجانه است اما بر پایه خوانش شادروان استاد ایلیا گرشویچ از واژه رومیزیش به معنی برنج که در الواح باروی تخت جمشید از دوره هخامنشیان بر جای مانده است، این محصول از دوره باستان شناخته شده بود.
تصور میرود که آغاز کشت برنج در منطقه جانکی به دلیل سازگاری با شرایط آب و هوایی، وجود رودهای پرآب و چشمههای جوشان و خاک حاصلخیز با استقبال مواجه شد و استمرار آن باعث تحول در نوع زیست مردمان و پایداری یکجانشینی و در نتیجه کمک به امنیت اجتماعی کرده باشد.
تا پیش از ورود ماشین آلات کشاورزی به منطقه جانکی و ماشینی شدن کارها مردم برای کاشت، داشت و برداشت این محصول زحمت و مشقت فراوانی را تحمل میکردند.
لایروبی جدولها و جویها برای استفاده از آب رودخانه، نهرها «نَرو» و دهانه ورود آب از نهر به کرت «دَرو»، شخم زدن «شُل» به وسیله گاوهای نر «وَرزا» و تسطیح و آمادهسازی کرتها «مَله کشیدن» به ترتیب انجام میگرفت.
پس از خیساندن بذر «چلتوک» در آب و سپس افشاندن آن در خزانه «تیمدون» که ۳۵ تا ۴۰ روز نیاز به مراقبت داشت، کار نشاکاری «تولک» در گرمای طاقتفرسا در برابر آفتاب آغاز میشد.
در حین نشاکاری یا «تولک» برای فراموش کردن خستگی و سختی کار، ترانهها و نواهایی توسط نشاکاران خوانده میشد.
صبحانه «ناشتا» ، ناهار «چاس» و عصرانه «پیشینه» توسط زنان تدارک مییافت و صرف آن در محل کار در کاهش خستگی و سختی کار موثر بود.
آبیاری «اومالی» و مراقبت از کرتهای برنج «لَم» و «مَچول» «تیر» و چیدن علف های هرز «پَخت کردن» در طول حدود ۱۲۰ روز ادامه مییافت.
با رسیدن محصول و طلایی شدن خوشههای برنج باید به فکر تسطیح مکانی به نام «جای خرمن» برای قرار دادن محصول بر روی آن میبودند. پس از آن که محصول و «بافههای» برنج را به «جاخرمن» انتقال میدادند در زمان گذشته با احشام و حیوانات کار کوبیدن محصول « آخون کردن » انجام میگرفت و در نهایت عمل جداسازی دانه «چلتوک» از ساقه « پوغَه» به وسیله ی ابزاری مانند چَنْگَک « جِنگِر» و « ددَم » شکل میگرفت.
پس از آن که تپهای از محصول «خرمن» ایجاد میشد یک نفر به نام «کَیّال» کار تقسیم محصول را انجام میداد و سهم کارگر «بازیار»، شرکاء، « وَرزاها»، نیازمندان و... را سوا میکرد.
شاید مقدار خرمن در مقایسه با میزان محصولات برداشتی کنونی از نظر کمّی کمتر بود اما سالم، پربرکت و بوی چلتوک و ساقهها فضا را پر میکرد.
در زمانهای گذشته «چلتوکها» را پس از خشک کردن در مقابل آفتاب تابان در «تَکُل» و «تاپو» یا «توپو» ذخیره میکردند و برای استفاده عمدتاً زنان برنج را از پوسته «سوس» در «تُرنَک»، « جَوِن» و «سِرکو » به وسیله دسته « کِتَه » جدا میکردند.
در حین نشاکاری «تولَک» توسط مردان و برنجکوبی توسط زنان بخشی از عقاید، باورها و آئینهای پیشینیان از طریق یاریارها، ترانهها و نواهایی که مردان و زنان زمزمه میکردند به آیندگان انتقال مییافت.
در لابلای این کارآواها و ابیات محلی نکات و دقایق پراهمیتی میتوان یافت که در منابع و متون تاریخی ذکر نشدهاند و این جاست که نقش و کارکرد مردمنگاری، قومنگاری و انسانشناسی فرهنگی در یاری رساندن به تاریخ به ویژه «تاریخ اجتماعی» و «تاریخ فرهنگی» روشن و مفید است.
محصول آمادهشده بخش اصلی و عمده سبد غذایی مردمان این دیار را تشکیل میداد و برنج طبخ شده «شِله» نامیده میشد و از برخی گیاهان معطر و یا پر خاصیت به عنوان چاشنی استفاده میکردند مانند «شله تولهای»، «شله گِندی»، «شله بِسُری»، «شله ترشی» (با دانه انار) یا دیگر خوراکهایی که با لبنیات ترکیب میشد مانند: «ته شیری»، «شله شیری» (یا شیر برنج)، آش دوغ «دُوا» ، «دوپِل» که با چند قاشق روغن حیوانی یا کره محلی لذیذ و ذائقهپسند میشد.
آجیل محلی که از برنج تهیه میشد «گِمَک» نام داشت که ترکیبی از «چلتوک» برشته نیمکوب و «کل خُنگ» (نوعی پسته ریز کوهی خودرو) بود.
«پِس» نیز ترکیبی از آرد برنج با افزودنیهای دیگر مانند شکر و روغن حیوانی که مقوی و خوشمزه بود و چنانچه خرما به آن افزوده میشد «فِل» نام داشت.
لازم به ذکر است در گذشته افزون بر برنج «چمپا» که شهرت فراوانی دارد گونههای دیگر برنج مانند «گِرده» و «سرخ خوش» کشت میشد.
ورود ماشینآلات کشاورزی کارها را آسانتر کرد اما کود شیمیایی، سموم و... که باعث افزایش میزان محصول شدند، رنگ، مزه و عطر برنج مرغوب جانکی را تغییر داد.
در پایان گلهمندی برنج کاران منطقه جانکی در این روزها از پایین بودن قیمت برنج و گرانی کودهای شیمیایی و هزینههای کاشت و داشت محصولات کشاورزی را نمیتوان ناشنیده گرفت و امید است که تصمیمسازان با تدابیر لازم و برنامهریزی نسبت به حمایت کشاورزان در امر تولید این محصول ذائقهپسند اقدامات موثری انجام دهند.
روز جانکی برای همگان پربرکت باد
نویسنده: مهدی بیگدلی، سندپژوه و مدرس تاریخ