خبرگزاری کار ایران

فرصت‌های پیش روی ایران با عضویت در بریکس

فرصت‌های پیش روی ایران با عضویت در بریکس
کد خبر : ۱۳۹۳۹۵۵

رئیس مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی با اشاره به فرصت‌های اقتصادی و سیاسی ایران با عضوت در بریکس گفت: عضویت در بریکس می‌تواند در افزایش سهم ایران در بازار نفت و توسعه تراکنش‌های مالی و دلارزدایی از سیستم‌های مالی مؤثر باشد، اما مهم‌ترین فرصت حضور در بریکس، افزایش قدرت ایران در چانه‌زنی‌های بین‌المللی خواهد بود.

به گزارش ایلنا از وزارت نفت، محمدصادق جوکار، رئیس مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی معتقد است: اگرچه عضویت در بریکس می‌تواند در افزایش سهم ایران در بازار نفت و توسعه تراکنش‌های مالی مؤثر باشد، مهمترین فرصت حضور در بریکس، افزایش قدرت ایران در چانه‌زنی‌های بین‌المللی خواهد بود.

در کوتاه‌مدت ایران می‌تواند از فرصت عضویت در بریکس برای افزایش سهم بازار نفت خود بدون نیاز به تراکنش‌های دلاری استفاده کند و با بهره‌گیری از این سیستم تراکنش به منابع صادراتی خود دسترسی داشته باشد

جوکار معتقد است عضویت ایران در بریکس در مورد بحث‌های تراکنشی، انتقال فناوری و سهم بازار می‌تواند مؤثر باشد. به این صورت که شبکه هیبریدی تبادلات انرژی ایجادشده به حوزه اقتصاد نیز تسری یابد.

وی با اشاره به اینکه در کوتاه‌مدت ایران می‌تواند از فرصت عضویت در بریکس برای افزایش سهم بازار نفت خود بدون نیاز به تراکنش‌های دلاری استفاده کند و با بهره‌گیری از این سیستم تراکنش به منابع صادراتی خود نیز دسترسی داشته باشد، گفت: در بریکس نظاماتی در حال ایجاد است که می‌توانیم همکاری‌های خود را با ارزهای ملی و سیستمی اصلاح کنیم و این ارزهای ملی قابل تبادل با یکدیگر باشند و تجارت را برای ایران تسریع کنند. موضوعی که حتی از افزایش سهم بازار ایران نیز مهم‌تر خواهد بود.

جوکار البته تأکید کرده که دور از انتظار است که تقابل اعضای کنونی و تازه بریکس بیش از تلاش برای تغییر در قالب هنجارهای بین‌المللی باشد، بلکه این کشورها در تلاش‌اند به سمت نظام‌سازی، نهادسازی و هنجارسازی حرکت کنند، اما این اقدام‌ها با محور عدم تعارض و جنگ با هنجارها و سازمان‌های بین‌المللی خواهد بود تا کمترین هزینه سیاسی و اقتصادی را برای آنها به‌دنبال داشته باشد.

مشروح گفت‌وگو با رئیس مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی را در ادامه می‌خوانید.

نظم بین‌المللی و تغییر پارادایم‌ها از سوی کشورهای مختلف در توسعه گروه‌هایی از جمله بریکس در قرن جدید میلادی چه تأثیری داشته است؟

از اوایل قرن جدید میلادی بلوک‌سازی جدیدی در جهان در حال شکل‌گیری بود و چند کشور با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی خود این ظرفیت را داشتند که به‌عنوان قدرت‌های جدید در جهان مطرح شوند و با توجه به این قابلیت‌ها، چین و روسیه به‌دنبال تبدیل جهان چندقطبی بودند.

در آن سال‌ها رویکردهایی که بوش پسر به‌عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا داشت و حمله‌های نظامی پس از ۱۱ سپتامبر به عراق و افغانستان، زمزمه یک جهان تک‌قطبی را بیشتر کرد.

اگرچه آمریکا به دنبال تک‌قطبی ‌کردن جهان پیش می‌رفت، دیگر کشورها دموکراتیک کردن نهادهای اقتصادی را دنبال کردند تا جهان چندقطبی شود، زیرا رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه آمریکا را تهدیدی برای جهان می‌دانستند.

اعضای بریکس مدعی هستند بر اساس هنجارهای مرسوم جهان عمل می‌کنند و قصد تعارض ندارند، اما به‌دنبال نظم‌بخشی و ایجاد تعادل مجدد به روند بی‌عدالتی در تصمیم‌گیری‌ها در توزیع قدرت بین‌المللی، مقابله با فشار و یک‌جانبه‌گرایی هستند

از همان ابتدا مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی پیگیری این موضوع را مدنظر قرار داد و تحقیقات مختلفی در این زمینه انجام شد. بر این اساس توجه به گروه بریکس اهمیتی ویژه‌ داشت، زیرا این کشورها در مسیر توسعه بزرگ اقتصادی قرار داشتند و سهم آنها در اقتصاد جهانی رو به ‌رشد بود، بنابراین برای ایران به‌عنوان یک صادرکننده انرژی در دنیا، توجه به پنج کشوری که اغلب واردکننده انرژی (به جز روسیه) هستند و نیاز روزافزونی نیز به منابع هیدروکربنی دارند، اهمیتی ویژه‌ داشت.

مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی نیز با بررسی ابعاد مختلف گروه بریکس در ابتدای دهه ۹۰ شمسی، چهار سناریو در رابطه با آینده این گروه مطرح کرد که شامل تضعیف، فروپاشی، تبدیل به یک بلوک نظامی امنیتی و توسعه به‌عنوان بلوک اقتصادی می‌شد.

مهم‌ترین سناریو که مدنظر بود این موضوع را هدف قرار می‌داد که بریکس به یک گروه متشکل‌تری که به ابعاد اقتصادی توجه دارد و در قالب معیارسازی و هنجارسازی توسعه پیدا کند، تبدیل خواهد شد؛ موضوعی که اکنون با توجه به تصمیم‌های اعضای بریکس و عضویت ۶ کشور جدید در این گروه، درست به نظر می‌رسد.

اعضای بریکس مدعی هستند که بر اساس هنجارهای مرسوم جهان عمل می‌کنند و قصد تعارض ندارند، اما به‌دنبال نظم‌بخشی و ایجاد تعادل دوباره به روند بی‌عدالتی در تصمیم‌گیری‌ها در توزیع قدرت بین‌المللی، مقابله با فشار و یک‌جانبه‌گرایی هستند. در ۱۰ سال گذشته نیز همین اتفاق افتاده است.

با توجه به این رویکرد بریکس، چرا در سال‌های گذشته توسعه این گروه چندان از سوی اعضای آن مورد توجه نبود و حتی از سوی برخی اعضا با آن مخالفت می‌شد؟

یکی از دلایل مخالفت با عضوگیری جدید در بریکس طی سال‌های گذشته این بود که برخی اعضا دنبال آن بودند که بریکس را به یک ائتلاف امنیتی تبدیل کنند و از همین رو، ورود اعضای جدیدی را که با خودشان تعهد الزام‌آور می‌آورند مطلوب نمی‌دانستند، زیرا اگر کشوری عضو شود و تحت فشار بین‌المللی باشد، منجر به فشارهای بین‌المللی بر کل بریکس خواهد بود.

موضوعی که اکنون ناتو نیز در عضوگیری‌های جدید رعایت می‌کند و کشورهایی را که به‌ نوعی تعارض مرزی با همسایگان خود دارند به‌عنوان عضو نمی‌پذیرد.

از سوی دیگر برخی اعضای بریکس دغدغه دیگری نیز داشتند، زیرا اعضای جدید را در تضاد با منافع خود می‌دیدند که می‌تواند جایگاه مرکزیت انرژی بودن را به خطر بیندازد. از همین رو، روسیه چندان علاقه‌مند نبود که دیگر تولیدکنندگان بزرگ نفت و گاز جهان مانند ایران و عربستان به عضویت بریکس در بیایند.

اختلاف درونی دیگری نیز میان اعضای بریکس وجود داشت. بریکس از نظر سیاسی دو قطب داشت که شامل یک قطب دموکرات (برزیل، هند و آفریقای جنوبی) و یک قطب اقتدارگرا (چین و روسیه) بود. صاحب‌نظران این قطب‌بندی را از عواملی می‌دانستند که در بازه‌های زمانی همبستگی اعضای بریکس ضربه می‌زند و در سال‌هایی نیز این اختلاف‌ها به پیشبرد برنامه‌های ازپیش‌تعیین‌شده مانند ایجاد نظام‌های مالی یکپارچه و همکاری‌های دوجانبه در بریکس آسیب زد.

در هفته‌های گذشته پنج عضو بریکس با عضویت ۶ کشور دیگر از جمله ایران در این گروه موافقت کردند. به نظر شما با توجه به اینکه تا پیش از این با عضویت کشورهای دیگر در این گروه از سوی برخی اعضا مخالفت می‌شد، مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر توسعه بریکس چه می‌تواند باشد؟

پنج عضو اصلی گروه بریکس شامل چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی هفته گذشته با عضویت اصلی ایران به همراه پنج کشور دیگر (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، اتیوپی و آرژانتین) در این گروه موافقت کردند.

نکته مهم در این میان، علت پذیرش اعضای جدید در گروه بریکس، همچنین فرصت‌ها و چالش‌هایی است که برای اعضای جدید و به‌ویژه ایران پیش رو خواهد بود.

افزون بر عوامل داخلی که در همگرایی، یا واگرایی بریکس و تصمیم‌های اعضای آن تأثیرگذار بوده و هست، اتفاق‌هایی هم در بیرون از بریکس به‌عنوان پیشران و زمینه‌ساز تحولات در این گروه اثرگذار بوده که شامل وضع توزیع قدرت بین‌المللی، تحولات اجتماعی، سیاسی و ساختار اقتصادی جهان است.

نگاهی به عوامل درونی و برونی اثرگذار در بریکس نشان می‌دهد اکنون همه این عوامل با سویه مثبت به همگرایی بیشتر و توسعه و گسترش بریکس منجر خواهد شد.

تحولات درونی در بریکس چه بود که همگرایی بیشتر در این گروه را تقویت کرد؟

مهم‌ترین عامل درونی این است که پیشران بریکس در حال تغییر است و از رهبری مشترک چین و روسیه به‌دلیل وضع کنونی روسیه و فشارهای بین‌المللی بر این کشور و رشد اقتصادی بیشتر چین، به سمت رهبری چین حرکت کرده است. چین در سال‌های اخیر و با افزایش سهم خود در بازارهای جهان و اقتصاد دنیا، به‌دنبال همگرایی تشکلی در پیمان‌های منطقه‌ای و جهانی بوده است که از جمله آن می‌توان به پیمان شانگهای، بریکس و... اشاره کرد و این موضوع را به‌عنوان کلیت راهبرد سیاسی و اقتصادی خود در اسناد بالادستی نیز مطرح کرده است.

از همین رو حضور اعضای تازه در بریکس می‌تواند به هدف چین برای گسترش همگرایی با کشورهای دیگر مؤثر باشد و با توجه به قدرت بیشتر چین در بریکس و تحولات جهانی، توسعه بریکس در قالب پیشبرد سیاست «کمربند - جاده» چین توجیه‌پذیر خواهد بود. در واقع چین با این اقدام در تلاش است بدون ایجاد تعارض با کشورهای غربی، هنجارهای جهانی و بلوک‌بندی‌های مرسوم را تغییر دهد.

نگاهی به اعضای جدید بریکس نیز که عضویت آنها از ابتدای سال ۲۰۲۴ قطعی خواهد شد، این موضوع را تأیید می‌کند. ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، اتیوپی و آرژانتین می‌توانند پازل چین برای تحقق کمربند - جاده را کامل کنند، بنابراین دور از ذهن نیست که چین گروه بریکس را برای جذب اعضای جدید هدایت می‌کند.

از سوی دیگر، اغلب اعضای جدید ظرفیت بالایی برای جذب سرمایه‌گذاری دارند و چین به‌دنبال حضور در این کشورها با نگاه مدیریت دولتی و اجرا توسط بخش خصوصی است و از همین رو توسعه بریکس همسو با اهداف کلیدی و سازمانی چین به‌شمار می‌رود.

ایران، عربستان‌ سعودی، امارات متحده عربی، مصر، اتیوپی و آرژانتین می‌توانند پازل چین برای تحقق کمربند - جاده را کامل کنند

توسعه بریکس، همسو با رویکردهای نظامی و امنیتی چین است، زیرا چین به‌دنبال برخورد سخت با آمریکا و ناتو نبوده و نمی‌خواهد به یک بلوک برچسب‌خورده تبدیل شود، بلکه می‌خواهد اعلام کند بریکس نیز می‌تواند یک گروه‌بندی در کنار گروه‌بندی‌های دیگر باشد که در عرصه بین‌المللی در حوزه اقتصادی کار می‌کند و نسبت به گروه‌های دیگر مانند جی ۷ و نهادهای برتون وودزی، به‌صورت هنجارمند منتقد بوده است.

در واقع چین با گسترش بریکس به‌دنبال آن است که نهادهای اقتصادی بین‌المللی دموکرات شوند و هر کشور با توجه به سهم خود از بازار و اقتصاد جهانی در تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی نیز نقش داشته باشد؛ موضوعی که اکنون در مناسبات تصمیم‌گیری جهان رعایت نمی‌شود، البته چین این موضوع را به‌صورت تعارض مستقیم مطرح نمی‌کند.

آیا این رویکرد چین از سوی سایر اعضای بریکس با مخالفت روبه‌رو نخواهد شد و مانعی بر سر راه تحقق اهداف چین ایجاد نخواهد کرد؟ در واقع برگ برنده چین در این مسیر برای ایجاد ارتباط بیشتر با اعضای جدید بریکس چیست که سایر اعضای قدیمی این گروه از آن بی‌بهره هستند؟

چین و روسیه با توجه به مناقشه روسیه و اوکراین شاید اهداف متفاوتی را در بریکس دنبال می‌کنند، به این مفهوم که روسیه با توجه به شرایط تازه‌اش علاقه‌مند است بریکس را به سمت بلوک‌سازی امنیتی و حتی نظامی ببرد و رویکرد تعارضی با آمریکا و کشورهای غربی داشته باشد.

با این حال، موضوعی که باعث می‌شود چین دست بالا را در بریکس داشته باشد این است که جایگاه چین در اقتصاد اعضای اصلی و کشورهای جدید عضو بریکس به مراتب بالاتر است و این کشور همواره جزو سه شریک تجاری آنها به‌شمار می‌آید که نشان‌دهنده وابستگی اقتصادی کشورها به چین است.

از سوی دیگر، چین در کشورهای آسیای شرقی، کشورهای اروپایی و آمریکا جزو شرکای اصلی واردات و صادرات است که نشان می‌دهد حجم اقتصاد چین، جهان‌نگری می‌کند و با وجود آنکه سهم بالایی در تجارت کشورهای عضو بریکس دارد، اما این کشورها در مقابل چین در رتبه پایین‌تری هستند، همچنین چین در رویکرد کمربند - جاده به دنبال تعامل با کشورهایی است که آینده بهتری دارند تا بتواند با این کشورها همکاری نظام‌مند داشته باشد.

اتفاق‌هایی نیز در عرصه بین‌المللی افتاد که فضا را برای چین فراهم کرد. روسیه با توجه به تحولات اوکراین به سمت محاصره پیش رفته است. با توجه به تحولات اوکراین، مهم‌ترین تهدید امنیتی برای روسیه محاصره شدن در پیرامونش است، زیرا این محاصره شدن به منع تجاری، اقتصادی و نظامی منجر خواهد شد.

البته روسیه این موضوع را درک کرده و یکی از دلایلی که در مناقشه ارمنستان و جمهوری آذربایجان مانند گذشته طرف ارمنستان را نداشت، این بود که نمی‌خواستند جمهوری آذربایجان را از دست بدهند، زیرا اگر جمهوری آذربایجان را از دست بدهند در فضای قفقاز و شرق اروپا محدود می‌شوند، همچنین تلاش می‌کنند ترکیه را با مشوق‌هایی که تا پیش از این سابقه نداشت، نزدیک خود نگه دارند. از سال ۱۹۵۲ ترکیه به‌دنبال توسعه انرژی هسته‌ای بوده و در این مدت هیچ کشوری به توسعه انرژی هسته‌ای ترکیه کمک نکرده است، اما روسیه حاضر شد. مجموعه ۲۰ میلیارد دلاری زیرساختی که در ترکیه اجرا خواهد شد نیز در همین راستاست.

این عوامل باعث شد اگرچه روسیه در عمل با گسترش بریکس مخالف بود اما با قدرت گرفتن چین و شرایط جدید حاکم بر روسیه در فضای بین‌المللی، فضا برای اعضای جدید بریکس فراهم شود.

چه عواملی از بیرون بر همگرایی بیشتر بریکس و گسترش این گروه اثرگذار بوده است؟

اگرچه در گذشته کشورهای مختلفی تقاضای عضویت در بریکس را داده بودند اما همیشه با یک محافظه‌کاری روبه‌رو می‌شدند، چه شد که فضای بین‌المللی تغییر کرد.

پیروزی بایدن بر ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را شاید بتوان مهم‌ترین عامل بین‌المللی دانست که بلوک‌بندی‌های جهانی را تغییر داد و همگرایی در بریکس را بیشتر کرد. رویکرد بایدن و راهبرد امنیت ملی آمریکا، روسیه و چین را به سمتی برد که بریکس را گسترش دهند.

در واقع اگرچه عواملی مانند تعاملات داخلی، وضع اقتصاد و امنیت بین‌المللی در همگرایی بریکس مؤثر بود، سیاست‌های بایدن بریکس را به سمت توسعه سوق داد. نگاهی به سند امنیت ملی منتشرشده بایدن، دستورعمل موقت آن در مارس ۲۰۲۱ و انتشار کل سند در اکتبر ۲۰۲۲ این موضوع را بیشتر روشن می‌کند.

اگرچه عواملی مانند تعاملات داخلی، وضعیت اقتصاد و امنیت بین‌المللی در همگرایی بریکس موثر بود اما سیاست‌های بایدن بریکس را به سمت توسعه سوق داد.

ترامپ رویکرد ایدئولوژیکی به نظام بین‌المللی نداشت و معتقد بود اولویت اول آمریکا است و حتی به همکاری با دولت‌هایی که اولویت‌های دموکراتیک نداشتند اما برای آمریکا منفعت ایجاد می‌کردند نیز پایبند بود و به بسیاری از مولفه‌های ایدئولوژیک نظام غربی هم اعتقادی نداشت. از همین رو بود که حتی با کره‌شمالی که ارزش‌های دموکراتیک را نقض می‌کند نیز وارد گفت‌وگو شد. ترامپ حتی با پوتین در حاشیه نشست هلسینکی مذاکره کرد.

اختلاف ترامپ با چینی‌ها بر سر آموزه‌های گسترش دموکراسی نبود بلکه به‌دلیل اینکه تراز تجاری آمریکا با چین منفی شده بود، معتقد بود که چین باید محصولات بیشتری از آمریکا وارد کند، در غیر این صورت روی کالاهای ورودی از چین تعرفه وضع خواهد کرد. در واقع ترامپ، از اساس کاری به توسعه ارزش‌های دموکراتیک نداشت.

حتی برای ورود برخی کالاهای هند و ترکیه که با تعرفه صفر وارد آمریکا می‌شدند نیز تاکید کرد که در صورت رعایت نشدن اصول آمریکا، تعرفه وضع خواهد شد که در آن صورت سالانه ۵.۸ میلیارد دلار تعرفه از سوی هند باید پرداخت می‌شد. از همین رو، هندی‌ها زمانی که بحث‌های تعرفه‌ای پیش آمد با آمریکا وارد همکاری شدند زیرا فشار آمریکا مستقیم بود.

درباره شورای همکاری خلیج‌فارس نیز آمریکایی‌ها در زمان ترامپ وارد همکاری شدند و دغدغه و نگرانی‌هایی که زمان اوباما در این کشورها وجود داشت را برطرف کردند و مقدمات اولیه این بود که ترامپ قانون ۱۲۳ درباره همکاری هسته‌ای با عربستان را رها کند زیرا بر اساس این قانون، همکاری هسته‌ای کشور نباید غنی‌سازی اورانیوم را داشته باشد.

بنابراین در آن دوران اعضای بریکس از آنجا که  فشار آمریکا را به‌صورت مستقیم حس می‌کردند حتی در تعامل میان اعضای خود نیز محافظه‌کاری داشتند.

بایدن چه تغییری ایجاد کرد که چین و روسیه به سمت توسعه بریکس حرکت کردند؟

در دوران بایدن گذار اتفاق افتاد. اولین کاری که بایدن کرد این بود که جهان را ایدئولوژیک کرد. بایدن در دستورعمل موقت امنیتی و سخنرانی بایدن در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۲۲ برای اولین بار از برخی رهبران اقتدارگرا نام برد.

بایدن سرانجام سند امنیت ملی آمریکا اعلام کرد که عملا جهان به ۲ گروه تقسیم شده که یک بلوک اقتدارگرا و یک بلوک دموکرات است. اگرچه بایدن تاکید کرد که این تقسیم‌بندی به معنای جنگ سرد نیست اما همان تقسیم‌بندی سوسیالیم-کاپیتالیسم بود.

در این سند، از برخی کشورها به عنوان اقتدارگرایان نام برد که چین و روسیه را شامل می‌شد و برخی متحدان پیشین مانند عربستان را تا حد شریک و پارتنر پایین آورد و تاکید کرد که با بلوک اقتدارگرا جز در موضوعات کلی جهانی قصد همکاری نداریم.

بایدن در نشست جی ۷ تعریف جدیدی از امنیت اقتصادی مطرح کرده که ۷ بند دارد.

چین که پیشران اصلی بریکس شده بود و فضای جهانی را نیز دو قطبی می‌دید، از فرصت استفاده کرده و کشورهای دیگری را که منتقد این وضعیت هستند جذب بریکس کرد تا بدون تعارض، به‌عنوان قطب جدید مطرح شود

در یکی از بندها، تأکید شده که برای انتقال فناوری‌های لبه فناوری محدودیت ایجاد کنیم که معنای آن این است که به چین و دیگر کشورهایی که جزو ائتلاف آمریکا (آمریکای شمالی، اروپا، ژاپن، کره جنوبی، رژیم اشغالگر قدس و استرالیا) نیستند فناوری‌های مورد نیاز به‌ویژه در زمینه گذار انرژی داده نخواهد شد.

حمایت‌های امنیتی و سیاسی از برخی کشورها مانند اعضای شورای همکاری خلیج فارس که به‌دلیل کاهش اهمیت راهبردی نفت و انرژی‌های فسیلی در سبد انرژی جهانی کم شد. این کشورها متوجه شدند دیگر در ائتلاف آمریکا نیستند و آمریکا حامی آنها نیست و نظم بین‌المللی نیز به سمت محدودیت‌سازی برای انتقالات در حوزه فناوری و مالی پیش می‌رود.

این موضوعات باعث شد چین که پیشران اصلی بریکس شده بود و فضای جهانی را نیز دوقطبی می‌دید، از فرصت استفاده و کشورهای دیگری را که منتقد این وضع هستند جذب بریکس کند تا بدون تعارض، به‌عنوان قطب تازه مطرح شود.

مانند دوره ترامپ نیز فشاری نبود که اگر همکاری با چین انجام شود با فشار شدید امنیتی آمریکا روبه‌رو خواهید شد. امارات و عربستان نیز از همین رو ابتدا با خود چین وارد گفت‌گو شدند و امضای اسناد راهبردی با چین در همین زمینه انجام شد و در ادامه راغب شدند به بریکس بپیوندند، زیرا همه کشورها احساس تهدید از وضع امنیتی و اقتصادی آینده جهان می‌کنند.

واکنش روسیه به‌عنوان یکی از اعضای مهم گروه بریکس به این تحولات چه بود؟ زیرا این کشور با توسعه بریکس در سال‌های گذشته مخالفت می‌کرد.

در اینجا روسیه با تأمل بیشتری از این فرآیند استقبال کرد، اما از ابتدا این را نمی‌خواست. تحلیل محتوای سخنرانی‌های لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز این موضوع را تأیید می‌کند. لاوروف گفته بود برای ما تصمیم سخت و دشواری بود که به جمع‌بندی برسیم تا اعضای بریکس را توسعه دهیم. این صحبت‌ها نشان می‌دهد شرایط بین‌المللی روسیه را به سمت توسعه بریکس برده است، زیرا در غیر این صورت توسعه بریکس با وجود تمایل چین و اعضای جدید، سخت به نظر می‌رسید.

اما با توجه به شرایط روسیه، این کشور مهم‌ترین مزیت توسعه بریکس را ایجاد سپری محافظتی و ضربه‌گیر در برابر فشارهای غربی می‌داند. با این حال بعید است چین و دیگر کشورهای عضو بریکس در قالب سپر محافظتی روسیه عمل کنند.

زیرا اگرچه کشورهای عضو بریکس همکاری‌های خود را توسعه و گسترش می‌دهند و حتی در گام‌های بعدی ممکن است به فرآیندهای نهادسازی زیرساختی برسند، همچنان مراقب‌اند حالت تعارض با جهان پیدا نکنند و در قالب هنجارها حرکت کنند.

نگاهی به تعاملات اقتصادی میان اعضای بریکس نیز نشان می‌دهد این کشورها تا جایی به همکاری‌های اقتصادی با روسیه ادامه می‌دهند که ارتباط با کشورهای غربی به تعارض آشکار منجر نشود. تا آنجا که با وجود تخفیف گسترده روسیه برای فروش نفت خود به هند، از ماه مه تا اوت (اردیبهشت - مرداد) واردات نفت هند از روسیه از حدود ۲ میلیون بشکه در روز با کاهشی ۷۶۰ هزار بشکه‌ای به حدود ۱.۲ میلیون بشکه در روز رسیده است. نکته مهم آن است که کاهش واردات نفت هند از روسیه درست پس از سفر ناندرا مودی، نخست‌وزیر هند به آمریکا اتفاق افتاده است. در واقع آمریکا با وجود تعیین سقف قیمتی برای روسیه نمی‌خواهد این کشور با طرد شدن از بازار اروپا، حتی با وجود تخفیف‌های زیاد، به‌راحتی برای نفت خود بازار جدید دست و پا کند، بنابراین فشار غربی‌ها بر هند اثرگذار خواهد بود.

آیا روسیه می‌تواند امیدوار باشد که توسعه بریکس به این کشور برای مقابله با فشارهای غرب کمک خواهد کرد و بریکس به سمت یک ائتلاف امنیتی پیش می‌رود؟

دور از انتظار است که تقابل اعضای فعلی و جدید بریکس بیش از تلاش برای تغییر در قالب هنجارهای بین‌المللی باشد، بلکه این کشورها در تلاش‌اند به سمت نظام‌سازی، نهادسازی و هنجارسازی حرکت کنند، اما این اقدام‌ها با محوریت عدم تعارض و جنگ با هنجارها و سازمان‌های بین‌المللی خواهد بود تا کمترین هزینه سیاسی و اقتصادی را برای آنها به‌دنبال داشته باشد، بنابراین همکاری‌های امنیتی اعضای بریکس در گام‌های نهایی محقق خواهد شد و اکنون اولویت، همکاری‌های اقتصادی است، زیرا هرچقدر توسعه این سازمان بیشتر شود هماهنگی بیشتر می‌شود و قانع کردن کشورهایی که توسعه می‌یابند برای حرکت به سمت بلوک امنیتی امکان‌پذیر خواهد بود.

فرصت‌های پیش روی ایران با عضویت در بریکس/ دلارزدایی از سیستم‌های مالی با افزایش قدرت اقتصادی بریکس

با توجه به این موارد عضویت در بریکس برای ایران چه مزایا و فرصت‌هایی به‌دنبال خواهد داشت؟

دولت سیزدهم از ابتدای روی کار آمدن خود، همواره بر این نکته تأکید داشته که رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه به شرق و غرب ندارد و در حالی که مذاکرات برای احیای برجام را همچنان ادامه می‌دهد، با چین، روسیه و دیگر کشورهایی که در بلوک غرب دسته‌بندی نمی‌شوند نیز وارد گفت‌وگو شده است.

رویکرد کلی این است که با توجه به سیاست خارجی در دولت سیزدهم ایران، تنوع شرکای تجاری را در دستور کار قرار داده است. این اقدام می‌تواند به ایران برای مذاکره با طرف‌های خارجی کمک کند، زیرا آنها می‌دانند که تنها گزینه روی میز ایران نیستند.

البته در برخی مقاطع تاریخی به دلیلی زیاده‌خواهی‌های طرف غربی ممکن است شرکای اصلی و همکاری‌های بیشتر به سمت شرق به نظر برسد، اما در کلیت، ایران نمی‌خواهد رویکرد تقابلی با هیچ طرفی داشته باشد.

سابقه تعاملی ایران با غرب نشان داده هر میزان که ایران بتواند به این کشورها در پای میز مذاکره گزینه‌های دیگر را مطرح کند، فرصت کسب امتیاز در فضای مذاکراتی بیشتری داشته و قدرت چانه‌زنی را بالا خواهد برد.

در مجموع ایران به‌دنبال رویکرد تقابلی با غرب و شرق نیست، بلکه می‌خواهد اهرم‌های خود را برای چانه‌زنی در هر دو طرف تقویت کند، زیرا معتقد است شرق و غرب به‌دنبال منافع خود هستند و ایران به‌عنوان کشوری که ذاتاً بین‌المللی است و نمی‌تواند بدون تعامل با کشورها به اهداف خود برسد با همه در چارچوب منافع ملی خود همکاری خواهد کرد.

افزون بر آنکه حضور ایران در بریکس می‌تواند به افزایش قدرت برای مذاکرات بینجامد، آیا در صورت ادامه تحریم‌ها نیز کمکی به شرایط اقتصادی ایران خواهد کرد؟

از آنجا که اولویت گروه بریکس افزایش و تقویت مناسبات اقتصادی است، به‌تدریج یکی از ابزارها، ایجاد نظامات مالی و سیستم‌های تراکنشی بدون تکیه بر دلار خواهد بود، البته برای دستیابی به یک سیستم مالی یکپارچه یا ارز مشترک زمان زیادی لازم است، اما گام‌هایی در این مسیر برداشته می‌شود که می‌تواند تسهیلاتی را برای تراکنش با سازوکارهایی که نیاز کمتری به سیستم‌های غربی داشته باشد ایجاد کند.

در مجموع ایران به‌دنبال رویکرد تقابلی با غرب و شرق نیست، بلکه می‌خواهد اهرم‌های خود را برای چانه‌زنی در هر دو طرف تقویت کند

با توجه به تحریم ایران از سوی آمریکا و محدودیت در تراکنش‌های مالی، عضویت در بریکس برای ایران فرصتی است تا در سیستم‌های تراکنش با ارزهای ملی وارد شود. نکته مهم حضور کشورهایی مانند چین، امارات و برزیل در بین اعضای بریکس است که شریک اصلی تجاری ایران به‌شمار می‌روند.

عضویت در بریکس در بازار انرژی چه فرصت‌هایی را در اختیار ایران قرار خواهد داد؟

اعضای بریکس یا مانند چین، هند و یا برزیل مصرف‌کننده عمده انرژی به‌شمار می‌روند، یا مانند ایران، روسیه، عربستان یا امارات، تولیدکننده انرژی هستند، همچنین کشورهایی که عضو بریکس بوده‌اند، یا به‌تازگی به عضویت این گروه درآمده‌اند همگی از گذار انرژی انقلابی آسیب می‌بینند و این موضوع برای ایران که تولیدکننده بزرگ نفت و گاز جهان به‌شمار می‌رود اهمیتی ویژه‌ دارد.

مصرف‌کنندگان انرژی احساس می‌کنند اگر این گذار انرژی به رژیم تبدیل شده، الزام‌آور باشد و همه کشورها برای کاهش انتشار کربن تعهدهایی بپذیرند، نمی‌توانند به‌سرعت با این گذار هماهنگ شوند و آسیب می‌بینند، زیرا سهم سوخت‌های فسیلی‌ها به‌ویژه در هند و چین که هنوز از زغال‌ سنگ نیز استفاده می‌کنند، بالاست و این کشورها نمی‌توانند به‌سرعت به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر حرکت کنند.

از سوی دیگر عرضه‌کنندگان انرژی اگر سهم تولید و صادرات انرژی‌های فسیلی در سبد انرژی جهانی کاهش یابد، درآمد صادراتی خود را به‌عنوان پیشران اقتصادی از دست می‌دهند بنابراین در این زمینه و برای کاهش آسیب‌های گذار انرژی سوخت‌های فسیلی به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر، اعضای بریکس می‌توانند همکاری‌های درونی داشته باشند.

همچنین نکته دیگر از منظر انرژی این است که همان‌گونه که مطرح شد، آمریکا روی انتقال انرژی‌های پیشرو و لبه فناوری محدودیت‌ و ممنوعیت‌ ایجاد کرده است. این موضوع در خصوص فناوری‌ها برای انرژی‌های جایگزین مانند هیدروژن و هلیوم بیشتر است، بنابراین اعضای بریکس که هیچ‌کدام در ائتلاف آمریکا حضور ندارند، می‌توانند برای توسعه فناوری‌ها با توجه به تمایزبخشی کارکردی و با حفظ یکپارچگی به‌صورت همگرا، تشریک مساعی و همکاری داشته باشند.

برای استفاده حداکثری از این فرصت در بازار انرژی جهان، ایران چه اقدام‌هایی را باید در دستور کار خود قرار دهد؟

با توجه به این موارد، در دولت سیزدهم باید تلاش شود اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم. در گذشته زمانی که یک گشایش و همکاری امنیتی مانند برجام ایجاد می‌شد، نهادهای اقتصادی کشور نمی‌توانستند بلافاصله پیوست اقتصادی آن را دنبال کنند و یک گشایش سیاسی و امنیتی، امکان تبدیل‌ شدن به گشایش اقتصادی را پیدا نمی‌کرد.

نمونه‌های مختلفی را می‌توان نام برد. برای مثال می‌توان به صحبت‌های دکتر ظریف، وزیر امور خارجه دولت قبل در مجلس شورای اسلامی اشاره کرد که گفت: برجام خوب یا بد، گشایشی ایجاد کرده بود، اما متأسفانه نهادهای اقتصادی از آن فرصت استفاده نکردند تا با ایجاد منافع مشترک اقتصادی و وابستگی متقابل، همکاری‌ها بیشتر شود.

در واقع، گشایش‌های بین‌المللی ممکن است به‌سرعت از بین برود، اما اگر منافع اقتصادی مشترک میان کشورها ایجاد شود، حتی با از بین رفتن گشایش سیاسی، باز هم همکاری‌های اقتصادی مانع از تعارض و گسستگی خواهد بود، اما در ایران برنامه‌ریزی‌های نهادهای اقتصادی بسیار کُند است و نمی‌تواند متناسب با گشایش‌ها حرکت کند.

 در دولت قبل یک فرصت ژئوپلیتیکی ایجاد کردیم که چند کشور قطر را محاصره کردند و حتی بحث تغییر رژیم در قطر وجود داشت. در آن شرایط ایران یکی از کشورهایی بود که برای قطر گشایش فضای ژئوپلیتیکی ایجاد کرد، اما در این زمینه نیز با وجود برگ برنده ایران، نهادهای اقتصادی استفاده لازم را نکردند.

گشایش‌های بین‌المللی ممکن است به‌سرعت از بین برود، اما اگر منافع اقتصادی مشترک بین کشورها ایجاد شود، حتی با از بین رفتن گشایش سیاسی، باز هم همکاری‌های اقتصادی مانع تعارض و گسستگی خواهد بود

برجام دو سال وجود داشت و در بسیاری از موارد نهادهای اقتصادی می‌توانستند از آن استفاده کنند، اما در عمل به فرآیند بوروکراتیک گرفتار شد، بنابراین اگر می‌خواهیم از فرصت عضویت ایران در گروه بریکس استفاده کنیم، این مشکل باید در دولت سیزدهم رفع شود.

این موضوع البته باید در روابط دوجانبه نیز مورد توجه باشد. برای نمونه اکنون روابط ایران با عربستان رو به گسترش است و باید پیوست اقتصادی همکاری‌های دو کشور نیز مشخص شود.

البته برای افزایش همکاری با اعضای بریکس باید فضا را به‌خوبی بشناسیم، از ایده‌آل‌گرایی فاصله بگیریم و با نگاهی واقع‌گرایانه به سمت توسعه روابط اقتصادی پیش برویم، همچنین یک نگاه خلاقانه و ابتکاری با توجه به ظرفیت‌های موجود بریکس داشته باشیم و بدبین هم نباشیم.

به‌عنوان پرسش پایانی، فرصت‌های اقتصادی و سیاسی حضور در بریکس برای ایران چه خواهد بود؟

در مجموع می‌توان گفت عضویت ایران در بریکس در مورد بحث‌های تراکنشی، انتقال فناوری و سهم بازار می‌تواند مؤثر باشد. به این صورت که شبکه هیبریدی تبادلات انرژی ایجادشده به حوزه اقتصاد نیز تسری یابد

با این حال مهم‌ترین فرصت غیرانرژی است، زیرا عضویت ایران در بریکس و هر سازمان بین‌المللی، امکان چانه‌زنی در هر مناسبت سیاسی را افزایش خواهد داد و فرصت‌های بیشتری را در برابر کشور قرار می‌دهد تا همکاری‌های خود را حتی بدون برجام نیز توسعه بخشد و در مذاکرات دست برتر داشته باشد.

با این حال، در کوتاه‌مدت ایران می‌تواند از فرصت عضویت در بریکس برای افزایش سهم بازار نفت خود بدون استفاده از تراکنش‌های دلاری استفاده کند و با استفاده از این سیستم تراکنش به منابع صادراتی خود نیز دسترسی داشته باشد.

در بریکس نظام‌هایی در حال ایجاد است که می‌توانیم تعاملات خود را با ارزهای ملی و سیستمی اصلاح کنیم و این ارزهای ملی قابل تبادل با یکدیگر باشند و تجارت را برای ایران تسریع کنند؛ موضوعی که حتی از افزایش سهم بازار ایران نیز مهم‌تر خواهد بود.

با این حال نکته‌ای که باید به آن توجه شود این است که بریکس قرار است به‌عنوان یک نهاد جایگزین، توسعه همکاری‌ها را تسهیل کند، نه اینکه تعارض را دامن بزند، بنابراین بعید است رویکرد تبدیل بریکس به سپر امنیتی که شاید روسیه به‌دنبال آن باشد اتفاق بیفتد.

در کوتاه‌مدت ایران می‌تواند از فرصت عضویت در بریکس برای افزایش سهم بازار نفت خود بدون استفاده از تراکنش‌های دلاری استفاده کند و با استفاده از این سیستم تراکنش به منابع صادراتی خود نیز دسترسی داشته باشد

نکته مهم دیگر برای استفاده حداکثری از مزایای عضویت ایران در بریکس این است که رویه‌ها و فرآیندهای یک کشور باید با رویه‌های گروه و سازمان بیشترین همکاری را داشته باشد. از همین رو گسترش فضای کسب‌وکار و تسهیل‌گری در این زمینه‌ها و شباهت سیستم‌های حقوق و مقرراتی به بهره‌مندی از این ظرفیت‌ها کمک می‌کند.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که اگر در این بازه زمانی سرعت عمل نداشته باشیم، از فضای ترسیم توزیع قدرت سیاسی و اقتصادی آینده بین‌المللی حذف می‌شویم. اکنون عضویت ایران در بریکس به‌عنوان یکی از نقاطی که منجر به افزایش وزن کشور در آینده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهان خواهد بود، توسط دولت سیزدهم شناسایی شده و دولت به‌درستی در این مسیر حرکت می‌کند. دیگر بخش‌ها نیز باید برای بهره‌گیری از این فرصت، برنامه‌های اجرایی تدوین کنند، البته نباید به‌دنبال اهداف راهبردی باشیم، بلکه باید اهداف اجرایی با رویکرد تعاملات چندجانبه تعریف کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز