خبرگزاری کار ایران

عباس شاکری:

تبانی پشت پرده افراد را به اسم «بازار» جا می‌زنند/ دست‌های غارتگر اجازه حرکت به جلو را نداد/ نمی‌توان اثرات روانی فقر را حذف کرد

تبانی پشت پرده افراد را به اسم «بازار» جا می‌زنند/ دست‌های غارتگر اجازه حرکت به جلو را نداد/ نمی‌توان اثرات روانی فقر را حذف کرد
کد خبر : ۱۳۴۷۷۸۶

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: مفهوم بازار روشن است و بازار رقابت به آن سازو کاری گفته می‌شود که هیچ عامل اقتصادی نمی‌تواند اعمال قدرت شخصی کند و باید زحمت بکشد و خلاقیت خرج دهد و نیروهای بی‌نام قیمت، مقدار و تعادل را تعیین کند. اما الان در تاریکی ایستاده‌اند و مرتبا چند نفر نفر تبانی می‌کنند و هر روز برون‌دادی دارند و ما هم می‌گوییم این را بازار تعیین کرده است.

به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، عباس شاکری در مراسم سالگرد درگذشت «علی رضا قلی» گفت: در ابتدای آشنایی با آقای رضاقلی ایشان برخورد انتقادآمیز با دانشکده‌های اقتصاد و رشته اقتصاد داشت. از اساتید دیگر هم این سوال را داشت که چرا نمی‌توانید به مسائل جامعه پاسخ دهید و چرا علوم اجتماعی این طور منفعل و ضعیف، خنثی عمل می‌کند. واقعیت دانشگاه‌های ما این است، البته آنچه که امروز در دانشگاه کار می‌شود نفی نمی‌شود و ایشان هم نفی نمی‌کرد.

وی ادامه داد: علوم اجتماعی جدید خاستگاهی دارد و رسالت علوم اجتماعی این است که برای جامعه بشری و دستیابی آن به رفاه و ثروت و آسایش مساله تعریف و راه حل ارائه کند و آن را به اجرا در بیاورد و نتیجه آن را ببینند.

این اقتصاددان افزود: علوم اجتماعی در جایگاه و خاستگاه خود موفق بوده و لایه‌هایی دارد که باید به همه آن توجه کرد. قرن 18 و 19 فلسفله‌های اجتماعی پا به پای شاخه‌های علوم جهت‌دهی و راهنمایی می‌کردند و مبنای علوم بودند، البته می‌گویند محاسبه‌گری و تحلیل دیتا و بحث‌های کمی جایگزین تعقل و حکمتی بوده که در قرن 19  و 18 رواج داشته و به همین میزان هم علوم اجتماعی در آن جا هم تنزل کرد.

شاکری گفت: این موضوع در کشورهایی مانند ایران قوام پیدا نکرده است چراکه علوم اجتماعی، اقتصاد، جامعه شناسی و روانشناسی و ... باید مبتنی بر فلسفه‌های اجتماعی باشند که ما این‌ها را تقلیدی و وارداتی تلقی و ترجمه کردیم یا برای مثال نیمه دوم قرن بیستم تحصیل کردیم و برگشتیم و پژوهش و آموزش می‌کنیم.

وی اظهار داشت: لایه بعدی این است که تحول و تطور نظریات جزو فهم موضوع است و همچنان که در جلسه آخر سال 98 هفته پژوهش که عنوان آن همین بود- تکامل تاریخی نظریات در دانشکده اقتصاد- که بنده و آقای مومنی و ایشان (رضاقلی ) میزگردی برگزار کردیم و به عبارتی تاریخ اندیش بود که چگونه نظریات تغییر و تکامل و تنوع پیدا می کنند و جای خود را به دیگری می‌دهند.

شاکری با اشاره به لایه دیگر علوم اجتماعی گفت: لایه دیگر تنوع و تکثیر و جامعیت نظریات است و نه به دلیل حشو و تفنن و اینکه چیزی را اضافه کرده باشیم. بلکه تنوع نظریات ناظر بر وضعیت و شرایط است و اگر بخواهیم یاد بگیریم و این تنوع و جامعیت را لحاظ کنیم، باید بدانیم که نمی‌توان با یک نهله و با یک نظریه در علوم اجتماعی حرفی برای گفتن داشته باشیم.

این اقتصاددان ادامه داد: بنابراین در این علوم اجتماعی و اقتصاد که یکی از قلمروهای علوم اجتماعی است، این لایه‎ها را باید در نظر گرفت اما متاسفانه اینگونه نیست و با اینکه دانشکده‌های زیادی در تهران و شهرستان‌ها و دانشگاه‌های آزاد و تکمیلی گسترده هستند و دانشجویان بسیار زیادی در سطوح تحصیلات تکمیلی کار می‌کنند اما یک ناظر بیرونی اگر دغدغه اجتماعی داشته باشد می‌گوید نتیجه این کجاست ؟

وی افزود: می‌گوید چرا مسائل اجتماعی را مطرح نمی‌کنید و چرا راه حل نمی‌دهید و چرا اجرا نمی‌کنید؟ به ویژه در دهه اخیر وقتی اقتصاد کشور حالت‌ها و وضعیت عجیب و غریب به خود گرفت به گونه‌ای که رشد اقتصادی صفر است، با تورم بالا مواجه هستیم، سرمایه‌گذاری منفی است و جابه جایی عظیم درآمد هم در حال انجام است اما ما همین مسائل روزمره خودمان را می‌گوییم.

وی با بیان اینکه نه می‎توانیم بگوییم چه اتفاقی در حال رخ دادن است و نه اینکه چه کسانی پشت پرده هستند و تحلیل مسائل بسیار ضعیف است، تاکید کرد: دغدغه و پشت کار آقای رضا قلی باعث شد که حداقل یک دلیل روشن باشد برای اینکه چرا ما در تحولات اجتماعی گامی رو جلو بر نمی‌داریم و آن هم بحث اقتصاد غارتی بود و بحث اقتصاد غارتی را مطرح می‌کرد به وضوح می‌بینیم و الان هم هست.

این اقتصاددان افزود: حتی در مفهوم بازار هم مانده‌ایم، البته مفهوم بازار روشن است و بازار رقابت به آن سازو کاری گفته می‌شود که هیچ عامل اقتصادی نمی‌تواند اعمال قدرت شخصی کند و باید زحمت بکشد و خلاقیت خرج دهد و نیروهای بی‌نام قیمت، مقدار و تعادل را تعیین کند. اما الان در تاریکی ایستاده‌اند و مرتبا چند نفر نفر تبانی می‌کنند و هر روز برون‌دادی دارند و ما هم می‌گوییم این را بازار تعیین کرده است. در حالیکه این بازار این نیست که عده‌ای در تاریکی بایستند و همه امور را به یک سمت هدایت کنند و ما هم مرتب تکرار کنیم که این را بازار تعیین کرده‌ در حالی که دست نامرئی چیز دیگری است و اگر شرایط را فراهم کردید و نهادهای آن مستقر شدند، بدون دخالت و سلیقه و منفعت خودش تعادل ایجاد کند و نه این چیزی که الان می‌بینیم. اما ما منفعل هستیم و حتی با این اقتصاد غارتی همکاری می‌کنیم. چیزهایی را می‌گوییم که در دقیقا در همان راستا است.

شاکری گفت: در حالی که فلسفه اجتماعی در علوم اجتماعی غایب است و توجهی به تاریح اندیشه وجود ندارد و آن جامعیتی که در باید در نظریات باید باشد را نداریم چراکه جامعه مدام در حال تغییر و تحول است و با انباشت نظریات مواجهیم و توجه آن به تمام حالات تاریخی وجود ندارد بلکه به یک تکه توجه داریم که آن هم اگر اقتضای منافع‌مان باشد و الان هم به مدرک و کمیت توجه داریم و طبیعی است که به این موضوعات نپردازیم.

وی با بیان اینکه این نکته‌ای بود که مرحوم رضاقلی که در برخورد اول با بنده مطرح می کرد، ادامه داد: به هر حال موضوعات به تفکیک در فهم وجود ندارد. وقتی قرار است مدرک بگیریم، مدرکی بدهیم  و یا به دنبال این هستیم که مطالبی را بفهیم و این در اصل قرار بگیرد و در آموزش‌ها اقداماتی انجام می‌دهیم، این اصل ادامه پیدا کند و لازمه آن این است که به همه این موضوعات توجه شود و در زمینه آن مباحثی مانند عدالت و ارزش در اصل قرار می‌گیرند. در غرب هم همینطور بوده و نظریه ارزش محور اقتصاددادن کلاسیک بود.

این اقتصاددان افزود: استورات میل در سال 1840 تا 1880 همان مطالبی که مارکس می‌گوید را از جمله رفاه و برابری را در چارچوب فکری خودش مطرح می‌کند اما ما در چارچوب ضعیف و نحیف بحث‌های عدالت و توزیع درآمد را مطرح می‌کنیم و به شکل حیدری و نعمتی و بسیار افراط و تفریطی و راهی هم به جایی نمی‌بردد. الان هم وضع عدالت در جامعه را می‌بینیم و این نقدی بود که مرحوم رضا قلی به درستی مطرح می‌کرد.

شاکری گفت:  ما در همین دانش معمول موجود، کارمان این است که ساز و کار انتقاد را یاد بگیریم و یاد بدهیم که چگونه اثرگذاری انجام شود تا به یک نتیجه‌ای برسیم. در این شرایط است که در بررسی این موضوعات پای تاریخ قلمروهای اجتماعی در میان می‌آید. لذا ایشان به درستی نقش مطالعات تاریخی و واقعیت‌های تاریخی در تحلیل اقتصادی را مطرح می‌کرد و دیدگاه مبنی بر اینکه چرا با وجود حدی نیروی انسانی و منابع  -البته محرومیت‌هایی وجود داشت- توسعه پیدا نکردیم؟ به خاطر این بود که دست‌های غارتی در ساختارهای استبدادی اجازه نداد که به جلو قدم برداریم و الان هم همین وضعیت ادامه دارد و همین ایده وجود دارد.

وی تاکید کرد: ایشان فردوسی هزار سال قبل را به عصر امروز می‌آورد، فردوسی حکیم بود و حکمت فردوسی مشهود است. حکمت و فلسفه در واقع بستر فلسفه اجتماعی علوم اجتماعی است و  مرحوم رضا قلی جلسات متعدد شاهنامه می‌گذاشت که از این جلسات استقبال بسیار زیادی می‌شد. این موضوعات گمشده‌های علوم اجتماعی ما است. با اینکه این مسائل اجتماعی و این عملکرد ما بوده و تحلیل، مقالات و مشاوره‌های ما بوده است، اما کار به جایی رسیده که وقتی در دانشگاه تهران اقتصاددان‌ها را دعوت می‌کنند، یک تاریخ‌دان به عنوان اقتصاددان صحبت می‌کند. یا اینکه یک ستون‌نویس با یک رشته دیگر سخنران می‌شود. به خاطر اینکه چیزهایی که گفته می‌شود مسائل جامعه نیست. در حالی که باید همین‌ها را تقویت کنیم، نگاه ما هم این است که چه عمقی بخوانیم و لایه‌های متعدد آن را درک کنیم. طبیعتا اگر نسبت به این کار اقدام می‌کردیم اینطور نبود که اقتصاد صحنه یکه‌تازی دست‌های منفعت طلب و این طور زشت عمل شود.

این اقتصاددان گفت: گویی در جراید و در احزاب و صحبت‌ها، اقتصاد ما زشت نیست اما می‌خواهند با عواقب آن چکار بکنند؟ اگر تا همین مرحله امور را اجرا کنند با اثرات روحی و روانی این فقر و شکافی که ایجاد شده چه می‌خواهند کنند؟ آیا فکر می‌کنند به راحتی می‌توان را حذف کرد ؟

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز