در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
سند ۲۵ ساله تهران-پکن طعمه امتیازگیری چین از اعراب شد/ دستاوردهای صفر نفتی و گازی در همکاری با چین
سفیر اسبق ایران در چین گفت: در حوزه نفت و گاز ما نیاز به سرمایهگذار خارجی داریم، ربطی به امضاء سند و یا عدم امضاء ندارد. تحریمها جلوی همکاری ایران با شرکتهای غربی را گرفته است، تنها شرکتهای روسی و چینی امکان سرمایهگذاری دارند.
حسین ملائک در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، در ارزیابی سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین اظهار داشت: بنظر بنده دیگر نباید از "سند همکاری " 25 ساله بین ایران و چین صحبت کرد. این چند صفحه کاغذ را اگر بتوان"سند" نامید دیگر آن ارزشی که به آن داده شده را ندارد. در واقع بعد از سفر آقای "شیجینپینگ " به عربستان در دسامبر 2022 صفحه جدیدی در روابط ایران و چین باز شده است که باید بار دیگر بسیاری مطالب بازنویسی و تصحیح شود. چین و ایران در زمان امضاء این سند هر کدام برنامه سیاسی متفاوتی داشتند که به آن نائل شدند.
امتیازاتی که پکن با امضای نمایشی سند 25 ساله با ما از اعراب گرفت
وی افزود: چین با استفاده از پروسه امضاء این "سند" که سه سال طول کشید و با " استراتژیک نشان دادن این رابطه " که در ظاهر میتوانست استراتژیک باشد و در عمل و با دیپلماسی موذیانه توانست ارزش سیاسی خود را برای کشورهای عربی و خصوصا عربستان چند برابر کرده و امتیازات زیادی از آنها در روابط اقتصادی و سیاسی بگیرد به طوری که دیدیم در سفر آقای "شی" به منطقه این امتیازها را گرفت. در ایران نیز دولت دوازدهم و شخص وزیر خارجه که با اتهام اینکه علاقهای به کار با چین ندارند و کشور را در چاه تحریمها نگه داشتهاند در این مسیر وارد شدند و از خود "رفع اتهام" کردند. بنابراین این "سند" دیگر آن "سند" که برایش داستانها نوشتند نیست. در نقطه صفر بسیاری اتقاقات و سر و صدا صورت گرفت و هنوز در همان نقطه هستیم. البته دولت فعلی هم مجبور است این روند را پیش ببرد.
بهرهبرداری چین از کشورهای ناهماهنگ با جهان برای شرایط اضطراری
سفیر اسبق ایران در چین تصریح کرد: بنیان روابط ایران و چین در حوزه اقتصاد بر این اساس قرار داشته و دارد، یعنی دسترسی چین به انرژی و فرآوردههای نفتی از کشوری که ماهیتا با نظام سلطه جهانی هماهنگ نیست و میتواند در شرایط اضطرار بعنوان یاور برای چین محسوب شود و در مقابل ایران هم میتواند بسیاری از صنایع و نیازهای خود را بدون ملاحظه سیاسی از آنجا وارد کند. مرحوم "سند 25 ساله " هم مجموعه پتانسیلها در روابط دو کشور بود که این پتانسیلها در گذشته، اکنون و برای آینده قابل پیشبینی است و هر کدام میتواند در صورت وجود منابع مادی در طرف ایرانی تبدیل به یک قرارداد شود.
چین خوب است یا بد؟
وی درباره اینکه آیا در شرایطی که ما تحریم هم نباشیم بازهم چین اصلیترین طرف تجاری ما خواهد بود، توضیح داد: چین اصلیترین طرف تجاری با بیش از 120 کشور جهان است که ایران هم یکی از آنهاست. در تحریم یا بدون تحریم این گزاره واقعی است. چین، اقتصاد و تکنولوژِی پیش رفته دارد و لاجرم یکی از منابع تامین اقلام صنعتی و مصرفی در جهان است . بحث چین خوب است یا چین بد است در جامعه سیاسی عقب افتادهای چون ایران خیلی جلوه دارد در حالی که جهان از آمریکا گرفته تا جیبوتی، به چین بعنوان یکی از بهترین و برخی اوقات تنها منبع تامین این اقلام نگاه میکنند.
چین دایه ما نیست
ملائک در پاسخ به اینکه آیا ما با چین به استانداردهای مدنظر در توسعه اقتصادی خواهیم رسید، گفت: چین استانداردهای بسیار خوبی دارد. این کشور توانسته ظرف چهل سال به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شود و فضاپیما به مریخ بفرستد . اما ما در ایران اصلا برنامه توسعه و یا استاندارد نداریم. نظام سیاسی فقط در بخش نظامی توانسته به پیشرفتهایی نائل شود. هیچ برنامه توسعهای ما نتوانسته راندمانی بیش از 30 درصد داشته باشد که نمودار عقبافتادگی نظام برنامهریزی و عدم اولویت توسعه در ذهن مسئولین امر است. چین دایه ما برای رسیدن به توسعه نیست اما تمامی امکاناتی که بتواند ما را در امر توسعه کمک کند را داراست.
دستاوردهای نفتی و گازی در همکاری با پکن؟
وی درباره دستاوردهای نفتی و گازی که با چین به آنها دست خواهیم یافت، خاطرنشان کرد: در حوزه نفت و گاز ما نیاز به سرمایهگذار خارجی داریم، ربطی به امضاء سند و یا عدم امضاء ندارد. تحریمها جلوی همکاری ایران با شرکتهای غربی را گرفته است، تنها شرکتهای روسی و چینی امکان سرمایهگذاری دارند. در مورد چین هم باید گفت که آنها تحریمها را رعایت میکنند و در شرایطی که احساس خطر کنند اصلا به آنها نزدیک هم نمیشوند.
حاکمیت اصل "باری به هرجهت"
سفیر اسبق ایران در چین درباره تاخیر در اجرای سند همکاری ایران و چین در شرایطی که حتی با کشوری مثل افغانستان هم به مرحله قرارداد رسیدهاند، تصریح کرد: برخی میگویند نظام تصمیمگیری در ایران پیچیده است اما بنظر من ابتدایی است. قدرت تصمیمگیری بر روی تنظیم اولویتها بر اساس منابع بسیار پایین است تا وقتی که یک بحران جلوه میکند. از طرف دیگر ذهن مسئولین کشور اصلا منعطف به توسعه و خصوصا الزامات آن نیست. همین کفایت میکند که اصل "باری به هرجهت" حاکم باشد. این نحوه مدیریت و تصمیمگیری را از ساخت "مصلیِ تهران" تا "برجام" میتوان دید. یک ساختمان هیولای بزرگ که بعد از 30 سال هنوز پایان نیافته، ساختمانی برای عبادت که بیشتر برای نمایشگاه استفاده میشود. این داستان بسیاری از پروژهها در ایران از جمله برنامه اتمی است. بنظر من مشکل اصلی برای عدم پیشرفت کارها در خود ایران است و ربطی به خارج از جمله چین ندارد.