یادداشت؛
مشکلات حلنشدنی آب، برق، هوا و خاک/ نقدی بر عملکرد «محرابیان»
به دلیل راندمان پایین نیروگاهها و عدم نوسازی و بهینهسازی آنها (بند 2) و نیز کمبود جدی گاز، نیروگاهها ناگزیر به استفاده از مازوت و گازوییل شدهاند که یکی از نتایج آن، همین آلودگیهای مستمر هواست.
یادداشت-علیرضا شیرانی-کارشناس انرژی- حدود یک سوم از دوره وزارت آقای محرابیان گذشته و جا دارد با بررسی عملکرد ایشان در این دوره، نقدی بر عملکرد وزارت نیرو داشته و کمک کنیم که روند اقدامات خود را اصلاح کند تا بیش از این به مشکلات این وزارتخانه اضافه نکرده و مردم، صاحبان صنایع و تجار را بیش از این تحت فشارهای مادی و معنوی قرار ندهند.
اگرچه آقای محرابیان سابقه آشنایی با وزارت نیرو را نداشتهاند، اما امید آن میرفت که به دلیل حضور دو ساله ایشان در وزارت صمت تا حدودی با شرح وظایف وزرا آشنا بوده و بتوانند با استفاده از نیروهای توانمندی که در مجموعه وزارت نیرو و شرکتهای وابسته آن حضور دارند کمبود دانش خود را جبران کرده و به یک سکاندار خوب برای وزارت نیرو تبدیل شوند.
طی سالهای اخیر مساله تامین پایدار آب و برق، اولویتهای اصلی این وزارتخانه بوده و هست ولی آنچه اهمیت دارد انجام این اقدامات به نحوی است که علاوه بر توجه جدی به اقتصاد آب و برق، روند توسعه پایدار حوزه نیرو به خوبی دنبال شود. فراموش نکنیم که بر اساس تعریف سازمان ملل متحد، مفهوم توسعه پایدار این است که نسل فعلی کاری انجام ندهد که نسل بعد از بُعد محیط زیست شامل آب، خاک و هوا شرایطی بدتر از نسل فعلی داشته باشد.
طبیعتاً اولین کاری که وزرا در این خصوص انجام میدهند ارائه برنامهای در خصوص نحوه فعالیتشان در وزارت متبوعه است که این برنامه علیالاصول باید شامل موارد زیر باشد:
مروری بر برنامه آقای محرابیان نشان میدهد که ارزشهای حاکم بر برنامه، اسناد بالادستی، تبیین وضعیت موجود، چالشها و مسائل اصلی، رویکردها و راهبردها، برنامهها و اقدامات اساسی، اهداف کمی، سرمایههای انسانی و مدیریت منابع مالی سرفصلهای اصلی این برنامه بوده است.
همانطور که مشاهده میشود از 6 موضوعی که در ابتدا شرح داده شد، صرفاً به دو عنوان آن پرداخته شده است. ضمن اینکه در بخش برنامهها و اقدامات اساسی موارد زیادی ذکر شده که متاسفانه عمدتاً فاقد برنامه زمانبندی و فرآیند کنترل است. به چند نمونه اشاره کنیم:
سوال این است که عملیاتی کردن این برنامه چگونه ممکن است؟ آن هم در شرایطی که احداث یک نیروگاه سیکل ترکیبی 4 سال زمان لازم دارد؛ بنابراین طبق برنامه، احداث عمده این نیروگاهها باید در سال اول دولت کلید میخورد. بر این اساس در 3 سال باقیمانده این دولت، زمان را برای تحقق این برنامه از دست داده و حتی اگر همین امروز این پروژهها کلید بخورد، در نهایت به عنوان یک کار نیمه تمام به دولت بعد تحویل داده خواهد شد
میزان این افزایش ظرفیت چقدر خواهد بود و در چه زمانی تحقق مییابد؟ کل ظرفیتی که از این جنس است و امسال و احتمالاً سال آینده به مدار وارد میشود، عمدتا حاصل اقدامات دولت بوده است.
چه میزان از این افزایش ظرفیت تحقق یافته است؟ زمان مورد نیاز برای احداث هر ایستگاه حداقل 18 ماه است و آنچه تا امروز انجام شده، مربوط به اقدامات دولت قبل است. آیا سرمایهگذاری جدیدی طول یک سال اخیر برای افزایش ظرفیت و تامین و تولید آب طی دو سال آینده انجام شده است؟
تحقق این برنامه طی بیش از یک سال گذشته از تا چه حد صورت گرفته است؟ آیا آماری از میزان آب صرفهجویی شده در طول این مدت وجود دارد.
باز هم سوال این است که این پیشبینیها تا چه حد تحقق یافته است؟ آن هم در شرایطی که شبکه توزیع آب ایران، یکی از تاسیساتی است که با قریب به 27 درصد هدررفت، بالاترین میزان آب به حساب نیامده را در دنیا به خود اختصاص داده است.
همانگونه که مشاهده میشود و از مرور کامل برنامه وزیر نیروبه دست میآید، این است که عملکرد ایشان حتی با برنامه ناقصی که ارایه کردهاند هم فاصلهی معناداری دارد.
نتیجه آنکه:
در خاتمه پیشنهاد میشود که آقای وزیر با توجه به موارد فوق تا دیر نشده برنامهی خود را اصلاح کرده، از مشورت متخصصین واقعی بهرهمند شود و متناسباً تیم خود را اصلاح و تغییرات لازم را اعمال کند تا سالهای آینده به پشیمانیهای بزرگ برای فرصتهای از دست رفته تبدیل نشود.