در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
بنبست نفت به خاطر دستاوردهای سیاسی/ فرصت طلاییِ نفت ایران با کارت افغانستان
رئیس دفتر مرکز مطالعات انرژی وین گفت: بنبستهای بخش انرژی و نفت و گاز ایران در طول دهههای گذشته در حوزههای کلان و هزینه کردن از درآمد نفت برای دستاوردهای سیاسی است. آنچه که کشورهای دیگر کم و بیش برعکس آن را دنبال کردهاند.
فریدون برکشلی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، درباره بازگشت ایران به بازار نفت از جمله بدست آوردن بازارهای بزرگی مثل هند در شرایط رویکرد جهانی به انرژیهای نو اظهار داشت: بحث دوره گذار از انرژیهای فسیلی به انرژیهای نو مانند انرژیهای حاصل از خورشید، باد یا هیدروژن و مانند آنها، از دهه ۱۹۵۰ میلادی مطرح بود. هر آئینه که قیمت نفت و معمولا به تبع آن قیمت گاز رشد میکرد و یا به دلیل وقایع و تحولات سیاسی، امنیت انرژی به خطر میافتاد، موضوع گذار و سرمایهگذاری برای تولید انرژیهای نو، مطرح میشده است. البته این بار موضوع جدیتر بوده و مباحث زیست محیطی نیز مطرح است. در واقع معاهده پاریس که در ۲۰۱۵ امضا و بعد پرزیدنت ترامپ از آن خارج شد، نقطه عطف مهمی در نظام انرژی جهانی است.
دور دورِ آسیاییها است
وی افزود: در هرصورت در شرایط پساکرونا، مصرف جهانی نفت، با رشدی نزدیک به یک میلیون بشکه در روز، ادامه پیداخواهد کرد. بخش اعظم رشد تقاضا متوجه قاره آسیاست و هندوستان و چین دو مصرفکننده اصلی و موتور رشد تقاضا هستند. البته سایر کشورهای آسیا هم مصرف بالایی خواهند داشت. پاکستان، بنگلادش، فیلیپین، تایلند…جملگی رشد بالای تقاضای جهانی نفت و گاز را به خود اختصاص خواهند داد. در حقیقت، آسیا بزرگترین کانون تولید و مصرف نفت و گاز جهان است. بنابراین برای هر کشوری که در بازار انرژیهای فسیلی حضور دارد، در تحولات نفت و گاز اهمیت ویژه و استراتژیک خواهد داشت.
شرمندگی هندیها نسبت به از دست رفتن صادرکنندهای بنام ایران
رئیس دفتر مرکز مطالعات انرژی وین گفت: نفت و گاز همیشه با ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی عجین بوده است. این درست است که جمهوری اسلامی ایران، دو دهه طلایی توسعه اقتصادی و برتری استراتژیک نفت و گازی را در مقایسه با رقبای منطقهای از دست داده است، اما شاید هنوز فرصتهای مهمی در پیشرو باشد. دهلینو میداند که امنیت بلندمدت و تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی هندوستان در افغانستان از مسیر ایران میگذرد. اوضاع افغانستان مبهم و بحرانی است. چین و پاکستان رقبا و بلکه دشمنان دیرینه هندوستان هستند. هندیها و خصوصا حزب کنگره هند، دولت را مسئول شکست هند در قبال ایران میدانند و بر این باورند که هند با عدم پاسخ مناسب به درخواستهای گذشته ایران برای همکاری در بخش نفت و گاز، دهلی را در موقعیت سختی قرار داده است.
فرصت طلاییِ نفت ایران با کارت افغانستان
وی تاکید کرد: از اینرو اکنون شرایط تازه منطقه که با فرار شبانه نظامیان امریکا از افغانستان در حال شکلگیری است، شاید شرایط مناسبی برای ایران فراهم کند تا با استفاده از کارت افغانستان، برای عقد قراردادهای طولانیمدت نفت و گاز با هندوستان، وارد مذاکرات جدی شود. این نکته هم هست که شرایط تازه با تغییرات کابینه و دولت در ایران همزمان شده و ممکن است که تصمیمگیری با تاخیر انجام شود. در هرصورت، این درست است که در دهههای اخیر نفت ایران تا این اندازه منزوی و تنها نبوده است، اما شاید بتوان از دل بحرانها یا شاید از دل منطقه بحرانزده خاورمیانه و آسیای مرکزی، فرصتهای تازهای را طراحی و تنظیم کرد.
الانجی و توهم ارقام نجومی ذخایر گاز
برکشلی درباره توان حضور ایان در بازارهای دورتر نفت و گاز از جمله افریقا حتی نفت تکمحمولهای و الانجی توضیح داد: در مورد تولید و صادرات گاز به صورت الانجی بنده خوشبین نیستم. این کار دو یا سه دهه پیش میتوانست انجام شود. این صنعت نیازمند سرمایهگذاری و فنآوری است. تکنولوژی بههنگام و قراردادهای طولانیمدت با خریداران. یک تصمیم ساده نیست. قطر چندین دهه بر روی آن سرمایهگذاری کرده است. برای قطر از ابتدا، همه چیز روشن بود که گاز برای صادرات است و باید گاز را با کشتی صادر کند. در ایران، ما هنوز هم در مورد گاز بلاتکلیف هستیم. همه کار میخواهیم انجام دهیم. صادرات، مصرف داخلی، نیروگاه، تزریق به میادین نفتی برای تقویت فشار چاهها و افزایش ضریب برداشت. در واقع در توهم ارقام نجومی ذخایر گازی باقی ماندهایم.
ایران غایب است
وی خاطرنشان کرد: این موضوع که به دنبال بازارهای جدید در آفریقا و منطقه آسهآن باشیم، فکر درستی است. بخش بینالملل شرکت نفت هم به دنبال آن بوده است. اما نفت، بینالمللی است. باید حضور جهانی داشت، در دنیا حضور داشت و سرمایهگذاری کرد و شرکتهای بینالمللی هم در صنعت نفت ایران حضور داشته باشند. ایران در زنجیره جهانی نفت حضور ندارد. غایب بزرگ صنعت نفت است. شرکتهایی مانند ادناک، ک.پی.سی یا آرامکو سرمایهگذاریهای بینالمللی بزرگی دارند، اما از حضور شرکتهای خارجی معتبر در صنایع نفتی خود هم استقبال میکنند.
بنبست نفت برای دستاوردهای سیاسی
رئیس مرکز مطالعات انرژی وین بیان داشت: تغییر مسیر در حوزههای خرد مانند تلاش برای دستیابی به بازارهای جدید، عملی است. نفت با تجربهای چنین طولانی، توان آن را دارد، اما بنبستهای بخش انرژی و نفت و گاز ایران در طول دهههای گذشته در حوزههای کلان و هزینه کردن از درآمد نفت برای دستاوردهای سیاسی است. آنچه که کشورهای دیگر کم و بیش برعکس آن را دنبال کردهاند.
تخیلات دوشیزه گرتاتوینبرگ و پایان عصر نفت
وی درباره چگونگی حضور ایران در بازارهای پررقابت انرژی تا قبل از پایان عصر انرژیهای فسیلی گفت: در مورد آینده نفت و گاز، مایلم بگویم که دوره گذار انرژی یعنی دوره پشت سر گذارادن نفت و گاز و ورود به عصر جدیدی از انرژی یک بعد واقعیت و یک بعد تخیل دارد. آنچه امروز در مبحث دوران گذار از انرژیهای فسیلی به انرژیهای مدرن، میشنویم و میخوانیم، منبعث از تخیلات و رویاهای دوشیزه گرتاتوینبرگ است که با هدایت جبهه سبز اروپا طراحی شد و به راه افتاد. از نظر من آنچه که در مورد انرژیهای نو تا به حال ارائه شده تنها بخشی از واقعیات تولید و مصرف انرژی است.
آلودگی محیطزیست تلخ است و راهحلها تلختر
برکشلی با بیان اینکه آلودگی محیط زیست و انتشار بیش از اندازه کربن، یک واقعیت تلخ و نگرانکننده است، اما راهحلهای جایگزین هنوز تلخترند، افزود: نفت و گاز برای مدت زمان بسیار طولانی، انرژی مسلط جهان خواهند بود. بنابراین تقاضای جهانی نفت و گاز با رشد بالایی تا نیمه دوم قرن حاضر تداوم خواهد داشت. اما نفت سرچاه با نفت در اعماق زمین دو موضوع کاملا متفاوتند. دوره اکتشاف، توسعه و استخراج نفت ارزان، تمام شده است. خاورمیانه و ایران هنوز در مقام مقایسه، قابلیت تولید کم هزینهتری دارند. ولی برای تحقق و دسترسی به این فرایند، سرمایهگذاری و تکنولوژی روز و مدرن لازم است.
نه تنها وزیر بلکه رئیس دولت بعدی باید نفتی باشد
وی بیان داشت: ایران اولین کشور خاورمیانهای بود که نفت استخراج کرد و اولین کشور خاورمیانهای بود که انرژیهای نو تولید کرد. ایران پیشگام تولید انرژی در خاورمیانه بود. حالا اما در تولید انرژی، جایگاهی ندارد. بخش زیادی از تاسیسات نفتی کشور، مستعمل و اسقاطی هستند. برای چرخه عملیاتی، بیش از استانداردهای جهانی انرژی مصرف میکنند. البته سایر صنایع هم متاسفانه شرایط بهتری ندارند. این روزها در بین دوستان نفتی میبینیم که این سوال مطرح یا نظرسنجی میشود که آیا وزیر آینده نفت بهتر است نفتی باشد یا خیر؟ بنده عرض میکنم که رئیس دولت آتی هم باید نفتی باشد.