خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد:

از تحقیر تاریخی و بهره‌های مالکانه تا نفتی که صرفا آن را ملی می‌خواستیم

از تحقیر تاریخی و بهره‌های مالکانه تا نفتی که صرفا آن را ملی می‌خواستیم
کد خبر : ۱۰۵۲۰۹۶

مدیر مرکز مطالعات انرژی وین با بیان اینکه هر یک سال تحریم معادل ده سال، صنعت نفت را به عقب می‌راند، تاکید می‌کند که بحث دوره گذار را جدی بگیریم، Energy Transition خیلی نزدیک‌تر از آنی است که فکر می‌کنیم.

به گزارش ایلنا، پاییز و زمستان 1329 مرحله اوج‌گیری نهضت ملی شدن نفت ایران است. با ملاقات آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق در آبان‌ماه توافق اصولی برای تشدید جنبش با هماهنگی جناح‌های ملی و مذهبی صورت می‌گیرد و نمایندگان جبهه ملی در مجلس شورای ملی در دی ماه 1329 رسما طرح ملی شدن نفت را مطرح کردند. به دعوت آیت‌الله کاشانی و جبهه ملی تظاهرات گسترده‌ای در مرکز تهران و میدان بهارستان در حمایت از طرح ملی شدن نفت صورت گرفت. روزنامه‌نگارانی مانند دکتر سیدحسین فاطمی مدیر روزنامه باخترامروز و عبدالرحمن فرامرزی و خلیل ملکی از طریق نوشتن مقاله در مطبوعات نسبت به ملی شدن نفت به مردم آگاهی می‌دادند و مراجع تقلید و آیات ثلاث قم به رهبری آیت‌الله محمدتقی خوانساری و بسیاری از روحانیان استان‌ها با انتشار اعلانیه از ایده ملی شدن نفت حمایت کردند.

با اوج‌گیری جنبش ملی، فشار دولت سپهبد رزم‌آرا بر مبارزین و مطبوعات در اواخر دی 1329 بیشتر شده و دکتر فاطمی و چند تن از روز نامه‌نگاران دستگیر و زندانی شدند، آیت‌الله کاشانی با ایراد سخنرانی با حمایت از مطبوعات ادامه مبارزه برای ملی شدن نفت را واجب شرعی اعلام کرد و از مردم خواست تا پیروزی نهایی مقاومت کنند، وی به رزم آرا هم هشدار داد. با دفاع رزم‌آرا، نخست وزیر از شرکت نفت انگلیس و ارائه قرارداد الحاقی به مجلس در ابتدای پاییز 1329 و رد قرارداد الحاقی توسط کمیسیون نفت و تاکید بر اصل ملی شدن نفت در ابتدای بهمن، درگیری رزم‌آرا و اقلیت جبهه ملی در مجلس وارد مرحله جدیدی شد، دولت با هماهنگی دربار و رزم‌آرا و با هدف جلوگیری از تصویب طرح ملی شدن نفت و همراهی با شرکت مصمم شد لایحه قرارداد الحاقی را از مجلس پس بگیرد.

با اوج‌گیری تحرکات جناح حاکم علیه ملیون، مصدق با ایراد یک سخنرانی در کمیسیون نفت، طرح ملی شدن صنعت نفت را بزرگترین اقدام برای آزادی و ترقی ملت ایران دانست و بر ادامه حرکت تاکید کرد. تظاهرات به نفع جبهه ملی در تهران و دیگر شهرها هر روز توسعه یافته و مردم نوارهای سه رنگ پرچم ایران را با شعار "نفت باید ملی شود" به سینه خود می‌زدند. در فاصله نیمه دی تا نیمه بهمن 1329 دو میتینگ بزرگ مردم تهران در حمایت از جنبش نفت در مسجدشاه بازار و میدان بهارستان برگزار شد که احزاب متشکل در جبهه ملی حضور داشتند.تقابل نهضت ملی با رزم‌آرا به اوج رسید، وی از اواخر بهمن مذاکرات فشرده‌ای را با سفیران آمریکا و انگلیس در تهران برای پیدا کردن راه حل سیاسی معضل نفت انجام داد و به موازات افزایش تحرکات سیاسی رزم‌آرا علیه جنبش، مصدق در سخنرانی خود اعلام کرد که تنها راه، تن دادن به ملی شدن نفت است و در پی اظهارات رزم‌آرا در مجلس در مخالفت با ملی شدن نفت و عدم طرح مفاد مذاکره با سفیر انگلیس، دکتر مصدق قطع مذاکره با دولت را اعلام و ملی شدن در دستور کار کمیسیون نفت قرار گرفت. در روز 16 اسفند سپهبد رزم‌آرا در مسجد سلطانی ترور شد و فداییان اسلام مسئولیت ترور را به عهده گرفتند، با افزایش هیجان عمومی پس از ترور رزم‌آرا در روز 17 اسفند کمیسیون نفت به اتفاق آرا اصل ملی شدن نفت در سراسر ایران را تصویب کرد و سرانجام طرح ملی شدن نفت با نام سعادت ملت ایران در روز 24 اسفند توسط مجلس شورا و در روز 29 اسفند توسط مجلس سنا به تصویب رسید.   

نماینده اسبق ایران در اوپک و مدیر مرکز مطالعات انرژی وین با بیان اینکه شاه، نگرش پراگماتیست داشت و به دنبال قیمت و سهم بازار بود، معتقد است: محور تمایلات و مبارزات برای ملی شدن نفت، گریز از تحقیر تاریخی و بی‌عدالتی بود که جامعه ایران که به تدریج رشد کرده و متحول شده بود، خواهان آن بود.

به گفته او؛ مدیران، مهندسین و کارشناسان تراز اول، جملگی انگلیسی بودند، در رده‌های میانی هندی‌ها و در پایین‌ترین سطوح ایرانی‌ها قرار می‌گرفتند.

مدیر مرکز مطالعات انرژی وین با بیان اینکه هر یک سال تحریم معادل ده سال، صنعت نفت را به عقب می‌راند، تاکید می‌کند که امروز لازم است در مناقصات بین‌المللی حضور داشته باشیم. اگر پروژه‌ای را به یک شرکت داخلی، واگذار می‌کنیم، شرکت داخلی را ملزم کنیم که حداقل در یک پروژه بین‌المللی، با موفقیت حضور داشته است، برندسازی کنیم، برند شرکت ملی نفت را در دنیا بازسازی و بازآفرینی کنیم، بحث دوره گذار را جدی بگیریم، Energy Transition خیلی نزدیک‌تر از آنی است که فکر می‌کنیم.

در ادامه گفت‌وگوی ایلنا با فریدون برکشلی نماینده اسبق ایران در اوپک و مدیر مرکز مطالعات انرژی وین را می‌خوانید:

_چرا نفت در ایران ملی شد و چه تفاوت‌هایی در قبل و بعد ملی شدن در این صنعت بوجود آمد؟

اولین محموله نفتی به میزان 23 هزار تن در سال 1908 میلادی از ایران صادر شد، اما هیچ‌یک از مقامات، مسئولین و اقشار مختلف جامعه از جزئیات آن مطلع نشدند. اولین قرارداد مترتب بر اکتشاف، استخراج و صادرات تمام منابع معدنی ایران در 1901میلادی، آنچنان یکجانبه و تحقیرآمیز بود که در مجلس عوام انگلیس نسبت به آن اعتراضات و مخالفات‌هایی وجود داشت. نخست وزیر وقت انگلیس هم به پارلمان فراخوانده شد و ناچار شد توضیحاتی ارایه دهد و دستورالعملی را به شرکت تازه تاسیس Anglo- Persian Oil Company شرکت نفتی انگلیس و پرشیا که آن زمان نام رسمی ایران بود، ابلاغ کند.

در حقیقت یک تحقیر تاریخی کم‌سابقه به ایران اعمال شد که تاثیرات آن طی دهه‌های بعد در حافظه تاریخی ملت ایران باقی ماند. این قرارداد طی چندین دهه دستمایه و محور بیشتر جنبش‌های آزادیخواهانه ملت ایران شد.

صنعت نفت اولین فعالیت اقتصادی مدرن در تاریخ ایران بود. مدیران، مهندسین و کارشناسان تراز اول، جملگی انگلیسی بودند. در رده‌های میانی هندی‌ها و در پایین‌ترین سطوح ایرانی‌ها قرار می‌گرفتند. اما همین آشنایی‌های اولیه با صنعت مدرنی مانند نفت به شکل‌گیری پاره‌ای تشکلات کارگری منجر شد، خصوصا اینکه روسیه هم در تسریع روند شکل‌گیری تشکل‌های کارگری بر ضد انگلیس، فعالیت‌هایی داشت. اولین اعتصاب کارگری در ایران در 1938 در مسجدسلیمان ظهور پیدا کرد. متعاقبا در سال‌های بعد هم اعتصابات کارگری توسط کارکنان ایرانی صنعت نفت در جنوب صورت پذیرفت که مهم‌ترین آنها در سال 1945 میلادی بود.

شرکت نفت آنگلو- پرشین که حالا نامش به انگلو-ایرانین تغییر پیدا کرده بود، به سمبل استعمار، تباهی و سرخوردگی ملت مغرور ایران تبدیل شده بود. در اواسط دهه 1940میلادی هم شرایط اجتماعی و سیاسی ایران مانند بیشتر کشورهای تحت ستم، دستخوش تغییرات شده بود. در این دوره سخن از بیرون راندن انگلیس و نجات نفت از دست بیگانگان، محبوب‌ترین خاستگاه تمایلات آزادی‌جویانه ایرانیان شده بود.

بدیهی است که با ملی شدن صنعت نفت در اوایل دهه 1950، مردم ایران بخش مهمی از آرمان و آرزوهای به حق خود را تحقق‌یافته، دانستند و آماده بودند که برای برقراری و پایداری آن، به هر مشکل و سختی تن دهند. در واقع آرزو و آرمانی تحقق پیدا کرده بود که به تحقیر تاریخی یک ملت بزرگ پایان داده است.

-چرا باید نفت ایران ملی می‌شد؟ و اگر این اتفاق نمی‌افتاد سرنوشت صنعت نفت کشور چه می‌شد؟

محور تمایلات و مبارزات برای ملی شدن نفت، گریز از تحقیر تاریخی و بی‌عدالتی بود که جامعه ایران که به تدریج رشد کرده و متحول شده بود، خواهان آن بود.

شرکت نفت انگلیس و ایران (Anglo-Iranian Oil Company )، در مجموع 42 سال در ایران فعالیت کرد. در بخشی از این دوران یعنی دهه اول، هیچ مقام یا دستگاه دولتی ایرانی، اطلاعی از عملکرد و فعالیت‌های آن نداشت و هنوز هم اطلاعی در دست نیست. ایران برای یک دهه سالانه 20هزار پوند، دریافت می‌کرد و 16.5 درصد هم از بهره مالکانه بر پایه محاسبات دور از دسترس ایران، به دولت مرکزی پرداخت می‌کرد.

اطلاعاتی که در آرشیو شرکت نفت بریتیش پترولیوم، موجود است و دکتر محمد علی موحد در کتاب خواب آشفته نفت آورده‌اند، در این دوره یعنی تا 1951، انگلیس کلا 338 میلیون تن نفت و فرآورده‌های نفتی از ایران صادر کرد. در طی این دوره کلا 118 میلیون پوند به دولت ایران پرداخت کرد. البته مبالغ زیادی هم که آمار آن در دسترس نیست، از دولت ایران می‌گرفت. مثلا هزینه گردان تفنگ‌داران جنوب که عموما هندی و تحت فرماندهی افسران انگلیسی بودند، به عهده دولت ایران بود، یا اینکه عوامل جاسوسی آلمان و عثمانی، خطوط لوله را منفجر می‌کردند، خسارت‌های آن را دولت ایران باید پرداخت می‌کرد.

بنابراین شرایطی که انگلیس بر ایران تحمیل کرده بود، اساسا با واقعیت‌های نیمه دوم قرن بیستم و اوضاع جهانی در پایان جنگ دوم جهانی سازگار نبود. جنبش‌های آزادی‌خواهانه و استقلال‌جویانه در بیشتر کشورهای جهان سوم و مستعمرات، آغاز شده بود. در هندوستان، مصر، اندونزی، آرژانتین و کشورهای مختلف، بیداری و آگاهی موجب حق‌جویی و حاکمیت بر سرنوشت کشورها شروع شده بود.

در عین حال امریکا هم وارد صحنه بین‌الملل شده بود و به عنوان کشوری جوان و آزادی‌جو، سعی در تعریف و نمایش نقش و موقعیت تازه خود در سال‌های پایانی جنگ دوم جهانی داشت. امریکا، قرن بیستم را قرن خود می‌دانست.

به عبارت دیگر، چرایی عزم ایران برای ملی کردن نفت را می‌توان در تراز بین‌المللی و حمایت جهانی هم، بررسی کرد. دنیا عوض شده بود. ملت‌ها هم همین‌طور و البته ایران سرآمد خاورمیانه و ممالک نفت‌خیز بود.

-آیا اوضاع نفت ایران بعد از ملی شدن بهتر شد؟

اما اینکه آیا اوضاع ایران بعد از ملی شدن نفت، چگونه شد، باید آن را در بستر شرایط بسیار حساس زمان وقوع آن بررسی کرد. در واقع آرمان ملی شدن قبل از ورود به مرحله‌ای از بلوغ، در نوزادی خفه شد. تحریم نفتی و اقتصادی ایران توسط انگلیس و متعاقبا کودتای انگلیس و امریکا و سرنگون‌سازی دولت مشروع، شیرینی دستیابی به ملی شدن صنعت نفت را تلخ کرد. بنابراین نمی‌توان گفت که تغییرات شرایط بعدی ایران تا چه اندازه ناشی از ملی شدن صنعت نفت ایران بود. تحولات بعدی در ایران، الزاما منبعث از ملی شدن صنعت نفت نبود.

در پی وقایع بعد از ملی شدن نفت، کودتا و تغییر شرایط کنسرسیومی از شرکت‌های بزرگ نفتی امریکایی، انگلیسی و فرانسوی تشکیل شد. به این ترتیب، نفت ایران از ساز و کار انگلیسی، بین‌المللی شد. البته شرکت‌های بزرگ بین‌المللی نفتی کوچک‌تر هم از اروپا، هند و ژاپن وارد ایران شدند و فصل جدیدی از تاریخ صنعت نفت ایران شروع شد. روابط استعمارگونه دوران شرکت نفت انگلیس و ایران، تمام شد.

فصل جدیدی آغاز شد که با دوران قبل از ملی شدن نفت، فاصله داشت. بخش‌های زیادی از عملیات نفتی به عهده ایرانی‌ها گذاشته شد و آموزشگاه‌های تخصصی امکان آموزش‌های تخصص‌های بعضا پیچیده را کسب کردند. لذا به جرات می‌توان گفت که همان ملی شدن ناتمام هم شرایط را برای صنعت نفت ایران تغییر داد.

البته در زمان ملی شدن صنعت نفت ایران در 1950-51 سهم نفت در تولید ناخالص داخلی ایران کمتر از 10 درصد بود. اطلاعات و آمار و گزارشات غالبا کم و مخدوش هستند. اما در مجموع اقتصاد ایران نسبت به سال‌های بعد از آن، غیرنفتی‌تر بود. منوچهر فرهنگ معتقد بود که سهم نفت در سبد صادرات ایران هم بالغ بر 11.5 درصد بود. درواقع این روند تا 1960میلادی هم هنوز پایین بود. درآمده‌های نفتی از اوایل دهه 1960 در اقتصاد ایران جا باز کرد. یعنی تا این سال هنوز اقتصاد ایران یک اقتصاد نفتی محسوب نمی‌شد. بخش غیرنفتی از جهات بسیاری بر بخش نفتی غلبه داشت.

-اکنون به آن آینده‌ای که برای نفت ملی ایران ترسیم شده بود، دست یافته‌ایم؟

این سوال مهمی است. در واقع نقطه شروع بحث است. ما در بخش‌های پیشین گفتگو، چند بار به علل و انگیزه‌های، ملی شدن صنعت نفت پرداختیم. به این موضوع اشاره کردیم که محور و انگیزه ایران برای بیرون راندن انگلیس از صنعت نفت ایران، حقارت تاریخی و بی‌عدالتی بود که در حافظه تاریخی ملت ما رسوب کرده بود و کانون مبارزات مردم ایران شد.

در دوره مبارزات برای ملی شدن صنعت نفت، از زبان کسی در مورد ابعاد اقتصادی ملی شدن صنعت نفت شنیده نمی‌شد. ما می‌خواستیم که بیگانگان نباشند. دکتر مصدق هرگز در مورد ابعاد اقتصادی و نتایج اقتصادی ملی شدن سخنی نگفت. کانون مبارزات برای ملی شدن صنعت نفت، چیز دیگری بود. ایران تحریم نفتی شد. دکتر فاطمی گفت که تحریم در عزم ما برای ملی ساختن صنعت نفت ایران تاثیری ندارد.

تحریم نفتی بالنسبه کوتاه ایران، در همان مقطع چنان لطمه‌ای به اقتصاد انرژی ایران وارد کرد که تا به امروز درگیر آن هستیم. ایران از پالایشگاه آبادان فراورده‌های نفتی صادر می‌کرد. هنگامی که تحریم شدیم، چند محموله فراورده به خلیج‌فارس ریخته شد. متعاقبا الگوی مصرف انرژی در ایران را از سوخت جامد به سوخت مایع تبدیل شد. فراورده‌های گران‌بهای نفتی به بخاری منازل راه یافت و تجربه شیرین مقطعی و دردناک طویل‌مدت مصرف سوخت مایع بسیار ارزان و فراوان انرژی را تجربه کرد، تجربه‌ای که هنوز هم از آن در رنج است. برنامه و نقشه راهی برای ملی شدن و مدیرت مقابله با تحریم نداشتیم. صرفا ملی شدن صنعت نفت را می‌خواستیم.

-آن زمان کشورهای دیگری هم بودند که بدنبال ملی کردن نفت خود بودند، ضمن اینکه شاه ایران هم چندان مخالف ملی شدن نفت و خارج شدن از دست استعمار نبود، این موضوع را قبول دارید؟

در میان کشورهای نفت‌خیز، اولین تجربه ملی‌سازی صنعت نفت در سال 1938 میلادی در مکزیک بود که به لشگرکشی امریکا منجر شد. در خاورمیانه، اولین تجربه مربوط به ایران است. سایر کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا در سال‌های بعد و پس از تشکیل سازمان اوپک، به ملی‌سازی روی آوردند. سرهنگ قذافی جوان برای تحقق ملی شدن صنعت نفت لیبی و دیگر کشورهای اوپک تلاش زیادی کرد.

شاه هم در مورد ملی‌سازی صحبت می‌کرد، اما بیشتر در مصاحبه‌ها و فقط در چند نوبت. شاه، در واقع نگرش پراگماتیست داشت، به دنبال قیمت و سهم بازار بود، علاقه‌ای به سرنوشت روابط با شرکت‌های خارجی نداشت. غالبا هم یک شرکت را بیرون می‌انداخت و از درب دیگر وارد می‌کرد. شاه حتی هرگز وزارت نفت درست نکرد. اعتقادی به حاکمیت یا نگرش حکومتی نسبت به اداره نفت نداشت.

-اگر به عقب برگردیم چه برنامه‌ای برای نفت ترسیم می‌کنیم؟

سوال خوبی است. منظورتان از به عقب برگشتن را نمی‌دانم که تا کجاست، اما باید گفت نفت دارای ماهیتی بین‌المللی است. نفت در انزوا و در ملاحظات درونی رشد نمی‌کند. خودکفایی با مفهومی که ما در اقتصاد توسعه به آن توجه داریم، در مورد نفت و گاز، سازگار نیست. صنعت نفت امریکا، نروژ، روسیه و هیچ کشور دیگری، بنا به تعاریف اقتصادی خودکفا نیستند. در نفت لازم است که فراملیتی، فکر کنیم و در صحنه جهانی برنامه‌ریزی کنیم. باید در صنایع نفت و گاز سایر کشورها، ورود کنیم. این همان چیزی است که به آن دیپلماسی نفتی می‌گوییم.

نفت در شرایط تحریم، رشد نمی‌کند. هر یک سال تحریم معادل ده سال، صنعت نفت را به عقب می‌راند. البته این بستگی به دامنه و عمق تحریم‌های اعمال شده دارد.

لازم است در مناقصات بین‌المللی حضور داشته باشیم. اگر پروژه‌ای را به یک شرکت داخلی، واگذار می‌کنیم، شرکت داخلی را ملزم کنیم که حداقل در یک پروژه بین‌المللی، با موفقیت حضور داشته است، برند سازی کنیم، برند شرکت ملی نفت را در دنیا باز سازی و بازآفرینی کنیم، بحث دوره گذار را جدی بگیریم، Energy Transition خیلی نزدیک‌تر از آنی است که فکر می‌کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز