نگاه صفر یا صد به شرکتهای داخلی و خارجی در طرحهای نفتی راهگشا نیست/ خلع ید پیمانکار چینی؛ یکی از بهترین تصمیمات سال 93/ راهی جز خودانتقادی منطقی نداریم
مدیرعامل شرکت متن گفت: گاهی یک اشتباه سبب میشود ناگزیر شویم تا همیشه آرمانهایمان را در پستو پنهان کنیم و البته خوشحالم اغلب فعالان حوزه ساخت تجهیزات و قطعات نسبت به این حساسیت واقفاند.
به گزارش ایلنا از وزارت نفت، مدیرعامل شرکت متن از پایان ساخت خط لوله طرح انتقال نفت خام گوره به جاسک خبر میدهد و میگوید «۱۰ تا ۱۵ پمپ ساخت داخل تا پایان سال تحویل طرح خواهد شد». تورج دهقانی با تأکید بر اینکه این طرح ملی با تکیه کامل بر ظرفیتهای ایرانی پیش میرود، معتقد است نباید نسبت به نقشآفرینی شرکتهای داخلی و خارجی در اجرای طرحهای صنعت نفت، نگاه صفر یا صدی داشت. او خلع ید پیمانکار چینی طرح توسعه آزادگان جنوبی را تصمیم درست و مؤثر مجموعه نفت میخواند و درباره هزینه - فایده احداث واحد پیشساخته فرآورش نفت در این میدان مشترک توضیح میدهد. به پرسشم درباره میدان یادآوران پاسخ میدهد و با اشاره به ادامه روند نصب پمپهای درونچاهی در یاران شمالی، یادآوری میکند اهمیت نصب پمپها از این جهت است که در صورت موفقیت کامل، میتوان به استفاده از آن بهعنوان راهکاری در بعضی از دیگر از چاههای غرب کارون هم تکیه کرد.
مدیرعامل شرکت متن، به خاک خوردن برخی ایدهها پشت سد جنجالهای سیاسی اشاره میکند و درباره برخی «نتوانستن»ها هم میگوید «برای شناسایی نقاط ضعف و قوتمان و رفع چالشها، راهی جز خودانتقادی منطقی نداریم». او با طرح این سؤال که آیا هیچوقت فکر کردهایم چرا تا پیش از این، ورق نیس (Nace) در صنعت یکصد و اندی ساله نفت ایران بومیسازی نشده بود؟ ادامه میدهد «این سؤال تنها یک نمونه است، اما شاید اگر بتوانیم به آن پاسخ درستی بدهیم، بسیاری دیگر از سؤالهایی که در ذهنمان مطرح است نیز پاسخ داده شوند».
طرح توسعه میدان آذر در آستانه بهرهبرداری رسمی است. بهعنوان کارفرما، عملکرد صورتگرفته در این طرح را چگونه ارزیابی میکنید؟
از زمانی که بهعنوان مدیرعامل شرکت متن منصوب شدم، عمده کار شرکت مهندسی و توسعه سروک آذر بر تکمیل واحد فرآورش مرکزی میدان آذر متمرکز بود، زیرا پیشتر تولید زودهنگام میدان محقق شده بود. آنچه شخصاً در بازدیدها و نشستهای مستمر شاهد بودهام کار مبتنی بر اصول حرفهای، نظم خوب، استفاده از سیستمهای روزآمد برای مدیریت و کنترل پروژه و در مجموع عملکردی حسابشده در آذر بوده است، بهویژه که این میدان از بسیاری جهات در نوع خود از اولینها بهشمار میرود. همین ویژه بودن میدان، نیاز به کالاها و تجهیزات ویژه را اجتنابناپذیر میکرد که تأمین آنها در شرایط تحریم بسیار سخت بود و با تدابیر ویژه و صرف زمان و هزینه قابلتوجه امکانپذیر شد.
درست است که روند توسعه این طرح پس از تزریق منابع مالی در سال ۹۴ شتاب گرفت، اما در مجموع طرحهای توسعهای میدانهای نفت و گاز کشور اغلب در زمان تعیینشده به سرانجام نمیرسند. فکر میکنید چرا؟
توسعه آذر، کاری بزرگ و ستودنی است که باید به آن بها داده شود. در این شکی نیست. فراموش نکنیم شرکت نروژی که طرح جامع توسعه (MDP) اولیه میدان آذر را ارائه داد، بیش از ۶ سال زمان برای توسعه این میدان در نظر گرفته بود. اگر بخواهیم کلان به موضوع نگاه کنیم، با تجربههایی که تا امروز اندوختهایم و توانی که در این سالها در ساخت داخل و پیمانکاری بهدست آوردهایم، طرح توسعهای نباید بیش از پنج سال طول بکشد و اگر هم موانعی در این مسیر وجود دارد، بهطور حتم قابل رفع است. باید این باور شکل گیرد که میتوان در کوتاهمدت میدان را توسعه داد و وقتی باور شکل گرفت، باید ملزومات آن را فراهم کرد. توسعه ملزوماتی دارد، اما ما اغلب یا با همه موارد سیاسی برخورد میکنیم یا بهدلیل ناتوانی در شناخت قابلیتها، توانمندیها و نیازمندیهای واقعی، قادر به برقراری ارتباط مناسب میان آنها نمیشویم. همین موضوع سبب میشود بهطور نمونه توسعه یک میدان دو دهه طول بکشد.
منظورتان آزادگان جنوبی است؟ شما به سهم خود در این میدان چه کردید؟
فرآیند توسعه این میدان از سال ۹۴ به شکل جدی کلید خورد و تا سال ۹۷ ظرفیت تولید روزانه میدان از ۲۶ هزار بشکه به ۱۴۰ هزار بشکه افزایش یافت و پیشرفت طرح از ۱۰ درصد به ۶۵ درصد رسید. نخستین واحد پیشساخته فرآورش نفت کشور هم با سرمایهگذاری خارجی در کمتر از هشت ماه در این میدان راهاندازی شد. میتوان شتاب توسعه یک میدان را در بازههای زمانی مختلف بررسی کرد و با توجه به فراز و فرودهای عملکرد در این بازههای زمانی، نتیجه گرفت چه تصمیمهایی و در چه برهههایی چگونه به تسریع توسعه کمک کرده، یا از سرعت توسعه کاسته است.
پس از آن چطور؟
سال ۹۸ با مشکلات ناشی از سیلابها آغاز شد و تنگ شدن حلقه تحریمها هم محدودیتهای ویژه خود را به همراه داشت.
ساخت Skid Mounted آزادگان جنوبی از این حیث که با جذب سرمایه خارجی همزمان با تحریمها عملیاتی شد حائز اهمیت است، اما نقدهایی هم با محوریت چرایی حضور بخش خصوصی خارجی در بهرهبرداری از تأسیسات بالادست نفت بهدنبال داشت.
بگذارید به بیش از یک قرن پیش برگردیم؛ زمان کشف نفت که انگلیسیها گفتند ما برای شما نفت تولید میکنیم و بابتش فلان مقدار میپردازیم. حاکمیت وقت هم بررسی کرد و پیش خودشان گفتند تا الان کل درآمد کشور از قِبَل بیچاره کردن مردم هرچقدر بوده، به همین اندازه و چهبسا بیشتر به درآمدهایمان اضافه میشود. بعدها ایران شاهد تحولات اجتماعی زیادی شد و نفت بهقدری تعیینکننده بود که حتی علمای دینی برای روشن کردن اذهان مردم، سعی میکردند درباره حق و حقوقشان نسبت به نفت آگاهی ایجاد کنند، اما موضوع اینجاست که اگر عدهای یک روزی نشستهاند و به فلان شرکت خارجی گفتهاند تو برای ما نفت تولید کن، حالا هم از این سمت بوم افتادهایم و گاهی اصرار داریم همه کارها را خودمان انجام دهیم.
به تواناییهایمان نگاه نمیکنیم، به خرد جمعی اعتقاد نداریم و کوچکترین حرفی هم زده شود، سریع برچسب بیاعتقادی به تولید داخل میزنیم! در حالی که نگاه صفر و صدی راهگشا نیست. آقای وزیر (نفت) روز بهرهبرداری از این پروژه گفتند «این نخستین بار پس از ملی شدن صنعت نفت است که یک واحد فرآورشی ازسوی بخش خصوصی ساخته شده و ازسوی خود این شرکت بهرهبرداری میشود». ما در این پروژه گفتیم چه اشکالی دارد یک شرکت خارجی بیاید، دانش و فناوری ساخت واحد پیشساخته فرآورش نفت را به کشور بیاورد، به ما نفت فرآورششده تحویل دهد و در ازای خدماتش پول بگیرد. پروژه اجرا شد و تا الان از محل این واحد فرآورشی، حدود ۲۵ میلیون بشکه نفت فرآورش شده و بیش از ۱.۳ میلیارد دلار برای کشور درآمدزایی شده است.
روزی که ترامپ از برجام خارج شد، یک پیچ و مهره در این پروژه بهکار نرفته بود، اما اسفند ۹۷ آن را به مدار آوردیم. پروژه بدون اینکه هزینهای کنیم، طی هشت ماه عملیاتی شد و تا زمانی هم که در مدار نیامد، هیچ پرداختی به سرمایهگذار خارجی صورت نگرفت. طبق قرارداد، پرداختی ما به سرمایهگذار ۱.۲۸ دلار به ازای هر بشکه بوده که فرآیند پرداخت پس از بهرهبرداری آغاز شد و تاکنون حدود ۳۰ میلیون دلار پرداخت کردهایم. ۳۰ میلیون دلار پرداختی در برابر ۱.۳ میلیارد دلار درآمدزایی.
ما در اوج تحریم، توان و سرمایه خارجی را در خدمت منافع ملیمان بهکار گرفتیم و با کمترین ریسک و هزینه، برای کشور هزاران میلیون دلار درآمد ایجاد کردیم. حالا نوع برخی برخوردها با این پروژه را در سطح گستردهتری تعمیم دهید. اینگونه است که در جریان طرح بسیاری از ایدهها در کشور، فارغ از بررسی آن که چه تأثیری در منافع ملی و کسب درآمد برای افزایش رفاه مردممان دارند، تنها فضایی برای برچسب زدنهای سیاسی درست میشود و بسیاری از طرحها و پروژهها پشت سدّ این جنجالهای سیاسی خاک میخورند.
متوجهم. برای نمونه عدهای همچنان معتقدند پیمانکار چینی نباید از طرح توسعه آزادگان جنوبی کنار گذاشته میشد.
به نظرم خلع ید پیمانکار خارجی آزادگان جنوبی در سال ۹۳ یکی از بهترین تصمیمهای وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران بوده است. روند پیشرفت طرح پس از این تصمیم، صحت این ادعا را بهخوبی نشان میدهد.
حالا که صحبت از چینیها شد، از یادآوران هم بگویید. بیش از چهار سال از پایان فاز نخست توسعه این طرح میگذرد. هنوز به ازسرگیری کار و ادامه فرآیند توسعه توسط پیمانکار چینی امید هست؟
بله. مذاکرات در این باره جدیتر شده. به هر حال باید در نظر داشت سطح مراودات ایران با بعضی از کشورها و شرکتها ایجاب میکند گاه متغیرهای مختلفی در سطوحی فراتر از نفت در تصمیمگیریها دخیل باشد، وگرنه طرح توسعه یادآوران بهدلیل مشترک بودن میدان از جمله طرحهایی است که مهندس زنگنه و دکتر کرباسیان همواره بر معطل نشدن آن تأکید داشتهاند. ما نیز در این سالها با بعضی از اقدامها توانستیم ظرفیت تولید این میدان را تا ۱۵ هزار بشکه در روز افزایش دهیم.
گفتید مشکل اینجاست که گاهی همه موارد را سیاسی میکنیم. شاید همه موارد سیاسی هست.
به هر حال صنعت نفت بهدلیل اثرگذاری بسزایی که در اقتصاد کشور دارد با سیاست آمیخته است، اما مشکل اینجاست که گاهی رویکردهای تخصصی و معمول صنعت را دستاویزی برای بازیهای سیاسی قرار دهیم. برای نمونه بارها شنیدهایم به آنها که دنبال همکاری با شرکتهای خارجی هستند میگویند غربزده و به جریان مقابل، میگویند کاسبان تحریم، در حالی که مشخص است چه جاهایی میتوانیم تنها با اتکا به خود پیش برویم و چه جاهایی نمیتوانیم. نباید نگاه صفر و صد داشت. تلفیقی از این دو راهگشاست.
بسیاری از اوقات هم نقش شناخت مسئله و برخورداری از دانش رویارویی با آن نادیده گرفته میشود. برای نمونه آیا کسی تا به حال از خود پرسیده است چرا در صنعت نفت ایران که بیش از یک قرن قدمت دارد و صنعت فولاد هم حدود نیم قرن، ورق Nace با استانداردهای بینالملل هیچگاه بومیسازی نشده بود؟ این سؤال تنها یک نمونه است، اما شاید اگر بتوانیم به آن پاسخ درستی دهیم، بسیاری دیگر از پرسشهایی که در ذهنمان مطرح است نیز پاسخ داده شوند.
دانش و توان لازم برای ساخت آن در کشور نبوده؟
بهطور حتم بوده.
یعنی سالهای پیش هم سازندگان ایرانی توان ساخت آن را داشتهاند؟
بله. اگر از آنها خواسته میشد، میتوانستند. بعدها آقای سبحانی (مدیرعامل وقت شرکت فولاد مبارکه اصفهان) گفت ما پیش از این تنها فروشنده محصولات فولادی به صنعت نفت بودیم و با چنین سفارشهایی روبهرو نمیشدیم.
شاید هم به دلیل منافع حاصل از واردات.
اینطور باشد کالاهای دیگر هم بومیسازی نمیشود.
به نظر شما دلیلش چه بوده است؟
بسیاری از مواقع، نه صحبت از نتوانستن است و نه پای مافیایی در کار است؛ تنها مسئلهها حلنشده باقی میمانند زیرا متولیان کار، شناخت و اشراف کافی نسبت به مسئله ندارند. نمونههایی از این دست هم زیاد است. گاهی در جاهایی که با توانستن فاصله بسیار داشتهایم، سرمان را بالا گرفتهایم و شعار «ما میتوانیم» سر دادهایم؛ گاهی تا رسیدن به مقصد یک قدم بیشتر نبوده، اما آن یک قدم را برنداشتهایم.
در این دوره چطور بومیسازی ورق Nace کلید خورد؟
در سالهای ۹۵ و ۹۶ قراردادهایی برای تأمین لولههای طرح گوره جاسک امضا شده بود و طبق عرف همیشگی، شرکتهای لولهسازی ورق مورد نیاز را از خارج تامین کرده بودند. حتی مقداری ورق هم تحویل گرفته بودند، اما یک سالی میشد که شرکتهای خارجی از دادن ورق امتناع میکردند و طرح بهدلیل نبود لوله متوقف شده بود. باید راهکارهای موجود را بررسی میکردیم. یک راه، توقف کامل طرح بود. یک راه، عدول از سرویس استاندارد بود که تیم کارشناسی ما را از تبعات کار با سرویس شیرین در این طرح برحذر داشت.
راه سوم، فکر کردن به تولید داخلی ورق بود. در اوج ناامیدی به گزینه سوم فکر کردیم، زیرا بهطور طبیعی وقتی به عقب نگاه میکردیم میگفتیم حتماً امکان ساخت آن نبوده که تا الان بومی نشده است، اما در آن شرایط، تنها راه ممکن بود. گروهی از کارشناسان شرکت مأمور به شناسایی و بررسی ظرفیتهای داخلی شدند. نشستهایی با شرکت فولاد مبارکه اصفهان، فولاد اکسین و... برگزار شد. مشاوران هم به کمک آمدند. در مجموع سعی و خطای زیادی رخ داد و سرانجام اوایل سال ۹۸ این نتیجه برایمان قطعی شد که میتوانیم ورق با استاندارد Nace را در داخل بسازیم.
نگرانی بعدی ما ضرورت انجام سریع کار و نیاز به ظرفیتهای بالا در تولید ورق و لوله بود که خوشبختانه در این زمینه هم با پیگیریهای شخص آقای وزیر که اواخر پارسال هم بازدیدی از فولاد اکسین داشتند، شرکتهای سازنده برای تولید در ظرفیتهای بالاتر اعلام آمادگی کردند. زمانبندی، حمل، آزمون و تحویل لولهها هم با دقت مدیریت میشد. به این موارد بهعنوان عملکرد شخصی اشاره نمیکنم. از تیم کارشناسی خبرهای حرف میزنم که کار را بهخوبی میشناسند و شاید همین سبب شد طرح با سرعت به مسیر خود ادامه دهد. میخواهم بگویم بسیاری از مسائل حل نمیشوند، چون گاهی کار دست کاردان نیست.
تا الان چند کیلومتر خط لوله ساخته و نصب شده؟
ساخت همه خط لوله مورد نیاز تقریباً به پایان رسیده و ۹۰۰ کیلومتر از خطوط لوله هم جوشکاری شده است. پاسخ این پرسش در خرداد ۹۸، صفر کیلومتر بود.
یعنی ساخت و نصب این خط لوله در کمتر از دو سال عملیاتی شده. درست است؟
دقیقاً. مسیرسازی ما مهر ۹۸ کلید خورد. حتی تا بهمن ۹۸ فقط ۱۶ کیلومتر خط لوله جوشکاری شده بود و امروز حدود ۹۰۰ کیلومتر. فقط در دیماه امسال ۲۵۰ کیلومتر لولهگذاری انجام شد. در نظر بگیرید همه این فعالیتها در سختترین شرایط تحریمی و همینطور شیوع کرونا در کشور انجام شده است. حتی اگر ورق را از خارج تأمین میکردیم، با سرعت کنونی کار برابری نمیکرد. برای همین است معتقدم با تجربههایی که تا به امروز از محل اجرای طرحها و پروژههای مختلف صنعت نفت حاصل شده، باید بتوان طرح توسعهای را در کمتر از پنج سال به ثمر نشاند. مغزافزار، سختافزار و نرمافزارهای لازم به این منظور، همه موجود است.
ساخت پمپها و احداث مخازن ذخیرهسازی در چه مرحلهای است؟
در زمینه تأمین پمپها باوجود بعضی از مخالفتها با واگذاری ساخت آنها به شرکتهای ایرانی بهدلیل نبود تجربه پیشین ساخت در این مقیاس، با تأکید وزیر نفت و پیگیری ایشان، کار به پمپسازان داخلی واگذار شد. تاکنون هم یک دستگاه ساخته، آزمایش و به کارگاه حمل شده و در حال نصب است و طبق برنامه تا پایان سال ۱۰ تا ۱۵ پمپ به طرح تحویل داده میشود. پیشرفت در بخش احداث مخازن هم حدود ۴۰ درصد است و اخیراً کار سرعت بیشتری گرفته. در اردیبهشت یا خرداد سال آینده دو مخزن به مدار میآید، ضمن آنکه تمهیداتی اندیشیده شده که بارگیری نفت امکانپذیر باشد.
پس طبق وعده، بهزودی انتقال نفت خام از گوره به جاسک امکانپذیر میشود؟
همه تلاشمان بر همین هدف متمرکز است.
با توجه به این حجم فعالیت انجامشده و در دست اقدام، ظرفیت سازندگان ایرانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما امروز در طرح انتقال نفت خام گوره به جاسک، شاهد سهم بیش از ۹۵ درصدی ساخت داخل هستیم. یعنی سعیشده ظرفیتهای موجود در کشور در زمینه ساخت ورق، لوله، پمپ، شیرآلات و... تا حد ممکن به کار گرفته شود. حمایت از توان ایرانی در این طرح نیازی به تبلیغ ندارد. ۳۵ پیمانکار و مشاور ایرانی و بیش از ۵۰۰ تولیدکننده و سازنده داخلی در طرح انتقال نفت گوره به جاسک با نفت همکاری میکنند، اما میخواهم تأکید کنم کیفیت حرف نخست را میزند.
ما در قبال کاری که به سازنده داخلی واگذار کردهایم مسئولیت داریم و البته خوشبختانه اغلب شاهد نتایج خوب حاصل از این اعتماد بودهایم، اما سازندگانی هم داشتهایم که بدون رعایت حداقلهای استانداردی در ساخت کالای مورد نیاز، مصاحبه میکنند و میگویند نفت از ما حمایت نمیکند. نفت با همه توان و در نشستهای متعدد و فشرده، نظارت و بررسی استانداردها و کیفیت کالاها و تجهیزات را مدنظر قرار داده است.
بارها گفتهام اگر زمانی تجهیزی بهواسطه عدم کیفیت ساخت در طرح یا پروژهای مشکلساز شود، صرفاً یک طرح یا پروژه دچار مشکل نشده، بلکه باور و ایمان به صنایع داخلی و توان سازندگان ایرانی خدشهدار میشود که تبعات آن، هزاران برابر بیشتر از پیشآمد یک اشکال فنی است. گاهی یک اشتباه سبب میشود ناگزیر شویم تا همیشه آرمانهایمان را در پستو پنهان کنیم و البته خوشحالم اغلب فعالان حوزه ساخت تجهیزات و قطعات نسبت به این حساسیت واقفاند.
عملکرد مجموعه خود را چطور ارزیابی میکنید؟
در سالهای اخیر تلاش شد تا حد امکان طرحها و پروژهها مطابق زمانبندیهای هدفگذاریهایشده پیش برود. در آزادگان جنوبی ظرف کمتر از دو سال، ظرفیت تولید روزانه نفت به ۱۴۰ هزار بشکه رسید، آن هم با یکسوم هزینه در طرحهای مشابه. نخستین واحد پیشساخته فرآورش نفت با سرمایهگذاری خارجی در دوران تحریم در این میدان راهاندازی شد. نیروگاه غرب کارون تکمیل و عملیاتی شد. در یاران شمالی تاکنون ۶ پمپ درونچاهی نصب شده و با نتایج خوبی همراه بوده؛ نصب چهار پمپ دیگر هم در حال اجراست.
اهمیت نصب پمپها از این جهت است که در صورت موفقیت کامل، میتوان به استفاده از آن بهعنوان راهکاری در دیگر چاههای غرب کارون هم تکیه کرد. خط لوله گوره جاسک هم که تقریباً نهایی شده و فاز نخست طرح بهزودی تکمیل میشود. در این طرح برای بهرهمندی از ظرفیت شرکتهای ایرانی نشستهای بیشماری برگزار و بررسیهای کارشناسانه زیادی انجام شد که نتیجه آن را امروز شاهدیم.
حفظ محیطزیست بهویژه تالاب هورالعظیم هم از اولویتهای متن بوده که با آبگیری حداکثری این سرمایه ارزشمند محقق شده است. عملیات اجرایی میدانهای سپهر و جفیر، آبان و پایدار غرب و یاران هم در قالب قراردادهای جدید نفتی در دست اجراست. البته کارهایی هم هست که دلم میخواسته به سرانجام برسد و نرسیده؛ مانند طرح احداث مخازن راهبردی گوره و امیدیه. بهویژه مخازن گوره که در شرایط اخیر کشور هم نیاز بود و با توجه به پیشرفت طرح، میتوانستیم آن را در مدت یک سال به مدار بیاوریم. به هر حال برای شناسایی نقاط ضعف و قوتمان و رفع چالشها، راهی جز خودانتقادی منطقی نداریم.
تکلیف توسعه چنگوله مشخص شده است؟
در شرف دریافت مجوزهای مربوطه است، اما تاکنون ابلاغ نشده.
با توجه به نهایی شدن مذاکرات با اویک، این مجموعه را گزینه مناسبی برای توسعه چنگوله میدانید؟
اویک و شرکت مهندسی و توسعه سروک آذر در توسعه میدان آذر، دانش، تجربه و شناخت بسیار خوبی به دست آوردهاند و منطق ایجاب میکند با توجه به امکانات و تجهیزات این شرکت در آن منطقه، همین گروه، توسعه میدان چنگوله را در دست بگیرد. البته معتقدم باید در شرایط رقابتی، قرارداد حرفهای مبتنی بر منافع ملی امضا شود. گروه حرفهای خوبی در این مجموعه ایجاد شده است و باید از این فرصت به بهترین شکل و با شرایطی که منافع دو طرف را تأمین کند، بهرهمند شد.