خبرگزاری کار ایران

در نشست بررس شهر و رمان مطرح شد؛

ما نه شهرسازی منسجمی را تجربه کردیم و نه جریان ادبی عظیمی

کد خبر : ۸۵۵۹۳۷

سومین نشست از سلسله نشست‌های «رمان و شهر» با موضوع محوری «دیالکتیک زندگی شهری و فرم رمان» که با همت انجمن صنفی داستان‌نویسان استان تهران و همکاری اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری در مجموعه ایوان شهر ماه برگزار شد به بررسی شکل شهر و رمان پرداخت و بخش دیگری از بحث‌ها به مسئولیت اجتماعی نویسندگان رمان‌ها اشاره شد.

به گزارش ایلنا، فرشته احمدی، نویسنده رمان «پری فراموشی» در ابتدای این نشست از ارتباط پیچیده دو مقوله شهر و رمان سخن گفت و اشاره کرد که رمان‌نویسان یا به‌طور کلی، نظریه‌پردازان یک گام از رویدادهای جامعه عقب هستند: «عملیات دنیای بیرونی نیازهای اولیه اقتصادی را پر می‌کند، شهر هر روز بی‌قواره‌تر می‌شود و نیاز به راه و اتوبان‌های بیشتر و مهاجرت مردم درجست‌وجوی شغل آنقدر گسترده شده است که از تهران غولی بی‌شاخ و دم ساخته است.»

پیوند دیرینه رمان و شهر

احمدی این نکته را با اشاره‌ای کلی به انقلاب صنعتی اروپا و شروع شهرسازی مدرن پیوند داد و گفت: «رمان و شهر باهم پیوند دیرینه دارند. شروع شهرسازی مدرن و نگرش مدرن همزمان است با تغییر سبک و سیاق نوشتاری و تغییر جهان‌بینی انسان‌ها.»

فرشته احمدی با اشاره به آثار چارلز دیکنز، به صورت کلی اشاره کرد که تصویری که امروز از لندن قرن نوزدهم داریم، برساخته نوشته‌های چارلز دیکنز است و علاوه بر آن، رویدادهای اجتماعی مثل کودکان کار، حضور زنان در کارخانه‌ها، کار شبانه‌روزی در نوشته‌های دیکنز پررنگ است و اگر حتی به لندن سفر نکرده باشیم، می‌توانیم با خواندن این رمان‌ها تصویری از این شهر داشته باشیم.

نویسنده کتاب «هیولاهای خانگی» نگاه منسجم قرن نوزدهم در ادبیات را حاصل رویدادهای منسجم در آن دوره دانست و تاکید کرد که این نگاه منسجم در ادبیات و شهر به دلایلی دیگر تکرار نخواهد شد. علاوه بر این او به گفته‌ای از مارشال برمن، نویسنده کتاب «تجربه مدرنیته» اشاره کرد، مبنی بر اینکه برمن پیش‌بینی می‌کرد رویدادهایی که در قرن نوزدهم روسیه در ادبیات و شهرسازی رخ داد، با یک قرن تاخیر در کشورهای در حال توسعه خواهد داد.

احمدی معتقد بود این اتفاق هرگز در ادبیات و شهرسازی ما رخ نداد: «ما نه شهرسازی منسجمی را تجربه کردیم و نه جریان ادبی عظیمی.» علت این امر به زعم او، در شهرسازی پی‌نگرفتن طرح‌های جامع شهری و مدرنیزاسیون آمرانه بود.

احمدی در ادامه سخنانش دومقوله رمان و شهر در ایران را منفک از هم بررسی کرد و تنها نقطه اتصال این دو موضوع، «وجود شکاف عظیم، چه در شهرسازی و چه در نثر ما نسبت به گذشته» بود.

او با اشاره به انتقاداتی که این روزها متوجه داستان‌نویس‌ها است، مبنی بر اینکه نخستین‌ رمان‌نویسان فارسی تعهدات اجتماعی داشتند اظهار کرد: «نویسنده محاط در جامعه خود است و بیش از این نمی‌توان از او انتظار داشت.»

احمدی در پایان سخن شکل داستان‌نویسی و رمان‌نویسی غالب در ایران را «ساختارگرایی» دانست و گفت: «ما فعلا در کلاس‌های داستان‌نویسی سعی می‌کنیم ساختارگرایی را از آن خود کنیم.»

با این حال احمدی این شکل را در ارتباط با شهرسازی معاصر ما بررسی نکرد و برخلاف عنوان کلی نشست سوم، رابطه دیالکتیکی شهر و رمان را بررسی نکرد.

 شهر در سایه رمان

کامران سپهران، نویسنده کتاب «تئاتر کراسی در عصر مشروطه» صحبت‌هایش را با محور «تدابیر رمان در رویارویی با شهر» بر محور جایگاه شهر در پلات رمان پی گرفت.

به زعم سپهران شهر در جایی از رمان خود را به ظهور می‌رساند که وقفه‌ای در داستان اصلی رخ داده یا فضای «توصیف» در داستان موردنیاز است: «حرکت خط داستانی از توصیف شهر جداست و برای خواننده جالب نیست، اما منتقد ادبی به این بخش‌های ایستای داستان توجه بیشتری نشان می‌دهد، زیرا این بخش داستان بخش تامل و تفکر است.»

سپهران در بخش دیگر صحبت‌هایش به ویژگی‌های پلات رمان اشاره کرد و گفت که پس از آثار امیل‌زولا، صحبت از زندگی یک جوان شهری نیز به عنوان پلات داستان پذیرفته شد.

مترجم کتاب «اما آیا این هنر است؟» گفت: «تکثر شیوه‌های روایت در رمان مناسب فضای شهری پرتکاپوست و نویسنده‌ها در دوران خاصی توانسته‌اند رمان‌های شهری خاصی را رقم بزنند.»

به زعم سپهران زندگی شهری خود می‌تواند بستری را برای داستان فراهم کند، بستری که به موجودات هولناک و یکتا و سفر نیاز نداشته باشد: «بالزاک نشان داد زندگی یک جوان شهری می‌تواند به جذابیت مردی کشتی‌شکسته  باشد. پیش از زولا رمان به سفر وابسته بود اما بعد زولا می‌توان از زندگی شهری هم داستان‌های جذاب نوشت.» فشردگی و تجمیع شهری دو امری هستند که می‌توانند خود پشت صحنه‌ای را برای داستان‌ بسازند.

سپهران در صحبت‌هایش مدعی شد که رمان امروز تصویر واقع‌بینانه‌ای از شهر را به نمایش می‌گذارد: «رمان گاهی نگاه تناوبی به شهر می‌اندازد اما همین نگاه هم در خدمت داستان است.»

وی مواجهه با شهر را در گرو وجود یک «مانع» دانست و افزود:« افراد در محله‌های خود جاهای دیدنی را نمی‌بینند و توجهی به محل زندگی خود ندارند اما وقتی همین شهروندان در زندگی خود با ترافیک، برف یا راه‌بندان مواجه شوند، تازه متوجه شهر می‌شوند.»

علاوه بر این او از نحوه بازنمایی فضای شهری در رمان‌های امروز دفاع کرد و گفت: «رمان‌های امروز ما بیشتر در فضاهای خصوصی جریان دارند و این واقعیت زندگی شهری ماست. رمان با خلوص و صداقت واقعیت زندگی شهری را نشان می‌دهد و این تصویر چیزی جز این نیست که تهران شهروندانش را در حصار خانه‌ها محصور کرده است.»

او با اشاره به رمان «سرخی من از تو» نوشته سپیده شاملو گفت: این رمان چنین شروع می‌شود: اینجا تهران است. چند صفحه ابتدایی رمان هم نام خیابان‌های تهران را به زبان می‌گوید اما بخش عمده‌ای از همین رمان هم در فضای خصوصی جریان دارد.» او در نهایت تاکید کرد که زندگی شهری در رمان‌های امروز به همین شکل می‌توانند بازنمایی شوند، زیرا: «آدمی در تجریه زیستی خود در شهر یاد می‌گیرد که هم ببیند و هم نبیند، زیرا اگر ببیند به کارش نمی‌رسد.» جمع‌بندی سخنان سپهران مبنی بر این بود که بازنمایی زندگی شهری در رمان‌های امروز جایگاهی جز پشت‌صحنه داستان نمی‌تواند داشته باشد.  

مسئولیت اجتماعی رمان

«آیا رمان یک پدیده مدرن است یا نیست.» اسماعیل عالی‌زاد، مدرس دانشگاه و منتقد هنری صحبت‌هایش را با طرح این سوال آغاز کرد و پاسخ آن را چنین داد: «رمان زاییده زیست‌جهانی از جهان مدرن و مدرنیته است و مختصات آن نمی‌تواند همسان با دیگر الگوهای ادبی باشد.»

عالی‌زاد با اشاره به اینکه رمان به عنوان پدیده مدرن رابطه تنگاتنگی با متروپل دارد و تا متروپل نباشد رمان پدید نمی‌آید، تاکید کرد: «خالقان رمان به عنوان یک کنشگر اجتماعی، معمولا کسانی هستند که مسئولیت اجتماعی خاصی را برای خود تعریف کرده‌اند و منتقدان جامعه و اتفاقات درون آن بوده‌اند. آنها یا در جست‌و‌جوی تغییر هستند یا تغییری رخ داده و در برابر آن انتقاد می‌کنند.»

این مدرس دانشگاه با تاکید بر مسئولیت‌پذیری رمان‌نویسان گفت: «توقع ما از رمان‌نویسان‌مان روشن‌کردن مسائل اجتماعی است، نه حل کردن آن. جامعه از رمان‌نویسان به عنوان کنشگر و کسی که قلمش نماینده اندیشه جامعه است، انتظار دارد مسائل جامعه را روشن کند.» به زعم عالی‌زاد عمیق‌ترین این مسائل می‌توانند عادی‌ترین مسائل باشند، زیرا این مسائل عادی اجتماعی پیش از ورود رمان‌نیوس بدیهی انگاشته شده‌اند، اما رمان‌نویس می‌تواند انگاره‌های بدیهی را بشکند.

وی با انتقاد از دل‌نوشته‌هایی که به عنوان رمان نوشته می‌شوند گفت: « دل‌نوشته نوشتن رمان‌نویسی نیست. تهران به عنوان متروپل قواعدی را به نویسنده تحمیل می‌کند و کار نویسنده بازنمایی این روابط و قاعده‌هاست.» البته متروپل خود می‌تواند امکان بیگانگی را برای شهروندانش به وجود آورد اما عالی‌زاد این امکان متروپل را چندان امکان برجسته‌ای نمی‌داند، بلکه: «رمان را نمی‌توان از بستر جامعه جدا دانست، شاید به خاطر دشواری بازنمایی شهر است که برخی نویسندگان ما ترجیح دادند به این زمینه توجه نکنند.

ما امروز با رمان‌هایی مواجه هستیم که با زیست جهان شهری بیگانه‌اند. این خصلت متروپل است که امکان بیگانه‌ بدون را فراهم می‌کند اما این ویژگی برجسته نیست و خصلت متافیزیکی متروپل است.»

عالی‌زاد در ادامه انتقادش را متوجه رمان‌هایی کرد که وارد گفتمان شهر و داستان نمی‌شوند و چندان نشانی از بازنمایی تجربه زیسته شهری را در خود نشان نمی‌دهند: «ممکن است بگوییم رد برخی زا رمان‌ها از اسامی خیابان‌های تهران نامی برده می‌شود، اما اگر نام این خیابان‌ها را تغییر دهیم چه اتفاقی می‌افتد؟ می‌توان حتی نام این خیابان‌ها را حذف کرد و روال اصلی داستان هیچ تغییر خاصی را نبیند.»

عالی‌زاد با اشاره به اینکه تکلیف خواننده به عنوان فردی که در متروپل زندگی کرده و تجربیاتی دارد، با داستان مشخص نیست تاکید کرد: «رمان‌نویس ما اگر هنرمند است باید بتواند لایه‌های عمیق جامعه را نشان بدهد و امور بدیهی را به چالش بکشاند. گفتن مسائل سطحی جامعه هنر نیست. برای بیان واقعیت‌های جامعه راهی جز توجه به زمینه، یعنی شهر نداریم.»

 

 

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز