ایلنا گزارش میدهد؛
پنجاه بهدر قزوینیها، ریشه در تاریخ کهن ایران دارد
«جشن پنجاه بهدر» جزو آیینهایی است که هر ساله مورد توجه شهروندان قزوینی قرار دارد و با شکوه انجام میشود.
به گزارش ایلنا از قزوین، در تاریخ تمدنهای کهن جهان، ایران برجستهترین و مهمترین سهم در زندگی بخشی به دیگر مردم جهان داشته است. در حالیکه از بسیاری از اقوام کهن جهان اثری برجای نمانده، ایران و فرهنگ و تمدن آن در برابر حوادث گوناگون روزگار برای هزاران سال، پایداری کرده و برجای مانده است. تنها همین یک نکته برای عظمت و بزرگی ایران، تمدن و فرهنگ گذشتهاش کافی است.
در ایران باستان روزهای بخصوصی از سال جشنهایی ترتیب داده میشد که امروزه به جشنهای ایرانیان باستان معروف است. عمر برخی جشنهای ایرانیان باستان با عمر این ملت و مردم برابر است. پارهای از جشنهای ایران چون نوروز و مهرگان و گاهنبارها که ریشهای طبیعی دارند، از یاد و تاریخ و رسوم و آداب و زندگی مردم ایران جدا نیست. همهٔ این معتقدات و آداب و رسوم، از جمله جشنها هویت و خصایل و ویژگیهای ماست.
در ایران قدیم هر روز ماه نام بخصوصی داشت و یک روز از ماه همنام خود ماه بود. جشنهای باشکوهی ترتیب داده میشد و بدین ترتیب علاوه بر جشنهای بخصوص در سال 12 روز عید محسوب میشد. این 12 روز عبارت بودند از 19 فروردین، 13 اردیبهشت، خرداد، 13 تیرماه، 17 مرداد، 4 شهریور، 16 مهر، 10 آبان، 9 آذر، 2 بهمن و 5 اسفند و در دیماه نیز 3 روز 8، 15 و 23 را جشن میگرفتند.
در آیین باستان، نامهای دوازدهگانه ماهها با دوازده نام از اسامی روزها مشترک هستند. در مثل فروردین نخستینماه سال و آغاز بهار است در حالیکه روز نوزدهم هر ماه نیر فروردین نامیده میشود یا اردیبهشت دومینماه و سومین روز ماه نیز به شمار میرفته است. بدین شیوه هر گاه نام روز و ماهی موافق میافتاد، آن روز را جشن میگرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آنها را جشنهای ماهانه بنامیم، پدید میآمد.
یکی از این جشنها، جشن اردیبهشتگان بوده است. روز سوم از اردیبهشتماه که نام روز و ماه با هم برابر افتاده است. مطابق گاهنمای قدیم که هر ماه سی روز بوده این جشن در سوم اردیبهشت است ولی مطابق تقویم کنونی که ششماه اول سال را 31 روز حساب کرده و یکروز به فروردینماه افزودهاند جشن اردیبهشتگان در دوم اردیبهشت واقع میشود. در این جشن شهریاران بار عام میدادند و موبد موبدان آیینی را که مرسوم بوده در حضور پادشاه برگزار میکرد و همه را اندرز میگفت. سران هر گروه به پادشاه معرفی میشدند و هنرمندان مورد مرحمت واقع میشدند و پاداش میگرفتند. این روز به فرشته مقدس اردیبهشت تعلق دارد که مظهر پاکی و راستی و درستی و نماینده آیین ایزدی و نگهبانی آتشها با اوست .
به خاطر مقام و مرتبه اردیبهشت امشاسپند این جشن به نام اوست و نظر به همان صفات و کمالات است که ایرانیان قدیم این روز را جشن میگرفتند و خود را برای قبول صفات این فرشته مقدس آماده میساختند. جشن اردیبهشتگان همان عید گل است که میان سایر ملتها با تجلیل فراوان بر پا میشود. عیدی است به نام فرشتهٔ آتش و نور که از طرف خدا بدین کار موکل شده تا علل بیماریها را به یاری ادویه و خوردنیها برطرف کند و راستی را از ناراستی باز نماید. اردیبهشت با فتحه الف در پارسی دری است. اردیبهشت از واژه اوستایی اشاوهیشتا (ASHVAHISHTA) نماینده اشویی است. ایرانیان باستان در این جشن لباس سفید که نشان پاکی است به تن میکردند و در آدریان ها به خواندن اردیبهشت یشت(قسمتی از اوستا)و به نیایش اهورا مزدا میپرداختند.
اینک در عصری زندگی میکنیم که گرچه بسیاری از این مراسم به فراموشی سپرده شده یا به شکلی محدود برگزار میشود اما «جشن پنجاه به در» جزو آیینهایی است که هر ساله مورد توجه شهروندان قزوینی قرار دارد و با شکوه انجام میشود.
به نظر میرسد پنجاه بدر برگرفته از همان جشن اردیبهشتگان نیاکانمان است که با فرهنگ اسلامی تلفیق یافته و علاوه بر جشنهای آن روز، برای بارش باران، به درگاه ایزد پاک روی آورده و در نماز و دعای دسته جمعی، برکت و نزول رحمت و برکت را خواستارند.
در این روز که نزد مردم قزوین به "پنجاه به در" معروف است، مردم شهر به ویژه ساکنان محلههای قدیمی نزدیکی غروب آفتاب منازل خود را ترک و به مصلایشهر رفته و آداب ویژه این روز را از جمله اقامه نماز باران، برگزار میکنند.
براساس برخی اسناد تاریخی و اظهارات کهنسالان، در گذشته در مکان فعلی مصلای قزوین یک آب انبار و یک مسجد وجود داشته که امروزه تنها بخشی از آب انبار آن به جای مانده است. بیتردید احداث مسجد بیرون شهر و میان باغات سنتی نشان از انجام مناسکی خاص دارد و از آنجا که مراسم دعای باران از سنتهای کهن این سرزمین است، احتمال دارد بنای این مسجد که امروزه تخریب شده از روزگاران قدیم مکانی خاص و نیایشگاهی برای مراسم طلب باران بوده باشد.
بعضی از قزوینیها نیز "پنجاه بهدر" را با توزیع عصرانه نذری نظیر آش رشته، دویماج (یک نوع غذای محلی قزوینی درست شده از نان، پنیر، گوجه، پیاز و انواع سبزیجات) و لقمههای پنیر و سبزی سپری میکنند.
میان مردم شهر این باور رایج است که گفته میشود مراسم "پنجاه به در" پیش از اسلام در این شهر و زمانی که در شهر قزوین خشکسالی اتفاق افتاد رایج شد و مردم برای طلب باران دعا کردند که پس از آن باران فراوانی بارید و بعد از آن هر ساله این روز باران رحمت میبارد. طبق اعتقادات مردم قزوین، اهریمن خشکسالی یکی از قدیمیترین دشمنان ایرانزمین است که برای مبارزه با این دیو، علاوه بر حفر قنات و ساخت آب انبار باید مناسک اعتقادی نیز انجام شود.
روز "پنجاه بدر" که روز 19 اردیبهشت برگزار میشود مراسم خاصی برگزار میشود که یکی از آنها کوسه گلین است. در این مراسم پیرزنی با پارچه و لباسهای کهنه عروسک کوچکی را درست و در کوچهها و خیابانها حرکت میکند و بچهها نیز پشت سر، او را همراهی میکنند. آنها به هر خانه که میرسند از صاحب خانه چیزی از وسایل تهیه آش درخواست کرده که با آن آش میپزند و بین اهالی تقسیم میکنند.
یکی دیگر از مراسمی که این روز در مصلای قزوین برگزار میشود، اجرای تعزیه سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) در واقعه عاشورا است.
همچنین این روز و در ماههای خشک سال نیز مراسمی به نام چمچهخاتون از سوی اهالی محلی روستاها برگزار میشود. در چمچه خاتون، مردم داخل یک قدح، آب ریخته و آن را به پشتبام برده و بهوسیله یک چمچه (وسیله شبیه کفگیر و از جنس مس) کم کم آب داخل قدح را به طرف آسمان میپاشند یا آن را به ناودان مسجد محل میریزند و حین انجام این مراسم سنتی، زنان با هم میخوانند.
چمچه خاتون سو ایستیر بیرجه قاشق یاغ ایستیری الاهدان یاقون ایستیر...
آنچه دارای اهمیت است ترویج و برگزاری جشنهایی از نوع "پنجاه بدر" در جامعه ایرانی است که از سویی سنتهای درست ایرانزمین را زنده میکند و از سویی دیگر موجب میشود با بهرهگیری از فرهنگ اسلامی ایرانی، مفاهیمی همچون دین، همیاری، وحدت، فرهنگ جمعی و بسیاری دیگر از صفات انسانی برای نسل جوان ایرانی، عملا تبیین شود.