تکلیف جامعه با اعتیاد زنان مشخص نیست؛
فشارهای عاطفی- روانی مهمترین عللگرایش زنان به اعتیاد / اعتیاد زنان مسئلهای اجتماعی نه شخصی
نتایج تحقیق یک پژوهشگر اعتیاد زنان در سالهای 94 و95 نشان میدهد قویترین شاخص در اعتیاد زنان آسیب روانی- جسمی و پس از آن وضعیت اجتماعی اقتصادی و دست آخر استفاده ابزاری و میزان قدرت فشار روانی در جامعه است.
ایلنا: اگر فرض بگیریم اعتیاد مسئلهای اجتماعی است نه یک آسیباجتماعی، آن وقت ممکن است تحلیلها درباره اعتیاد تغییر کند.اعتیاد آسیب که باشد تکلیف مشخص است یعنی در حالت عادی با جامعهای بدون آسیب مواجهیم و درغیر این صورت در شرایطی هستیم که یک آسیب یک مرض یک بیماری اتفاق افتادهاست،درمان بیماری هم چیزی است که یا کشفشده یا نشده ولی به هرحال کسی نقشی در اینکه بیماری چیست ندارد فقط میتوان گفت درمانش چیست و جامعه را به حالت طبیعی آن برگرداند درست مثل یک سرماخوردگی. در چنین وضعیتی همه فعالان حوزهاعتیاد دو نقش دارند شناخت بیماری و کشف درمان آن. یعنی کاری که می توان انجام داد شناختن ابعاد آسیب و کمک به اجرای بهتر راهکارها است اما معمولا این اتفاقی نیست که در جهان اجتماعی میافتد. در جهان اجتماعی ما با مسئله اجتماعی مواجهیم که تعریف خاصی دارد و دست فعالان اجتماعی، پژوهشگران و خبرنگاران را بازتر میگذارد و غیر از بررسی و کمک به اجرای راه حلها امکانات بیشتری برای موثر بودن پیش روی میگذارد. گزارش زیر تلاشی است برای رسیدن به این راه حل که در یکی از پنلهای تخصصی اعتیاد زنان در یازدهمین کنگره بینالمللی اعتیاد در تهران به آن پرداخته شد.
رویا نوری یکی از سخنرانان این همایش بود که تحقیقی را نیز در سالهای 95 -1394در این باره انجام داده است. بر پایه تحقیقات این پژوهشگر اعتیاد، سبب شناسی اعتیاد زنان به صورت شفاف، متفاوت از سبب شناسی اعتیاد مردان است. فشارهای عاطفی و آسیب پذیری جسمی و روانی اصلیترین علت گرایش زنان به اعتیاد است.
نتایج تحقیق این پژوهشگر اعتیاد نشان میدهد قویترین شاخص در اعتیاد زنان آسیب روانی ـ جسمی و پس از آن وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی و دست آخر استفاده ابزاری و میزان قدرت فشار روانی است.
نوری از جمله اصلیترین مولفههایی که سبب شناسی اعتیاد زنان را متفاوت از اعتیاد مردان می کند بستر اجتماعی دانسته و معتقد است : جایی که فرد در آنجا رشد و زندگی میکند، فشارهای خاص از سوی خانواده یا فرد معتاد در خانواده (همسر، پدر و بردار)، فشارهای روحی و روانی ناشی از مواجهه با یک وضعیت دردناک که به علت احساس بی قدرتی است وفشارهای مالی برای تهیه مواد،مهم ترین زمینه گرایش به مصرف را ایجاد میکنند. بنابراین نگاه به اعتیاد زنان هم در بعد سبب شناسی آن و هم در بعد مواجهه (پیشگیری، درمان و جلوگیری از عود) باید متفاوت از نگاه به اعتیاد مردان باشد.
به گفته نوری، این تحقیق هر چند که آسیب پذیری جسمی و روانی را عامل اصلی اعتیاد زنان در نظر گرفته است اما این آسیب پذیری در یک بستر اجتماعی خلق و در یک بستر اجتماعی تقویت و با مکانیسم های اجتماعی زمینه را برای مصرف مواد فراهم می کند.
عدم حمایت خانواده ،اصلی ترین عامل
نوری با بیان اینکه،عدم حمایت خانواده اصلی ترین عامل در تبدیل مصرف تفننی به مصرف مداوم و حمایت خانواده به عنوان اصلی ترین عامل در درمان شناسایی شده است، گفت:«میانگین سنی اولین مصرف مواد در زنان 21 سال و میانگین معتاد شدن 24 است. به این معنا که فاصله اولین مصرف تا معتاد شدن زنان در ایران براساس مطالعه حاضر 3 سال است. حدود 90 درصد از زنانی که اولین تجربه مصرف دارند در فاصله سنی 15 تا 27 سال هستند و 90 درصد از زنانی که معتاد می شوند در فاصله سنی 17 تا 31 سالگی هستند.»
رویا نوری ،پژوهشگر اعتیاد : جایی که فرد در آنجا رشد و زندگی میکند، فشارهای خاص از سوی خانواده یا فرد معتاد در خانواده (همسر، پدر و بردار)، فشارهای روحی و روانی ناشی از مواجهه با یک وضعیت دردناک که به علت احساس بی قدرتی است وفشارهای مالی برای تهیه مواد،مهم ترین زمینه گرایش به مصرف را ایجاد میکنند. بنابراین نگاه به اعتیاد زنان هم در بعد سبب شناسی آن و هم در بعد مواجهه (پیشگیری، درمان و جلوگیری از عود) باید متفاوت از نگاه به اعتیاد مردان باشد.
این پژوهشگر اعتیاد با بیان اینکه یکی از اصلی ترین اهداف در این تحقیق تلاش برای روشنترشدن تصویر اعتیاد زنان در ایران با جلب توجه سیاستگذاران حوزه سلامت کشور به این مسئله اجتماعی بود ، گفت: در این مطالعه، ضمن بررسی سبب شناختی علل اجتماعی اعتیاد زنان معتاد، به مقایسه زنان معتاد و سالم شهر تهران در بخش وسیعی از خصوصیات در بخشهای خصوصیات جمعیت شناختی، وضعیت خانوادگی ـ اجتماعی، تفریح و فعالیتهای مذهبی، وضعیت طبی، وضعیت روانشناختی، زندگی شخصی و اطلاعات پیرامون رفتارهای پرخطر پرداخته شده و علل مبتنی بر جنس واره گرایش اعتیاد در زنان ساکن شهر تهران براساس 3 ایده اصلی واکنش به بحرانهای عاطفی، دلالتهای معنایی مربوط به ابراز خود و مدیریت بدن مورد بررسی قرار گرفته است.
مدیرعامل موسسه یلدا یاران مهر درباره یافتههای این تحقیق نیز گفت : " 63.5 درصد زنان معتاد در استان تهران به دنیا آمده و قومیت اکثر آنها فارس بوده است.بیش از 74 درصد آنها دارای تحصیلات دیپلم و پایینتر داشتند. 26درصد از زنان معتاد بیان کردهاند که متاهل و 33.2 درصد از افراد مصرف کننده سرپرست خانوار نیز هستند. این در حالی است که تنها 7.7. درصد زنان غیر مصرف کننده سرپرست خانوار بودند.
نوری ادامه داد:"از نظر وضعیت شغلی 91.3 درصد دارای شغل آزاد و تنها 8.7 درصد از شغل دولتی برخور بودند و از این نظر تفاوت معناداری بین دو گروه مصرف کننده و غیر مصرف کننده وجود داشت. بیش از 14 درصد از راه مواد فروشی و تن فروشی کسب درآمد کرده اند. 11.6 درصد در شغل های رده پایین مانند آبدارچی، نظافت چی و... مشغول بودند."
به گفته نوری 38.5 درصد از زنان مصرف کننده و 19 درصد از زنان غیر مصرف کننده تاکنون فکر خودکشی داشتهاند و 26 درصد زنان مصرفکننده و6 درصد زنان غیر مصرف کننده تاکنون به طور جدی اقدام به خودکشی کردهاند. 6.4 درصد افراد مصرف کننده و حدود 1درصد افراد غیر مصرف کننده در بخش روانپزشکی بستری بوده اند و 15.4 درصد از زنان مصرف کننده و 5.7 درصد از زنان غیر مصرف کننده در این مدت مصرف داروی روانپزشکی داشتهاند.
اسمیزاده فعال حوزه اعتیاد: بیتوجهی به مسئله اعتیاد زنان آن هم وقتی پیشبینی میشود در چند سال آینده مصرف مواد در میان زنان شیوع بیشتری خواهد یافت مصداق بارز فرصت سوزی در مدیریت یک مساله اجتماعی است.
86درصد دارای تجربه خشونت
وی درباره تجربه خشونت در بین زنان مصرف کننده مواد نیز گفت: بررسی تجربه خشونت در دو گروه زنان مورد مطالعه نشان داد 86.3 درصد زنان مصرف کننده و 32 درصد گروه زنان غیر مصرف کننده گفتهاند که در 6 ماه گذشته تجربه مشاجره کلامی داشتهاند.
نوری با توضیح اینکه از نظر ارتباط جنسی اجباری نیز تفاوت معناداری بین دو گروه مصرف کننده و غیر مصرف کننده مشاهده شد، گفت:« 41.8درصد از زنان مصرف کنند در این مورد پاسخ مثبت دادهاند. این درحالی است که تنها 10.8 درصد افراد غیر مصرف کننده گفتهاند که ارتباط جنسی اجباری داشته اند.»
او با بیان اینکه به اعتقاد زنان مصرفکننده مواردی مانند فرار از فشارهای روحی ناشی از محدودیتهای خانواده و محیط، فشارهای عاطفی ناشی از آزار جسمی و جنسی، مشکلات مالی و تن فروشی و فشارهای روحی در جامعه بیشترین تأثیر را در گرایش زنان به مصرف مواد دارد، گفت: میانگین سن اولین تجربه پاسخگویان حدود 21 سال، میانگین سن شروع اعتیاد 24 سال و انحراف معیار آن 7 است. به عبارت دیگر بیشتر افراد از حدود 24 سالگی تا 31 سالگی آغاز وابستگی آنها به ماده مصرفی عنوان شده است.
این پژوهشگر اعتیاد درباره نوع ماده مصرفی زنان هم گفت: اولین ماده مصرفی زنان تریاک با 23.1 درصد بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است. بعد از آن کراک و شیشه و کانابینوئیدها به ترتیب با 15 و 13.7 و 12 درصد در جایگاه بعدی قرار دارند درمیان زنان مصرف کننده 36.6 درصد در حال حاضر تنها یک ماده مصرف میکنند. از این تعداد اکثریت زنان که7 درصد را شامل می شوند شیشه مصرف می کنند.
در این تحقیق همچنین روشن شد که از مجموع کل پاسخگویان معتاد 41.9 درصد تست HIV را انجام داده اند. از این تعداد جواب تست 3.3 درصد مثبت بود و حدود 3 درصد نیز تست هپاتیت مثبت بودند. 3.2 درصد از پاسخگویان نیز گفته اند از سرنگ مشترک استفاده می کنند.
بررسی شاخص رفتار پرخطر برحسب مراکز هم نشان میدهد که زنان تحت پوشش مراکز کاهش آسیب با بیشترین میزان 37.5 درصد و زنان مصرف کننده غیر تحت درمان 32.9 و سپس زنان زندانی 32 درصد به ترتیب بیشترین رفتارهای پرخطر را در این تحقیق داشتند.
نوری در پایان با بیان اینکه بررسی شاخص پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی مراجعان برحسب مراکز خدماتی ویژه مصرفکنندگان مواد نشان داد 75 درصد مصرف کنندگان زن تحت پوشش مراکز کاهش آسیب در پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین هستند و 44 درصد از زنان مراکز اقامتی در این پایگاه قرار میگیرند،گفت: 60 درصد از زنان تحت پوشش مراکز درمان سرپایی در پایگاه اجتماعی اقتصادی متوسط و 57.9 درصد از زنان مصرف کننده غیر تحت درمان در این پایگاه قرار دارند. 75 درصد از زنان تحت پوشش کنگره شصت در پایگاه اقتصادی اجتماعی بالا قرار دارند و 10.5 درصد از زنان مصرفکننده غیر تحت درمان در طبقه خیلی بالا قرار دارند.
بررسی شاخص رفتار پرخطر برحسب مراکز هم نشان میدهد که زنان تحت پوشش مراکز کاهش آسیب با بیشترین میزان 37.5 درصد و زنان مصرف کننده غیر تحت درمان 32.9 و سپس زنان زندانی 32 درصد به ترتیب بیشترین رفتارهای پرخطر را در این تحقیق داشتند.
شناخت بیماری و کشف درمان
مسئول دپارتمان زنان انجمن تولد دوباره هم دیگر سخنران این همایش بود . وی با اشاره به اینکه زنان به برنامههای درمان و کاهش آسیب و پیشگیری متناسب با شرایط خود نیاز دارند،گفت: بیتوجهی به مسئله اعتیاد زنان آن هم وقتی پیشبینی میشود در چند سال آینده مصرف مواد در میان زنان شیوع بیشتری خواهد یافت مصداق بارز فرصت سوزی در مدیریت یک مساله اجتماعی است.
سارا اسمیزاده ادامه داد: بنابراین هر موضوعی برای اینکه مورد توجه قرار گیرد و درباره آن اقدامی انجام شود باید تبدیل به «مساله اجتماعی» با تعریف خاص شود. پس برای اینکه در مورد اعتیاد زنان هم کاری انجام شود باید آن را به مساله اجتماعی تبدیل کرد.
این پژوهشگر اعتیاد نکته دیگری که به آن توجه داد این بود که یک موضوع واحد میتواند شکلهای مختلفی به خود بگیرد و از سوی گروههای مختلف جامعه که منافع و چشماندازهای متفاوتی دارند به شکلهای مختلفی تعبیر شود.
در واقع اسمی زاده معتقد است یک موضوع واحد می تواند به مسئله اجتماعی متفاوتی تبدیل شود .وی دراین باره گفت : ادعا کنندگان عموما تلاششان این است که صورت مسئله ای که می سازند را تبدیل به تنها صورت مسئله موجود کنند یعنی امکان تعریفهای دیگر را در ذهن مخاطبانشان از بین ببرند و تعریف خود را بدیهی جا بزنند. البته مسلط شدن یک تعریف واحد مسئلهای زمانبر است و تعریفهای مختلفی با درجاتی از شدت و ضعف در جامعه وجود دارد. هنوز صداهای مختلف با شدت و ضعف به گوش می رسند و در واقع هنوز تعریف مسلطی وجود ندارد که همه تعریف های دیگر را از میدان به در کرده باشد اما وقتی صورت مسئله در فضای عمومی جامعه شکل گرفت با مکانیزم های مختلفی تقویت می شود و امکان تغییر آن بسیار سخت است.»
یک نمونه، تصادف دانش آموزان هرمزگانی
این فعال حوزه اعتیاد با بیان اینکه این نکته از آن جهت مهم است که صورت مسئله هرچه باشد به شدت تلقی افراد را از راه حلها و شیوه برخورد با موضوع تحت تاثیر قرار خواهدداد،گفت: صورت مسئله اعتیاد در ایران به خوبی در یک خبر چند خطی درباره تصادف دانش آموزان هرمزگانی خلاصه شده است. به طوری که وقتی خبر آمد که تست الکل و مواد راننده اتوبوس منفی بوده همه شگفت زده شدند گویا هر اتفاق بد و هر فاجعهای که در کشور رخ بدهد باید یک معتاد مقصر باشد.
او با بیان اینکه در صورت مسئله ای که از اعتیاد درطول دههها برای جامعه ساختهایم مقصران مسئله افراد معتاد هستند نه ساختار گفت:« همیشه فرد مقصر است نه سیستم، نه جادههای خراب، نه اتوبوسهای فرسوده، نه رانندههایی که برای تامین معاش خانواده باید بیش از حد مجاز کار کنند نه بودجهبندی آموزش پرورش. مقصرها همیشه معتادان هستند. معتاد هم کسی است که به واسطه ضعف شخصیتی و نهایتا مشکلات خانوادگی معتاد است نه علتی فراتر از آن و بنابراین راه حل هایمان هم در تحلیل نهایی در سطح فرد باقی میماند.»
اسمیزاده با بیان اینکه صورت مسئله اشتباه میتواند منجر به پاسخ غلط شود، گفت:«مثلا ما در مورد لزوم پیشگیری صحبت میکنیم، سالهاست برنامههای12قدمی ومراکز درمانی اقامتی تمایلی و کلینیکهای مختلف داریم اما صورت مسئلهای که از اعتیاد ساختهایم باعث میشود برنامههای ماده 16 با قدرت حضور داشتهباشند و حتی مراکزی که باید تمایلی باشند به سمت ماده 16 شدن پیش بروند.
سالهاست برنامههای12قدمی ومراکز درمانی اقامتی تمایلی و کلینیکهای مختلف داریم اما صورت مسئلهای که از اعتیاد ساختهایم باعث میشود برنامههای ماده 16 با قدرت حضور داشتهباشند و حتی مراکزی که باید تمایلی باشند به سمت ماده 16 شدن پیش بروند.
این پژوهشگر اعتیاد گفت: به عقیده من در مورد اعتیاد زنان باید به فرصت و فرصتسوزی از منظر دیگری هم نگاه کرد. در حال حاضر مسئله اجتماعی به نام اعتیاد زنان هنوز در مراحل اولیه برساختشدن است و اگرچه تا حد زیادی تحت تاثیر تصویر کلی جامعه از مساله اعتیاد قرار دارد اما هنوز افکارعمومی جامعه تکلیف خود با اعتیاد زنان را مشخص نکردهاست یعنی هنوز مساله و ابعاد مختلف آن در فضای عمومی جامعه صورت کاملا مشخصی به خود نگرفته است. یعنی ما هنوز این فرصت را داریم که بر شکلی که مساله به خود خواهد گرفت و به تبع آن بر سیاست ها و راه حل هایی که برای این مساله در نظر گرفته خواهد شد تاثیرگذار باشیم.
اسمیزاده توضیح داد: ما وقتی در موقعیت تعریف مساله هستیم باید کاری کنیم چون زمانی که مسئله به حوزه سیاستگذاری و اجرا وارد شود دیگر نقشی بر عهده نخواهیم داشت. رسالت ما در حال حاضر تعریف صورت مسئله است. اما نباید صرفا یک مسئله را مطرح کنیم و تعریف ابعاد و صورت مسئله را به عهده سیاستمداران و رسانه بگذاریم.
وی با بیان اینکه رسالت اصلی من به عنوان جامعه شناس و کسی که خود را پژوهشگر و دغدغه مند در موضوعات اجتماعی کشورم می دانم این است که در کنار انجام تحقیقات بی طرفانه، موضع هم داشته باشم، گفت:«صرف اینکه بگوییم اعتیاد زنان تبدیل به مسئله شده است کافی نیست اینطور نیست که با گفتن این حرف کار ما تمام شود و بقیه را به دیگران بسپاریم که تفسیرهای خود را بر آن سوار کنند، این کار اگرچه در ظاهر رعایت بی طرفی علمی به نظر بیاید اما از همان منظر علمی هم نه تنها غیرمتعهدانه است بلکه پیامدهای ناخواسته آن می تواند به یک فرصت سوزی بزرگ و حتی وخیمتر شدن شرایط بینجامد. رسالت اصلی از اینجا آغاز میشود که باید بگوییم تبدیل به مسئله شده است یعنی چه؟ برای ذهن آموزش ندیده جواب این سوال در لحظه اول بدیهی به نظر می رسد خب یعنی اینکه تعداد زنان معتاد دارد افزایش می یابد و همه می دانیم که چه مشکلاتی به بار می آورد اما این یعنی چه، می تواند پاسخ های بسیاری داشته باشد پاسخ هایی که پنهان اما بسیار تاثیرگذارند.
گزارش :محسن احمدی