گزارش ایلنا از تنها مرکز ترک اعتیاد گچساران؛
دخترکان آفتاب و نفت گرفتار در باتلاق اعتیاد
دخترکان آفتاب ، شقایقهای دلسوختهای که چشمانشان زودتر از آنچه تصویرگر چهره دیگران باشند ، چشمه خشکیده ای برای رنجیاست که اعتیاد این روزهایشان ، زنانگی زودرس را پشت به گذشته و رو به آینده نامعلومشان قوز کرده و سرانجامی پوچ را به هیچ امروز گره میزنند.
آه ٬ دخترکان آب و آیینه...
عروسکهای جاندار مادرانههای ایل...
لیلیهای درون چوبی و برون استخوانی مادر روزگار...
مرکز بهبودی نیمه اقامتی سرای فرشتگان شهرستان گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد، تنها مرکز ترک اعتیاد بانوان این استان به شمار می آید. با درخواست مسئول فنی این مرکز و به بهانه تولد پاکی سه معتاد (بیمار) بهبود یافته ، پای درد دلشان می نشینم .
اولین بانو اینگونه بغضش را باز می کند:
این بانوی بهبود یافته به ایلنا در گچساران گفت: در خانوادهای مذهبی و سنتی بزرگ شدم. با دود و مخدر بعد از ازدواج آشنا شدم. اول از مصرف و کام گرفتن قلیان شروع کردم و تفننی برای میهمانانم قلیان را امتحان کردم . بعدها به بهانه دلتنگی برای فامیل و دوستان آنان را به خانه برای کشیدن قلیان دعوت میکردم که با مشروبات الکلی در یکی از میهمانیها از طریق دوستی آشنا شدم. مصرف مشروب در من به عادتی عجیب بدل شد و در اکثر موارد همان دوست کشیدن سیگار را پیشنهاد داد. همسرم یک مصرفکننده مخدر بود ، خانوادهام از ماجرای اعتیادم خبر نداشتند و سفرهای شهرستانیام به خانه برادر و فامیل با رعایت نکشیدن خمیازه و احتیاط در خمار نشدن سپری می شد تا اینکه پس از چندین سال به نقطه ای رسیدم که ترک اعتیاد برایم رهایی از عادتی شد که تمام شالودههای زندگی شخصیام را تحت الشعاع قرار داده بود. پس از آمدن به کمپ و پاکی ، دچار غرور شدم. آنقدر از سلامتیام سرخوش بودم گوئی شرطبندی کرده بودم که دوست ساقیام را به تمسخر بگیرم و هر بار پاکی ام را دستخوش آزارش قرار دادم که دوباره با وسوسههایش مرا بیمار کرد. برای من اعلام پاکی یک لغزش بزرگ شد و فاصله گرفتن از جلسات «قدم» ضربه بزرگی به قیمت از هم گسیختگی زندگیام را نصیبم کرد. تا اینکه دوباره به مرکز فرشتگان آمدم و یکسال است برای داشتههایم از خدا سپاسگزارم . هیچگاه در قدم مثبت دچار غرور نشویم ، با غرور دچار لغزش و وسوسه می شویم .
« کمپ خانه اول بهبودیافتگان است ، خانه امن من کو؟ »
یکی دیگر از بانوان بهبود یافته که شش ماه از پاکی دوبارهاش میگذشت به ایلنا گفت: در خانواده ای که فروشنده مواد بودند بزرگ شدم. پس از فوت مادر و ازدواج مجدد پدرم ، فضای حاکم بر محل زندگی در شهرمان ، محله ما را به نقطه توجه معامله و رد و بدل کردن مواد مخدر بدل کرده بود . اکثر پسران و جوانان محله در کنار شغل یا بیکاری از فروش مواد روزگار می گذراندند و روزگار دیگران را سیاه می کردند .
با دوستی که مرا با مواد مخدر آشنا کرد در زندان و زمان ملاقات برادرم آشنا شدم. وقتی از ملاقات برگشتیم با آنکه آن روزها تنها 13 سال داشتم درست مقابل چشمانم در تاکسی مواد مخدر تزریق کرد. من هم کنجکاو شدم. اولین باری نبود که تزریق یا مصرف مواد را می دیدم اما حس کنجکاوی من با دیدن مصرف یک زن به وجود آمد .
در معرفی مورد تزریق تمجیزک و نورجیزک را عنوان کرد و من برای اولین بار وقتی مورد تزریق قرار گرفتم تا دو هفته حالت تهوع و سرگیجه داشتم اما میل عجیبی در ادامه کار در من بوجود آمد. تا اینکه که متوجه شدم همان دوست هروئین به من تزریق میکرد و تا یکسال مصرف من در دوره زندان بودن برادرم ادامه داشت.
فرزند آخر خانواده بودم و با برادرهایم زندگی میکردم و هیچ نظارتی بر روند زندگی ما نبود. طولی نکشید به ساقی مواد تبدیل شدم و مخارجام را علاوه بر پسانداز داشتم اما بدبختی عادت عجیب در مصرف انواع مواد و امتحانشان باعث شد انواع حشیش، کراک، شیشه، قرصهای شیمیایی را عادت روزمرهام کنم. اینها تا زمانی بود که تنها خواستگارم که مصرفکننده هم بود ، پس از هشت سال پافشاری برای ازدواج با مخالفت خانواده مواجه شد، وقتی رفتارهای غیر عادی ام بروز کرد، پدرم مرا به اولین مرکز ترک اعتیاد فرستاد.
یادم هست بر اثر مصرف شیشه ، زن بابایم را در قالب موش می دیدم که هزار سر داشت و روی دیوار تصویرش تکرار می شد ، آن بینوا را کشان کشان تا امامزاده نزدیک محل می بردم و برای توبه کردنش تنبیه اش می کردم.
یکبار هم بر اثر توهم، تمام فضای خانه را پر از مورچه میدیدم، یا با پارچه چشمانم را به شدت پاک میکردم و خارهای خیالی را از زیر پوست تنم در می آوردم و به خودم آسیب می زدم .
وقتی به جامعه بازگردم ، وقتی بستر خانواده ناامن است ، روح بیمارم را با کدام شغل و هنر تسکین دهم؟ آرزویم داشتن شغلی مناسب و آبرومند است. دوست دارم برای ترک هم دردانم این مرکز گسترش یابد و امکانات ورزشی داشته باشد. مکانی برای تفریح سالم پس از بهبودی. خواسته زیادی نیست. اگر مرکز فنی حرفهای در کنار مراکز بهبودی ، حرفه ای به زنان پاک بیاموزند تا درآمدی داشته باشند و دچار لغزش نشوند.
این بیمار بهبود یافته در پایان گفت: میخواهم به نماینده این شهرستان و نمایندگان دیگر استانها بگویم من یک بهبود یافته ام ، خانه امنی می خواهم . همین .
وی گفت : طی دوره 9 ماهه مدیریتم ، 72 بانوی معتاد به این مرکز مراجعت کردند که تاکنون غیر از 9 مورد لغزش بقیه در دوره پاکی کامل به سر میبرند و در ارتباط با روانکاو مرکز و عوامل n.a همواره از جلسات ،« قدم» استفاده میکنند.
مسئول مرکز بهبودی نیمه اقامتی فرشتگان گفت: فرد معتاد (بیمار) از طریق خانواده به این مرکز معرفی میشود و پس از دریافت مشخصات و امضای یک معرف ، هزینه بستریشدن و ترک در این مرکز 450 هزار تومان است که یاری برگ 100 هزار تومانی بهزیستی نیز به آنها تعلق میگیرد . دوره نگهداری بیمار 27 روز برای معتادان مرفین و سه دوره 27 روزه برای بیماران معتاد به مواد روانگردان است .
این مسئول فنی تاکید کرد: سن افراد بهبود یافته بین 14 تا 65 سال متغیر است و در حال حاضر 9 بیمار با رده سنی 14 ، 18 ، 22 تا 43 سال بستری هستند. این مرکز خصوصی و تحت نظارت اداره بهزیستیشهرستان گچساران اداره میشود. اختصاص یاری برگ و روانپزشک موسسه با مرکز بهزیستی شهرستان است و این پاسخگوی مشکلات این مرکز نیست.
محمدی در پاسخ به اولویتهای مورد نیاز مرکز گفت : از آنجا که خانه تحت اختیار ما استیجاری است و تمامی مخارج را شخصی تهیه میکنم بسیار تحت فشار هستم، در کنار تلاش شبانه روزی من، دو تن از بهبودیافتگان نیز همکاری دارند و در برگزاری جلسات و مراحل آب درمانی و ماساژ درمانی کمک میکنند، این مکان کمدبندی مناسبی ندارد و صندلیهای مورد استفاده در اتاق مدیریت فرسوده است، گاهی کمک خیرین در تهیه خشکبار و مواد غذایی بسیار موثر است. موسسه خیریه الزهرا گچساران تعامل خوبی در تهیه خشکبار این مرکز دارد ، با همه این موارد ، برای اولینبار در شهرستان مراجعینی از بوشهر ، یاسوج ، دهدشت و نورآباد در این مرکز بستری هستند و استقبال برای بهبودی در این مرکز بسیار خوب است .
وی اظهار داشت : نماینده شهرستانهای گچساران و باشت، بسیار پیگیر مراحل درمانی بهبودیافتگان است جا دارد ضمن تشکر از این مسئول دلسوز، تقاضای یاری از همشهریان و ادارات شهرستان ، در کنار بهزیستی و عوامل مرکز داشته باشم . رهایی یک معتاد رهایی جامعه است و رهایی یک زن از دام اعتیاد سلامت ریشه جامعه و خانواده است.
گزارش: نرگس احمدپور