خبرگزاری کار ایران

سرپرست روابط عمومی استانداری قزوین:

زیبایی جامعه سیاسی در گرو تکثر آراست

زیبایی جامعه سیاسی در گرو تکثر آراست
کد خبر : ۳۲۹۰۸۹

سرپرست اداره کل روابط عمومی استانداری قزوین گفت: رسانه‌ها به عنوان یکی از عوامل اصلی در کاهش بد اخلاقی‌های سیاسی در جامعه موثرند؛ چرا که همه رسانه‌ها این قدرت را دارند که سطح افکار عمومی جامعه را ارتقا دهند .

مقدمه: قطع به یقین انتخابات به عنوان یک صحنه نمایش قدرتمند از میزان مشارکت سیاسی مردم می‌تواند یکی از ملاک‌ها و معیارهای توسعه یافتگی سیاسی باشد و استفاده از ظرفیت رسانه‌ها می‌تواند یکی از ابزار این توسعه یافتگی به شمار رود. برای چگونگی استفاده از این ظرفیت و همچنین ارائه مفهوم درستی از توسعه یافتگی سیاسی با نصرت‌الله علیرضایی کارشناس ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه‌تهران و سرپرست اداره‌کل روابط‌عمومی استانداری قزوین به گفت‌وگو نشستیم. ماحصل گفت و گو با علیرضایی که به تازگی به عنوان مسئول کمیته اطلاع‌رسانی ستاد انتخابات استان نیز منصوب شده است را می‌خوانید:

در مسیر توسعه، توسعه یافتگی سیاسی جوامع تا چه اندازه می‌تواند تأثیر گذار باشد؟

توسعه در دنیای امروز ابعاد مختلفی ازجمله ابعاد فرهنگی اقتصادی، سیاسی، روانی و اجتماعی دارد. یکی از شمول توسعه، توسعه سیاسی است. امروزه درعلوم اجتماعی و علوم انسانی و جامعه شناسی سیاسی، وقتی می‌خواهند کشورها را از نظر توسعه سیاسی ارزیابی کنند تا ببینند در چه سطحی هستند شاخصه‌های زیادی را مطرح می‌کنند. دو شاخصه‌ کلیدی که در واقع تعیین کننده وضعیت توسعه سیاسی در کشورها شامل شاخص مشارکت سیاسی و رقابت سیاسی است. یعنی کشوری از نظر سیاسی توسعه یافته است؛ که در آن کشور شما هم شاهد رقابت سیاسی جریانات مختلف سیاسی باشید و هم مشارکت سیاسی در آن کشور در سطح بالا باشد. هر کدام ازاین دو شاخصه بدون دیگری ناقص هستند.

آیا صرف مشارکت سیاسی می‌تواند به معنای توسعه یافتگی سیاسی باشد؟

مشارکت سیاسی اگر به تنهایی در یک کشور بالا باشد این نشان دهنده توسعه یافتگی سیاسی آن کشور نیست. صرف مشارکت سیاسی بالا نشان دهنده دموکراتیک بودن آن کشور نیست. مشارکتی تعیین کننده وضعیت توسعه یافتگی سیاسی است که حتماً در کنار آن رقابت بین جریانات و احزاب سیاسی وجود داشته باشد. ممکن است یک نظام، نظام طایفه‌ای و محلی، ارباب رعیتی یا سیستم سنتی باشد در نتیجه مردم توده وار در انتخابات شرکت می‌کنند اما صرف شرکت در انتخابات دلیل بر توسعه سیاسی در یک کشور نیست چرا که هر کدام از دلایل مذکور در واقع نشان از پوپولیستی بودن رفتار سیاسی در آن جامعه است. مشارکت سیاسی اشکال مختلفی دارد. شما وقتی می‌خواهید مشارکت سیاسی یک ملت را در یک نظام سیاسی برآورد کنید؛ مشارکت تنها به معنی مشارکت در انتخابات و رأی دادن نیست بلکه این نوع مشارکت پایین‌ترین سطح مشارکت سیاسی است. در چنین مشارکتی افراد در یک زمان محدود و در مکان محدود یک رأی داخل صندق می‌گذارند و از این جا به بعد هیچ مسولیتی و تعهدی ندارند. این مشارکت تعیین کننده مشارکت سیاسی نیست.

مشارکت سیاسی چه ابعاد و شاخصه‌های باید داشته باشد؟

مشارکت سیاسی ابعاد و شاخص‌های زیادی دارد. وقتی که بخواهیم ملت یک کشور را از نظر مشارکت سیاسی بسنجیم باید به شاخص‌هایی از جمله اینکه مردم تا چه اندازه دنبال کسب مقامات سیاسی هستند؟ مردم تا چه اندازه از مقامات سیاسی کشور خود حمایت می‌کند؟ مردم یک کشور چند درصدشان در احزاب شرکت دارند و چند درصد از احزاب حمایت می‌کنند؟ مردم چه میزان در جریان شفاف اخبار و اطلاعات سیاسی کشور قرار دارند؟ چند درصد مسئولان سیاسی کشور را می‌شناسند؟ تا چه اندازه از نامزدها و کاندیدهای مختلف سیاسی حمایت مالی و معنوی می‌کنند؟ و چه اندازه در عرصهٔ رسانه شهروندان یک کشور مطلب سیاسی می‌نویسند؟ صفحات سیاسی خوانده می‌شود؟ تا چه اندازه اخبار سیاسی رسانه‌های مختلف را چه مجازی و محلی و مطبوعات تلویزیون و .... پیگیری می‌کنند؟ و.... همه این سئوالات در کنار صدها سؤال دیگر می‌تواند پازل مشارکت سیاسی در کشوری را کامل کند.

یکی از شاخصه‌های مشارکت سیاسی انتخابات است و با توجه به توضیحات ارائه شده، این پایین‌ترین و نازل‌ترین سطح مشارکت سیاسی است. در حالی که ممکن است ما در کشور به غلط بخش اعظمی از مشارکت را به شرکت در انتخابات خلاصه کنیم.

خیلی‌ها متعتقدند که نظام سیاسی ما بر پایه شاخص‌های فرهنگی شکل گرفته تا سیاسی چقدر به این معنا معتقدید؟

به عدد از جنگ‌های صلیبی و کشتارهای مذهبی و انقلاب‌های اخیر از نظر فلسفی و کلامی به این نتیجه رسیدند که در بحث و مناظره ما نمی‌توانیم یکدیگر را قانع کنیم که حق از آن کیست و این بود که در مقام عمل به دموکراسی رسیدند. در واقع تصمیم اکثریت بهتر از نظرات اقلیت‌هاست در مقام عمل چاره‌ای به تن دادن به دموکراسی نبود. یکی از فیلسوفان نامدار غربی و اتریشی به نام پوپر یک جمله‌ای در این باب دارد: دموکراسی بهترین شیوه حکومت است جز سایر اشکال حکومت که از آن هم بدترند.

در جامعه ما براساس قانون اساسی کشور و دیدگاه امام راحل (ره) میزان رأی ملت است و مردم باید انتخاب کنند. از یک سلطنت استبدادی و سلطه‌طلبی و پدر و پسری انقلاب رخ داد که هم شاخصهٔ فرهنگی داشت و هم شاخصه سیاسی و اجتماعی. اما شاخصهٔ سیاسی آن برجسته‌تر بود. مردم می‌خواستند ابراز هویت کنند. اعلام نظر کنند و در تصمیم گیری‌های کلان کشور نقش و حضور داشته باشند. این اتفاق افتاد و انقلاب شکل گرفت.

تکثر سیاسی در شرایط فعلی آیا منافی وحدت ملی است؟

وحدت دو معنا دارد؛ یکی وحدت و همدلی و دیگری یعنی همه یکسان فکر کنند که این ممکن نیست زیرا اقشار جامعه خط فکری و وضعیت اجتماعی متفاوت وگاها متمایز از هم دارند. عالم سیاست هم عالم تکثر است و زیبایی. جامعه سیاسی در گروی رسمیت شناختن تکثر است. ما باید باور کنیم افراد مختلف دیدگاه‌های مختلف و تفکرات مختلفی دارند.

اگر تکثر به رسمیت شناخته شود جناح‌های سیاسی ب اساس وزن سیاسی و اجتماعی خودشان در جامعه ظهور و بروز خواهند داشت. یعنی انتخابات می‌شود یک فرصتی که جناح‌های سیاسی خودشان را وزن می‌کنند اگر تکثر به رسمیت شناخته شود بد اخلاقی‌های سیاسی هم از بین می‌رود.

با چه منطقی تکثر سیاسی می‌تواند مانع بد اخلاقی‌های سیاسی درجامعه شود؟

ریشه بد اخلاقی‌های سیاسی از مطلق اندیشی سیاسی است. مطلق اندیشی یعنی همان چیزی که فکر کنید همه چیز از آن شماست. مطلق اندیشی بدترین آفت یک جامعه سیاسی است. بعضی‌ها تکثر را به معنای آشوب و هرج و مرج ترجمه کردند در صورتی که معنی آن این است هر چه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند.

جایگاه رسانه‌ها برای جلوگیری از بد اخلاقی‌های سیاسی چگونه دراین فضا تبین می‌شود؟

رسانه‌ها به عنوان یکی از عوامل اصلی در کاهش بد اخلاقی‌های سیاسی در جامعه موثرند؛ چرا که  همه رسانه‌ها این قدرت را دارند که تکثر را در جامعه نهادینه کنند و سطح افکار عمومی جامعه را ارتقا بدهند تا بر بداخلاقی‌های سیاسی دامن زده نشود و در این میان نقش رسانه ملی پررنگ‌تر است زیرا رسانه‌ها ملی است. یعنی رسانه‌ای که برای عموم است و باید صدای همه جریانات در رسانه ملی شنیده شود. اگر رسانه ملی این تکثر موجود در جامعه را زمینه و فرصت انعکاسش را فراهم نکند؛ بین رسانه ملی و جریانات سیاسی و اجتماعی جامعه شکافی می افتد.

خیلی‌ها معتقدند آزمون خطا در دموکراسی بد نیست و یک اتفاقاتی باید بیفتد و یک جاهایی باید بپذیریم که باید به دلیل واقع شدن در محل گذار باید تاوان پس داد و جریمه شد. چقدر به این معنا می‌شود فکر کرد؟

این صحبت یک توجیه است برای رفتارها و بداخلاقی‌ها و محدودیت‌هایی که می‌توان اشاره کرد. ما هنوز هم که هنوز است بعد از مشروطه از نظر زمانی جامعه را تحلیل می‌کنیم. وضعیت جامعه درحال گذار قرار است کی به اتمام برسد؟ آیا صدو پنجاه سال کم است؟ تحلیل گران سیاسی جریانات سیاسی نخبگان سیاسی تحلیلشان از یک جامعه در حال گذارچیست؟ پیش بینی شده است ما تا چه زمانی باید از یک جامعه درحال گذار عبور کنیم و به ثبات سیاسی و جریانات عادی سیاسی برسیم؟ درحالی که الان بحث جامعه مدرن دیگر نیست؛ جامعه پسا مدرن و پست مدرن هم درحال شکل گیری است.

بسیاری از نظریه پردازان براساس همین منطق دموکراسی رأس‌ها را بر دموکراسی رأی‌ها ترجیح می‌دهند.

در مورد مردم دو دیدگاه از نظر شریعتی وجود دارد؛ ایشان یک تعبیری به کار بردند به نام دموکراسی متعهد. منظورشان این بود چون در جامعه مردم هنوز فرهنگ دموکراسی ندارند از نظر سیاسی رشید و بالغ نیستند و نمی‌توانند نامزدها و کاندیدهای مختلف را به درستی تشخیص دهند و انتخاب کنند باتوجه به تجربه در آمریکای لاتین و آفریقا که انقلاب‌هایی صورت گرفته بود ایشان دو دموکراسی را از هم تفکیک کردند: دموکراسی رأی‌ها داریم و دموکراسی رأس‌ها. دموکراسی رأس‌ها همان توده‌ها است که مردم مستقیم انتخاب نمی‌کنند بلکه انتخابات توسط روسای قبایل و نخبگان اتفاق می افتد اگرچه مردم مشارکت می‌کنند اما انتخاب نمی‌کنند.

به نام اینکه مردم نمی‌توانند انتخاب کنند و مردم احساسی و هیجانی هستند این دموکراسی رأس‌ها باب شد.

اما مردم خودشان براساس منطق و باور خودشان انتخاب کنند و دموکراسی رأی‌ها احاطه شود مردم باید تجربه کسب کنند و گاها به زمین بخورند اما اینکه چشم و گوش بسته با این توجیه که مردم احساسی عمل می‌کنند راه را بر مردم ببندیم این منطق، منطق محکومی است؛ اگر ما مردم رامحروم از تشخیص و در واقع رأی اکثریت را به چالش بکشیم در نتیجه سوالی مطرح می‌شود که کی صلاحیت دارد؟ آن موقع تنش و بداخلاقی در جریانات سیاسی ایجاد می‌شود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز