بازگشت ۲۷۰۰ دانش آموز بازمانده از تحصیل به مدرسه در اردبیل
هر سال تعدادی از کودکان و نوجوانان، در سنهای بین ۶ تا ۱۸ سال، به دلایل مختلف از تحصیل باز میمانند و در ابتدای هر سال تحصیلی زمزمههایی پیرامون شناسایی و جذب آنها به گوش میرسد، اما همین زمزمهها هم به مرور خاموش میشوند تا آغاز سال تحصیلی دیگر. هر چند خوشبختانه تلاشهای امیدوارکنندهای در زمینهٔ پوشش تحصیلی «دانش آموزان بازمانده از تحصیل» در استان اردبیل صورت گرفته و آمارها نیز موفقیت نسبی این تلاشها را تایید میکند، اما از دیگر سو همچنان به نظر میرسد که مسالهٔ «دانش آموزان ترک تحصیلی» به دلایلی مغفول مانده است.
به گزارش ایلنا، تصویری را که بیشتر ما از آغاز سال تحصیلی داریم، کودکانی با لباسهای فرم و لوازم تحریر نو، سرکلاسهای درس شکل میدهند. آنچه غالبا در این میان جایی ندارد، تصویر کودکان واجد شرایط تحصیل است که در آغاز سال تحصیلی، جایی جز پشت نیمکتهای کلاس درس هستند.
مسالهٔ پوشش تحصیلی دانش آموزان به دلیل ارتباط مستقیم آن با معضل بیسوادی و کودکان بازمانده از تحصیل، با مسایلی چون کودکان کار، کودکان بدسرپرست و بیسرپرست و... مرتبط است. به همین دلیل هم کیفیت این پوشش و موفقیت در اجرای آن اهمیت بسزایی دارد. بنابر اعتقاد کارشناسان جامعهشناسی، حتی اگر آسیبهای یاد شده نیز متوجه ترک تحصیل کنندگان نباشد، ساعاتی که بدون نظارت نهاد خاصی بر فرد طی میشود، زمینه ساز آسیبهای دیگری است.
طبق آخرین آمارها، وضعیت استان اردبیل در زمینه پوشش تحصیلی رضایت بخش است. به گفتهٔ محمد حسینی، پوشش تحصیلی دانش آموزان ابتدایی استان ۹۹. ۸ درصد است. زهتاب وداد، رییس ادارهٔ ابتدایی آموزش و پرورش استان اردبیل، نیز ضمن تاکید بر اینکه استان اردبیل جزو رتبههای برتر کشور در پوشش تحصیلی دانش آموزان است، گفت: «با همکاری ارگانهای مختلف تعداد ۸۳۴ نفر بازمانده از تحصیل گزارش شده که ۴۳۴ نفر از آنها شناسایی و نسبت به جذب آنها اقدام کردهایم که از این میان ۱۳۴ نفر آغاز به تحصیل خواهند کرد و بقیه به دلیل مهاجرت، معلولیت، بیماریهای صعب العلاج و... امکان ادامهٔ تحصیل ندارند». به نظر میرسد نامهٔ وزیر آموزش و پرورش به استانداران برای شناسایی و جذب کودکان بازمانده از تحصیل عزمی نسبی را در این زمینه موجب شده است.
اما تلاش برای کامل کردن پوشش تحصیلی در استان در حالی صورت میگیرد که نوع دیگری از بازماندگی از تحصیل نیز وجود دارد که شامل افراد بالای ۱۰ سال است که همین بازهٔ سنی از آموزش و پرورش برای سازماندهی آنها سلب مسئولیت میکند. آمارهای امسال از جذب ۲۷۰۰ بازمانده از تحصیل خبر میدهد که تفاوت آن با رقم اعلام شدهٔ ۸۳۴ نفر نشان میدهد که دلیل دیگری نیز موجب بازماندن عدهای از تحصیل میشود. این ۲۷۰۰ نفر را اغلب کودکان کار، بدسرپرست و بیسرپرستی تشکیل میدهند که با وجود آغاز تحصیل در سالهای نخست، مدرسه را ترک کردهاند.
دلایل مختلفی ترک تحصیل را موجب میشوند. از جمله عدم احساس نیاز کودکان کار به تحصیل، نبود امکانات تحصیل در روستاها، به ویژه برای دختران و ناآگاهی خانوادهها، که خود ناشی از بیسوادی و کم سوادی والدین است.
مشخص کردن محدودهٔ سنی برای جذب دانش آموزان بازمانده از تحصیل موجب نادیده گرفته شدن افراد بالای ۱۰ سال میشود. طبق تعریف آموختن خواندن و نوشتن و محاسبه، تحصیل تا پایهٔ سوم ابتدایی (۱۰ سالگی) مصداق باسوادی است. اما در تعریفهای نوین فردی با داشتن تحصیلات عالی، آشنایی با کامپیوتر و دانستن یک زبان بین المللی باسواد محسوب میشود. مهارتهای اجتماعی و ارتباطی با اجتماعی شدن و آموزش و پرورش به دست میآید؛ پس نمیتوان با تکیه بر یک تعریف ابتدایی و نادیده گرفتن بخشی از جامعهٔ هدف، در مورد ریشه کن کردن بیسوادی سخن گفت. شاید ریشهٔ بسیاری از فرهنگهای غلط و ناهنجاریهای اجتماعی در همین سهل انگاری و نادیده گرفتن ظرفیتهای آموزش و پرورش باشد.