یادداشت یک فعال محیط ریستی درباره حال وخیم طبیعت گیلان؛
دوره تسلط انسان بر طبیعت به سر آمده است

سالانه بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار هکتار از جنگلهای ایران ازبین میرود و فرونشست زمین بسیار بیشتر از حد هشدار است.
در یک حالت کلی رابطه یا تعامل انسان و طبیعت را میتوان به سه دوره متفاوت دسته بندی کرد. دوره اول تسلط و حاکمیت طبیعت بر انسان بوده است. دوره ایی که انسان از طبیعت دوری میکرد. برای دوری از گزند حیوانات، سرما، گرما، طوفان، باد و باران فرار میکرد و به درختان، کوهها و غارها پناه میبرد. میتوان انسان این دوره را طبیعت گریز نامید.
اما دورهٔ بعدی را میتوان دوره تسلط انسان بر طبیعت دانست. یعنی انسان توانست بر طبیعت غلبه کند و تبدیل به انسان طبیعت ستیز شود.
انسان از زمانی که توانست ابزار بسازد خود را حاکم مطلق طبیعت شناخت، هرچه دلش خواست کرد. حیوانات را شکار کرد. درختان را برید. رودخانهها را تغییر مسیر داد. سطح جنگلها را کاهش داد. آبها را آلوده کرد. تالابها را خشک کرد. هوای پاک را آلوده کرد. کاربری زمینها را تغییر داد. خلاصه دود و صدا و گرد و غبار و... ایجاد کرد. و این روند تخریب گرا ادامه داشت تا اینکه دوره سوم رابطهٔ انسان و طبیعت آغاز شد. دوره ایی که عصر هم زیستی نام گرفت. مصلحان طبیعت گرا به فکر چاره افتادند. زیرا دیدند و مشاهده کردند که طبیعت و محیط زیست پیرامون ما در حال نابودی است. ظرفیت تحمل زمین به انتها رسیده است.
پیشرفت علم به انسانها آموخت که منابع پایان پذیر هستند و حتی منابع تجدید پذیر هم هزینه و هم زمان طولانی میطلبد تا دوباره به چرخهٔ مصرف برسند. بنابراین آنها به آینده اندیشیدند. به سرنوشت نسلهای بعد و ادامه زندگی فکر کردند. متوجه شدند که ادامه زندگی بدون همراهی با طبیعت امکان پذیر نیست. آری بشر به جنب و جوش افتاد. کتابها نوشته شد. کنفرانسها و همایشها گذاشته شد. قانون نوشته شد. به تعالیم انبیاء بیشتر توجه شد. به قانون بقاء فکر کردند و تلاش کردند تا انسان مخرب را به بازدارنده تخریب تبدیل کنند.
در سال ۱۹۹۲ م (۱۳۷۱ش) سران بیش از صد کشور در اجلاس ریو در کشور برزیل شرکت کردند. مرحوم دکتر حبیبی معاون اول رئیس جمهور وقت در آن اجلاس شرکت کرد و بیانیه معروف ریو را امضاء کرد. دستور کار ۲۱ خروجی مهم آن اجلاس بود. همه کشورها متعهد شدند که دوره همزیستی با طبیعت را آغاز نمایند. توسعه را بر مبنای پایدار و احترام به طبیعت طراحی و اجرا کنند لازم به توضیح است که دراستراتژی توسعه پایدار با لحاظ کردن حق استفاده نسل حاضر، منابع طبیعی برای آیندگان محفوظ میماند.
حال سالهاست که ما دیگر حاکمان مطلق طبیعت نیستیم. از مقام غالب و حاکم خارج شدهایم. باور کنیم که تنها یک راه برای ما باقی مانده است. آری دوره هم زیستی و احترام متقابل با طبیعت است. یعنی سالها است که این دوره آغاز شده اما نه برای همه ما، چرا که هنوز به تسلط خود مغروریم، هنوز به تخریب ادامه میدهیم، هنوز خود را حاکم مطلق طبیعت میدانیم و باور نداریم که تنها همین یک سکونتگاه را داریم و از اینکه در اینکهکشانهای لایتنهاهی مکانی دیگر برای سکونت و ادامه حیات وجود داشته باشد را سراغ نداریم.
آری هنوز مست غرور از غلبه بر طبیعت هستیم و به تخریب آن ادامه میدهیم. شاهد مثال آنکه، سالانه بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار هکتار از جنگلهای ایران ازبین میرود. فرونشست زمین بسیار بیشتر از حد هشدار است.
به اذعان دکتر کردوانی در دشت گرمسار ۲ متر و در تهران بیش از ۶۰سانتی متر در سال فرو نشست زمین وجود دارد. نرخ فرسایش خاک در ایران از تمام کشورهای دنیا بالاتر است. زبالهها همه جا را فرا گرفتهاند. مردابها و تالابها خشک میشوند. متوسط بارندگی در کشور بیابانی ایران کاهش یافته است. آبهای زیر زمینی ته کشیده است. جادهها بر پیکرهٔ کوهها بالا میروند و کاربری زمینها را حتی در ارتفاعات به نفع صنعت و تکنولوژی و تفریح مخرب تغییر میدهند.
حال آیا ما همچنان طبیعت ستیز هستیم یا طبیعت گرا؟ ما فقط به نقش تخریب گر خود ادامه میدهیم ما حاکم بر طبیعت نیستیم اصلا این حق را نداریم. اگر ما حاکم مطلق بودیم امروز شاهد پدیده ال نینو نبودیم. زلزله و سونامی به آنی شهرها را خراب نمیکرد. سیل هنوز خرابیهای بسیاری به بار نمیآورد. آب شدن یخها زمینهای ساحلی را تهدید نمیکرد. پدیده گردو غبار زندگی را در شهرهای مختلف جهنم نمیکرد. اختلالات ژنتیکی را شاهد نبودیم. خشکیدن دریاچهها و تالاب هارا نمیدیدیم. خشک شدن آبهای زیر زمینی و فرو نشست زمین را نداشتیم. آلودگی هوا و آب وخاک و... ما را آزار نمیداد.
همه و همه اینها به ما میفهماند که ما حاکمان مطلق طبیعت نیستیم. طبیعت با همه زخمهایی که از ما انسانها بر تن دارد هنوز هم برای انتقام از ما قدرتمند است. بنابراین از جایگاه حاکمیت خارج شویم و به همزیستی با طبیعت بپردازیم به آداب طبیعی احترام بگذاریم وبه همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت پایبند باشیم. زخمهای کهنه و تازه تن زمین را رنجور ساخته «زمین بیمار و رنجور است» دلواپس طبیعت باشیم، زیرا تنها یک زمین داریم.
علی علیزاده ازبری، فعال محیط زیستی