یک طراح و نقاش مطرح کرد؛
«پرتره» برای من، تجلی احساسات درونی است
سارا حسن زاده میگوید: هر پرترهای که میکشم، حتی اگر چهرهای دیگر باشد، بخشی از احساسات خودم در آن جاری است. وقتی که یک پرتره را خلق میکنم، انگار با خودم صحبت میکنم. این ارتباط عمیق و شخصی من با پرتره باعث میشود همیشه به آن برگردم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «دِرَنگ» عنوان نمایشگاهی است که به آثار سارا حسنزاده اختصاص دارد و در شهر بندرعباس در حال برگزاری است.
سارا حسنزاده درباره مسیر هنری، طراحی و چالشهایی که در مسیر خلاقیت تجربه کرده با ایلنا گفتگو کرد.
مسیر هنریتان را چگونه آغاز کردید و چرا به پرتره علاقمند شدید؟
من از کودکی علاقه زیادی به نقاشی و طراحی داشتم و همین علاقه من را به هنرستان و سپس به دانشگاه کشاند. در ابتدا نقاشی خواندم، اما برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی به دلیل نبود رشته نقاشی در بندرعباس، به رشته گرافیک رفتم. اما همیشه پرتره کشیدن برایم خاص بود. حتی وقتی مجبور به انجام تمرینهای دیگر بودم، در اوقات فراغت و در دفترچههایم، پرتره میکشیدم. این علاقه بهطور طبیعی بهمرور به بخش اصلی هویت هنری من تبدیل شد.
چه چیزی در پرتره برای شما خاص است و چرا این سبک را انتخاب کردید؟
پرتره برای من، تجلی احساسات درونی است. هر پرترهای که میکشم، حتی اگر چهرهای دیگر باشد، بخشی از احساسات خودم در آن جاری است. وقتی که یک پرتره را خلق میکنم، انگار با خودم صحبت میکنم. این ارتباط عمیق و شخصی من با پرتره باعث میشود همیشه به آن برگردم.
در طراحیهایتان احساسات و غمهایتان را چگونه به نمایش میگذارید؟
غم و اندوه در زندگی همه ما حضور دارد. اما به نظرم مهم این است که بتوانیم غم را در اختیار بگیریم و از آن برای خلق چیزی معنادار استفاده کنیم. من غمهایم را در طرحهایم میریزم. وقتی که پرترهای میکشم، گویی بخشی از دردها و تجربیاتم را روی کاغذ پیاده میکنم. این روشی است که از طریق آن خودم را ابراز میکنم و غم را به هنری ارزشمند تبدیل میکنم.
آیا هنرمندان دیگری بر کار شما تأثیر گذاشتهاند؟
بله، من از آثار هنرمندان زیادی الهام گرفتهام، اما کسی که تاثیر بسیاری بر من گذاشته، کته کلویتس است. آثار او مملو از غم و احساس است و با طراحیهای او احساس نزدیکی میکنم. با این حال، همیشه سعی میکنم آثارم هویت و اصالت خودم را داشته باشد و در عین حال از تکنیکها و دیدگاههای هنرمندان مختلف یاد بگیرم.
در طول مسیر هنریتان، چه چالشهایی پیش روی شما بوده؟
زندگی هنری پر از فراز و نشیب است. گاهی مجبور شدم به دلیل شرایط شخصی و اجتماعی، از هنر فاصله بگیرم، اما هیچگاه تسلیم نشدهام. حتی وقتی که از هنر دور بودم، همیشه در ذهنم به هنر و طراحی فکر میکردم و به محض اینکه فرصتی پیش میآمد، به کار باز میگشتم. موضوعات مختلف، از بیماری مادرم گرفته تا مرگ عزیزان، به من انگیزه داد که با پرترههایم احساسات درونیام را بیان کنم.
درباره شرکت در نمایشگاهها و تجربههای مرتبط با آن چه نظری دارید؟
اولین نمایشگاهی که در آن شرکت کردم، نمایشگاه «صورتها» در گالری دموت بود که دوستانم، مانند هادی بانوج و زهرا انصاری، مرا به شرکت در آن تشویق کردند. در ابتدا فکر میکردم آثارم به اندازهای ارزشمند نیستند که در معرض دید عموم قرار گیرند، اما وقتی بازخوردهای مثبتی گرفتم و آثارم خریداری شد، انگیزهام برای ادامه مسیر بیشتر شد.
نمایشگاه جدیدی به نام «دِرَنگ» برپا کردهاید. درباره این نمایشگاه برایمان بگویید.
بله، نمایشگاه «دِرَنگ» در کافه استریت برگزار شده و شامل ۹ اثر طراحی و ۲ اثر رنگی است. این آثار نمایانگر بخشی از زندگی و تجربیاتم هستند، از پرتره مادر گرفته تا سلف پرترهها و طراحیهایی از حیوانات خانگیام. این نمایشگاه فرصتی بود تا با مخاطبانم ارتباطی نزدیک برقرار کنم و بخشی از احساسم را با آنها به اشتراک بگذارم.
در پایان، چه توصیهای برای جوانانی دارید که به هنر علاقه دارند؟
مهمترین چیز در هنر، استمرار و عشق به یادگیری است. هیچوقت نباید از آموختن خسته شویم. همیشه باید به جلو حرکت کنیم و از تجربیات و چالشها بیاموزیم. هنر راهی برای ابراز وجود و ارتباط با دیگران است و اگر با عشق به آن بپردازیم، نتایج شگفتانگیزی خواهد داشت.