نگاهی به ابتکار شاعر خوزستانی؛
مبحثی پیرامون طراشعر، به قلم نویسنده و کاریکلماتوریسم معاصر آرش سیستانی

آرش سیستانی، نویسنده و کاریکلماتور معاصر به مبحث «طراشعر»، طرحی نو از امین افضل پور شاعر خوزستانی پرداخته است.
به گزارش ایلنا، آرش سیستانی در این نوشتار آورده است:
در ادبیات غنی و دیرینه ی پارسی از کُهن آثار تا امروز قوالب، سبکها، اندیشهها، طرحها و سخنهایی بیان و مطرح گردیده که برخی ماندگار و بسیاری به بازفراموشی سپرده شدهاند. بعضی درمیان ادیبان و سخن سنجان ارج و قُرب و منزلتی یافته و پیروان و رهروان خاص خود را طلبیده و برخی درهمان نطفه اگر خفه نشده اما از اقبال عمومی و طرح در میانه ی اندیشمندان و دانش پژوهان برخوردار نگردیده و چه بسیارند بدعتها و نوآوریهایی که امروزه حتا نامی از آنها در مخاطره ی زمان باقی نیست.
در آنتولوژی و نسب شناسی ادبیات کلاسیک و مدرن ایران نیز از این فرازها و فرودها بسیار به چشم میخورد و در بایگانی اندیشکده ها و آتشکدههای حوزه ی زبان و ادبیات، مقالات و میکروفیش های فراوانی را میتوان یافت که از حد بیان و طرح و پیشنهاد فراتر نرفته و مسکوت و ناکام ازحافظه ی تاریخ پاک و محو گردیده است. اما در مقابل این ناکامها و فراموش شدهها بسیارند مکاتب واندیشه هایی که در بدوِ طرح، از اقبال عمومی و استقبال خلق بهرهمند و هنوز در قبایل و اندیشهها، پویا و باقی است چه در آثار و قوالب کهن، چه در ژانر سبک نو و امروزین.
گستردگی و استقبال و پذیرش این قوالب و اندیشهها معطوف بنیان گذاران و صاحبان اندیشه و نوآوران این حوزههاست که از حوصله، صبوری، دانش، تبحر و خردورزی کافی برخوردار بوده و حرفی برای گفتن داشتهاند که هنوز برای خود، رهروان و پویندِگانی خاص و نام آوری یدک میکشند و در حوزه ی ادب و معرفت پارسی جایگاه و پایگاه خویش را حفظ نموده و در اذهان عمومی رسوب نمودهاند.
سخن از مکاتب و اندیشههای ناپایدار و عقیم و ناکام به جز اطاله ی کلام و گزافه گویی نیست و هیچ راهی و دریچهای بسوی هدایت نخواهد گشود. در حیات شعر و نثر پارسی بسیار شاعران و نویسندگان و ادیبان پا به عرصه ی ادب نهاده و آثار مختلف پدید آورده که هر یک از خصایص و شاخصههای خاص خود برخورداراست و هیچ دو نفری از لحاظ روش و شیوه و تفکر شبیه یکدیگر نیستند و نقطه نظرات و اندیشهها و محتوای تولیدشان با هم متفاوت و گوناگون است.
در هر سبک و قالب تنها لفظ و معنا هستند که دو عنصرِ سازندهی هر نوشته یا متن به شمار میروند و تحت تأثیر عوامل متعددی قرار میگیرند و همین، موجب تفاوت در شیوه ی نوشتن شعر و نثر شاعران و نویسندگان میشود و این دو عامل لفظی و معنوی چنان در میان افراد یک جامعه تأثیرگذار میگردد که یک اسلوب یا سبک نگارشی را در میان شاعران و نویسندگان پدید میآورد که از لحاظ تنوع و گستردگی به گونههای مختلف میتوان از آنها نام برد و در سبک و اسلوب متفاوت، تقسیم بندی و دسته بندی نمود. از رودکی و مولوی تا ناصر خسرو و منوچهری دامغانی تا ملک الشعرای بهار و قائم مقام، همچنین مسعودِ سعد سلمان، سنایی، خیام، حافظ، سعدی، امیرخسرو دهلوی، وحشی بافقی، صائب تبریزی و نیز نیما و اخوان و فروغِ فرخزاد و احمد شاملو تا امروز فراوان نام در تاریخ ادبیات میتوان برشمرد که هر یک براساس ذوق و سلیقه و لفظ و معنای خود آثارشان را برای آیندگان به ارث گذاشته که برحسب نام مؤلف، زمان و دورهی زندگی، زبان، موضوع، محیطِ جغرافیایی، عوامل سیاسی و ساختاری و حاکمیت، حتا سطح سواد و دانش افراد جامعه و تأثیرپذیری کلام مؤلف بر تودهها و اقشار، قابل ذکر و طبقهبندی است.
شاید عامل اصلی این تکثّر زبانی و سبک نوشتاری است که سبکهای خراسانی یا ترکستانی، عراقی، هندی، اصفهانی، نو، گفتار، نیایی، فراگفتار و پسانیمایی شکل گرفته و هرکدام طرفداران و پیروان خاص خود را پیرامون خود گرد آورده است.
در دورانهای مختلف توسط افراد مختلف، اسلوبهای نگارشی در شعر و نثر، مطرح گشته و جامعه پذیرای این نوآوری و خلاقیّت بوده و چراغ سبزهایی از سوی اقشار گوناگون زده شده که موفقیّت و کامیابی هر طرح و سخن نو به مخترع و مطرح کنندهاش بستگی داشته و نیز زمان متناسب و استقبال عمومی جامعه. همان طور که همگی واقفیم شعر شعور است و کمی قاعده که وظیفه ی اصلی آن آگاهی است و بیداری تودهها و این شعور شامل نثر نیز میگردد و شاعران و نویسندگان را به نوعی میتوان پیامبرانِ عصرِ خویش نامید و رسالتِشان آگاهی بخشیدن به افراد جامعه است. علاوه بر نوآوری در زمانهای گذشته از بدو خلقت خط و نگارش تا به امروز، شاعران و نویسندگان و اندیشمندان فراوانی را میتوان برشمرد که هر یک در روش و اسلوبی نوگفتارها و جُستارهایی را در حوزه ی ادب فارسی مطرح نموده اما پس از نیما و خلاقیت بی نظیرش در حذف عروض و قافیه به شمایل و سبک کهن دردهه ی هفتاد شمسی روی آوردن به ابداعات و خلاقیّت های نگارشی به وفور از سوی افراد مختلف عنوان و توسط منتقدین بسیاری مورد نقد و واکاوی قرار گرفته که از مطرح نمودن تک به تک آنها جهت پرهیز از اطاله ی کلام ، خودداری مینمایم و در یک جمله به این بسنده خواهم نمود که تنها اسلوب و سبکهایی از سوی جامعه مورد وثوق و وفاق قرارگرفتند که اولاً توسط افرادی آگاه، باسواد و دانش پژوه پیشنهاد گردیده بودند و ثانیاً دارای مانیفست قوی و علمی بوده و به تمامی سئوالات افراد مختلف جامعه پاسخگو بودهاند. در ادامه ی مبحث نوآوری و روند سیر تکاملی از آغاز تا امروز به نام آقای امین افضل پور بر میخوریم که پایهگذار و خالق ژانری مختص به خود میباشد به نام: «طراشعر» که درسال ۲۰۱۹ میلادی مصادف با ۱۳۹۷ شمسی خورشیدی ثبت تاریخ گشته و زحمات زیادی در این معرفی متقبل گشته است و برایش آرزوی توفیق و موفقیت روز افزون از خدای یکتا خواستارم. ازخوانش کتابهای زیبایی:۱-قوهی مقنعه ۲-بی ناموسی ۳-خواهرز ۴-نه ما ز جماعت ۵-پی غم برتارازو ۶- پنیر گربه به رام انداخت و … میتوان به خلاقیّت و ذهن پاک و زلال و اندیشمند این شاعر جوان پی برد و درهمین کوتاه ایام، فراگیری و باورپذیریاش را درجامعه ادبی کشور پیشبینی و پیشگویی کرد.
«طراشعر» از ترکیب سازی هوشمندانه دو کلمه ی“طرا” و “شعر” برآمده و انتخاب گردیده که هرکدام به تنهایی دارای معنا و مفهوم خاص خود میباشند و قابلِ فهم و درک بین خواص و عوام. کلمه ی“طرا” از سه حرفِ اول واژه ی طراحی اقتباس گردیده که به معنای کاری است که طراح انجام میدهد و کلمه ی“شعر” به معنای سخن منظوم و مخیل که همگان از معنای آن آگاه و واقفاند. رسالت سنگین جناب افضل پور درتداوم و فراگیری این ژانر نوپا درمیان اقشار مختلف جامعه، نخست تدوین و نگارش مانیفست یا همان قواعد و اسلوب و چهارچوبهای نظری و عملی این گونه ی ادبی است و سپس صبر و بردباری و حلم و نقدپذیری و تربیت نوآموزان و هنرجویان و طرفداران این نوع و گونه ی ادبی که امیدوارم شاهد فراگیری و باورپذیری آن در سطوح مختلف جامعه باشیم. اخیراً آقای علیرضا نصیری خانقاه در کتابی تحتِ عنوانِ :«مبانی هنری طراشعر» بطور مفصل درباره ی این نوع ادبی البته با کمکِ از ایده های خود ِافضل پور، تمام مؤلفهها و پارامترهای“طراشعر” را مورد بررسی و کاووش قرار داده و آنرا به شعر دیداری پیوند زده است که به زعم اینجانب کافی و وافی نبوده و مانیفست“طراشعر” محسوب نمیگردد که زحمت این مهم بردوش خودِ جناب افضل پور همچنان باقی و ملموس میباشد که امید است درآیندهای نزدیک این مهم به منصه ی ظهور برسد و مشتاقان این گونه ی ادبی را خرسند سازد.
“طراشعر” با کلمات و تصاویر روشن و سفید با خلق مفاهیم و واژگان کوتاه و موجز و با استعانت از عناصر بصری، سعی در تولید محتوایی قدرتمند و خلاقانه دارد تا با کمترین واژگان و ابزار، برترین برداشتها و مفاهیم و تصاویر را به ذهن مخاطب انتقال دهد که این هنر میتواند در این زمانه ی ماشینیسم و دنیای فرامجازی و کم حوصلگی، اختراع و ابداعی هوشمندانه و زیرکانه محسوب گردد.
بطور اجمال ودریک جمله میتوان “طراشعر” را نوعی هنر بدیع و بی بدیل درعرصه ی ادبیات ایران و جهان برشمرد که به دنبالِ طراحی زدن شعر با ابزار کلمات است.»البته به شرطی که افضل پور بتواند نخست کتابهای متعددی را در این ژانر بنویسد و مکتوب نماید و دیگر این که بر مانیفست علمی و عملی کار توسطِ خودش و با کمک از کتاب “مبانی نظری طراشعر” که نگاشته شده و این کتاب بیشتر با همراهی ایده ی خودش به سرانجام رسیده و البته نگارش آن نیز تقریباً کاری گروهی بوده به مراتب مهر تأیید و تصدیق بزند.
دیگر نکته، براساس شواهد و قرائن این هنر از روزگاران کهن و دوران غارنشینی آغاز گردیده بود اما مردمان نخستین نتوانستند برایش ساختاری مدوّن و آکادمیک ترتیب دهند که چون زبُور داوود و گاتهای اوستایی و لیکوهای سیستانی، نسل به نسل و سینه به سینه بر قلمرو ادبیات ریشه بدواند و خودنمایی کند که دوست عزیزمان در این زمانه به نیازِ مبرمش پی برده و چنین ژانری را به نام خود در سطوح بالاتر ثبت نموده است. نشان میدهد که افضل پور گویی که علاقه و عُلقه ی وافری به طراحی با کلمات و کالیگرافی و شعرِ تصویر دارد و البته دغدغه آن در همین مسیر نمایان است که امیدواریم بتواند در این مسیر به گزیدهها و گزینههای مهتر و بهترِ دیگری هم دست یابد.
شعر تصویر و طراحی با کلمات در سپیدهای کوتاه شاملو نُضج و بارور شد و من بعد کاریکلماتورهای پرویز شاپور که توسطِ خودِ شاملو تأیید شدند مزید بر علت شد تا که جامعه ی آن زمان در برابر عمر اشعار بلندی چون قصیده و مثنوی و فکاهیات لوس و بی مسمّای هزل و لودگی ایستادگی و مقاوت کند و در واقع همین سرودههای طنز و نوشخنده های زیرکانه ی شاملو در واقع رسالت واقعیاش را در برابر عدهای اطناب سرای بی محتوا، بذله گوی، لوده آوا و یاوه سُرا به نمایش گذاشت. بنابراین جامعه ی امروز به این بیان هنری که زبانی هنری دارد و در پی ساختاری هنرمندانه در خلق زبانیّت زمانه ی خویش است نیازی مبرم دارد و امید است با آموزش فراگیر بتواند نیاز عصر ما را برآورد که آوردهاند: «شاعران وارث آب و خرد و روشنیاند» و پیامبران بیدار و آگاهِ عصر خویش.
“طراشعر” با ساختاری از تایپوگرافی و نویسه نگاری و زیبایی شناسی و ترکیب رنگ و فونت، و برگزیدن ایدههای بدیع و بکر و تصویرسازیهای گویا و منحصر بفرد خود را درذهن و جان مخاطب تثبیت و ماندگار میسازد.
-لام تا کام / زبان بستهاند/ کرمهای اقتصاد بر قلاب نامت دلال
-زنجان بریده شد / از وسط /زن جان سپرد.
-با امضای قاضی ۳شد ژ۳
-چشم بست بر شرف / ریا شد دریا.
“طراشعر” علاوه بر کلمات و تصاویر میتواند و میکوشد تا حروف را معنا بخشد و برایشان فرهنگ لغاتی پدید آورد تا هر حرف به تنهایی، دنیایی از معانی را به ذهن ما متباد رسازد.
نمونهها طراحی اصلی: