پای حرفهای یک عاشق بازیگری؛
روی دیگرِ رویای ستاره شدن در سینما: سوءاستفاده از دختران
یک دختر جوان عاشق رویای بازیگری میگوید: در ابتدای بازیگری بسیاری از کارگردان نماها از من خواستند برای گرفتن یک نقش به آنها هزینههای کلانی پرداخت کنم. شاهد بودم که همین افراد از دختران سوءاستفاده میکنند...
به گزارش خبرنگار ایلنا از مشهد، از کودکی به دیدن فیلم و سریال علاقه داشت، آنقدر شیفته بازیگری بود که گاهی در جمعهای دوستانه نقش هنرپیشههای مشهور سینما را با همان اصولی که در فیلمها و سریالها دیده بود، اجرا میکرد. همه دوستان و آشنایان درباره استعداد بینظیرش در حوزه بازیگری میگفتند و او بعد از شنیدن این حرفها تنها حسرت میخورد، چرا که در شهرستان کوچکی زندگی میکرد و محیط آنجا، آنقدر کوچک بود که جایگاهی برای عرصه ورود به دنیای تئاتر و بازیگری وجود نداشت.
وقتی به سن نوجوانی رسید، اشتیاقش برای ورود به دنیای بازیگری چند برابر شد و به دنبال راهی بود تا بتواند خودش را از آن شهرستان کوچک به شهر مشهد برساند و درست در همان روزهایی که تمام زندگیاش در تب وتاب دنیای بازیگری اسیر شده بود، خبر قبولی دانشگاه در شهر مشهد او را خوشحال کرد، چراکه میتوانست در کنار درس و دانشگاه و در یک شهر بزرگ که حضور در عرصه بازیگری بیشتر از یک شهرستان کوچک فراهم است، به رویای ستاره شدن که همیشه در سر داشت جامه عمل بپوشاند و شانس خودش را در این دنیای پر از زرق و برق امتحان کند.
زمانی که برای ادامه تحصیل به مشهد آمد، از دوستان خوابگاهیاش در خصوص سختیهای کار بازیگری زیاد شنیده بود، اما آنقدر هرشب خواب ستاره شدن در عرصه بازیگری را میدید و به استعدادش باور داشت که حاضر بود همه سختیها را برای رسیدن به آن تحمل کند. تا اینکه بالاخره به منظور تحقق رویایی که لحظهای از او دور نمیشد، در کلاس بازیگری ثبت نام کرد و روز اولی که به کلاس رفت آنقدر در اجرای یک نقش موفق بود که تمام حاضرین در کلاس او را به ادامه کار تشویق میکردند و درحالیکه تصور داشت یک روز خانوادهاش تصویر او را بر روی پردههای سینما خواهند دید، ناگهان با حوادث عجیبی در این راه مواجه شد که هرگز فکرش را نمیکرد. حوادثی که درست مثل یک سقف خراب شد و بر پیکره آرزوهایی که در سر داشت ریخت.
اینها بخشی از گفتههای دختر جوانی به نام ملیکا است. او که ۲۳ سال سن دارد از سختیهای کار بازیگری میگوید؛ از اینکه علاقمندان به هنر بازیگری که تازه کار هستند گاهی مجبور میشوند برای گرفتن یک نقش هزینههای کلان پرداخت کنند و بسیاری از دختران مورد سوءاستفاده بسیاری از کارگرداننماها قرار میگیرند.
آنچه در ادامه میخوانید ناگفتههایی از پشت پرده نازیبای دنیای بازیگری است.
دنیای پر زرق و برق بازیگری هنوز بیدر و پیکر است
به منظور گفتگو با ملیکا در یک کافی شاپ با او قرار گذاشتهایم. بعد از کمی معطلی، بلاخره از راه میرسد و روبهرویم مینشیند و چیزی سفارش میدهد. در نگاه اول که او و تمام حرکاتش را زیر نظر گرفتهام به نظرم برای بازیگری مناسب است. بعد از چند ثانیه هر دو مشغول خوردن سفارشاتی که دادهایم، میشویم و پس از گذر از حرفهای معمولی روزانه از ملیکا میخواهم که مصاحبه را آغاز کنیم. او که در ابتدا کمی مردد به نظر میرسد، وقتی به او اطمینان خاطر میدهم که حرفهایش میتواند به افرادی که مثل او علاقهمند به بازیگری هستند کمک بسیاری کند، نطقش بازمیشود و از هرآنچه در دل دارد صحبت میکند. ملیکا اینطور آغاز میکند: هنوز هم عاشق بازیگری هستم و معتقدم که استعداد خوبی در این کار دارم، اما خوب باید بپذیریم که ورود به این کار مثل دیگر شغلها نیست. وقتی که میخواهی وارد یک کاری شوی، نظارتی وجود دارد اما در این کار هیچگونه نظارتی نیست و هرکسی از هر کجا میتواند به آن ورود پیدا کند و افرادی که هیچگونه تحصصی ندارند، سابقهی آدمهایی که سالها در این حرفه کار کردهاند و تخصص دارند را نیز خراب میکنند.
دختر جوان درحالیکه سرش را پایین انداخته، ادامه میدهد: برای خودم همیشه خوابهای زیادی دیده بودم و فکر میکردم بعد از مدتی که در مشهد دیده شدم، می توانم پایم را به تهران بازکنم و آنجا مشغول به کار شوم، خیلی از هنرپیشههای مشهور نیز در ابتدا کارشان را از شهر خودشان آغاز کردهاند و بعد از مطرح شدن برای کار به تهران رفتهاند.
پول بدهید... بازی کنید!
ملیکا نگاه نافذش را به میز میدوزد و ادامه میدهد: به هر حال حرفه بازیگری بسیار پر از زرق و برق است و طرفداران زیادی دارد، وقتی میخواستم وارد این عرصه شوم بسیاری از این کارگرداننماها از من خواستند تا برای گرفتن یک نقش به آنها هزینههای کلانی پرداخت کنم که واقعا از توان من خارج بود. در همین راه هستند بسیاری از کارگردانان بیاخلاق که از دختران سوءاستفاده میکنند...
دختر جوان خودش را جمع وجور میکند و ادامه میدهد: من هرگز چنین پیشنهاداتی را قبول نکردهام. هربار که با چنین پیشنهاداتی مواجه میشدم، حس بدی به من دست میداد. البته آنقدر عشق بازیگری بودم که گاهی پیشنهادات وسوسهام میکرد ولی بعد از چند دقیقه که به زندگی و خانوادهام فکر میکردم، پشیمان میشدم. در زندگی بعضی چیزهای باارزش وجود دارد که حاضر نیستی از آنها بگذری اما دیدن چنین برخوردها و رفتارهایی از نظر روانی به شدت بهمام میریخت. دختران زیادی را هم دیدهام که تن به اینگونه کارها دادهاند و درنهایت نه تنها به بازی در نقش مورد علاقهشان نرسیدهاند بلکه به انواع بیماریها و البته افسردگی مبتلا میشدند.
در همان حالتی که نشسته است، متوجه تغییر در چهرهی ملیکا میشوم. مشخص است اگر پیش من نبود، حتما اشک از چشمهایش جاری میشد. بالاخره سربالا میآورد و خیره به من ادامه میدهد: بعد از اینکه مجبور شدم تا از بازیگری به خاطر شرایط موجود فاصله بگیرم، من هم افسرده شدم چون بازیگری تمام آرزوی من بود. نمیگویم که همه آدمها مثل همدیگر هستند اما من در رشتهی بازیگری نیز انسانهای شریفی را دیدهام. میگویند خوب و بد همه جا هستند اما اگر در این حرفه کسی نباشد تا از تو حمایت کند، شانس موفق شدن بسیار اندک است. من واقعا این حرفه را دوست دارم و دلم نمیخواهد رویایم را کنار بگذارم اما اینبار میخواهم بازیگری را از طریق دانشگاه و ادامه تحصیل دبنال کنم و بازهم شانسم را امتحان کنم.
آموزشگاههای سوءاستفادهگر....
تجربهی ملیکا فقط مختص او نیست، بسیاری از خصوصا دختران در دنیای سینما تجربههای تلخی را پشت سر گذاشتهاند. دخترانی که مشهور شدن را فقط در عالم بازیگری میدیدند اما به ناگهان از دنیای سوءاستفادهگران سربرآورده و آبرو و مالشان را از دست رفته دیدهاند.
حمید کاکاسلطانی، دکتری فلسفه هنر دارد و خودش بازیگر، کارگردان، نویسنده، مدرس دانشگاه و منتقد سینما و تئاتر است. این مدرس دانشگاه درخصوص حرفه بازیگری میگوید: در ابتدا افرادی که میخواهند وارد این حرفه شوند باید به یک اطمینان و باور برسند که آیا در این زمینه استعداد به اندازه کافی دارند یا خیر؟ در سالهای گذشته بسیاری از افرادی که در دانشگاه هنر پذیرش میشدند، پیش از ورودشان از آنها تست بازیگری گرفته میشد و در این حوزه استعدادسنجی میشدند.
وی بیان میکند: اگر بخواهیم بازیگری را به عنوان یک شغل بررسی کنیم درابتدا علاقمندان به این حرفه باید بدانند که در کنار کسب تجربیات، داشتن مطالعه نیز ضروری است و این دو در کنار یکدیگر دو بال برای رسیدن و موفق شدن در حرفه بازیگری هستند.
این منتقد تئاتر با اشاره به اینکه دانشگاه رفتن و داشتن تحصیلات آکادمیک خوب است اما برای موفق شدن کافی نیست، میافزاید: بسیاری از افرادی که تصمیم میگیرند از طریق فضای علمی، بازیگری را دنبال کنند باید درکنار دانشگاه در گروههای هنری نیز حضور داشته باشند تا به صورت تجربی نیز اطلاعات خود را افزایش دهند.
وی ادامه میدهد: اکنون بسیاری از فارغ التحصیلان و علاقمندان به دنیای هنر، با آروزهایی طول و دراز وارد این حرفه میشوند و وقتی میبینند هر آنچه در تصور داشتهاند خیالی باطل بوده و از طرفی زیرساختهای لازم برای بروز استعدادها نیز مهیا نیست، از ادامه کار مایوس و سرخورده میشوند.
وی در خصوص وضعیت آموزشگاههای بازیگری نیز بیان میکند: متاسفانه اغلب این آموزشگاهها فاقد کیفیت آموزشی مطلوب و زیرساختهای لازم هستند و اغلب آنها به سمت سوداگری حرکت میکنند.
کاکاسلطانی با اشاره به اینکه بسیاری از این آموزشگاهها به منظور ثروت اندوزی سلبریتیسازی میکنند، میافزاید: بسیاری از علاقمندانی که وارد کلاسهای بازیگری در آموزشگاهها میشوند از نظر علمی و تکنیکی چیزی یاد نمیگیرند. بسیاری از آموزشگاهها از افرادی برای آموزش استفاده میکنند که فاقد تجربیات لازم هستند و برخی آموزشگاهها به محلی برای درآمدزایی صرف تبدیل شدهاند که باید متولیان فرهنگی روی این موضوع نظارت بیشتری داشته باشند.