ایلنا از خوزستان گزارش می دهد؛
شیرِ سنگی ریشه در فرهنگ بختیاری دارد / گستره "بردشیرها" فراتر از یک استان است
تعدادی از فعالان حوزه تاریخ و فرهنگ بختیاری معتقدند که وجود شیرهای سنگی "بردشیرها" بر روی تعدادی از قبور بزرگان، یادآور مردانی است که تاریخ پرفراز و نشیب قومشان را در قالبی اسطورهای با نام خود زینت داده و روی در دل خاک نهفتهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا از خوزستان، یکی از سنن کهن در فرهنگ عشایر بختیاری، برپا داشتن شیر سنگی«برد شیر» بر قبور و در گذشتگان ایلی است. بختیاریها بردشیر را که گواهی بر شجاعت، دلاوری، هنرمندی در شکار و تیراندازی در جنگ و مهارت در سوارکاری است، بر آرامگاه بزرگان و درگذشتگان نامآور خود قرار میدادند.
هیبت و شکوه این تندیس، یادآور مردانی است که تاریخ پرفراز و نشیب، قومشان را در قالبی اسطورهای با نام خود زینت داده و روی در دل خاک نهفتهاند. برد شیرها از پهلو، مزین به نقش شمشیر، اسب، تفنگ و تسبیح هستند و بر گُرده آنها، مشخصات متوفی نقش می شود.
خوزستان را میتوان موزه روباز شیرهای سنگی تاریخ ایران نامید. برای تماشای این بخشِ کمتر معرفی شده تاریخ ایران، کافیست مسیر اصفهان تا چهارمحال بختیاری و از آنجا تا خوزستان را پیش گرفته و به قلب تاریخ زاگرس سفر کرد.
قبرستانهای ایذه در بخش مرکزی، سوسن، لالی، اندیکا، سردشت، شوشتر و.... از شناخته شدهترین قبرستانهای شیرهای سنگی در خوزستان محسوب میشوند.
هرچند نمیتوان به قبرستان ایوه «متعلق به طایفه ململی» و برخی از مراکز تجمیع شیرهای سنگی در بخش دزپارت که در پی آبگیری سدهای کارون ۳ و شهید عباسپور به زیر آب رفتند اشاره نکرد، اما این همه، تنها بخشی از تاریخ فرهنگیِ به جای مانده در قبرستانهای تاریخی خوزستان و دیگر مناطق لُر نشین است. ضمن اینکه از شیرهای سنگی خوزستان و مناطق زاگرس نشین در اسناد، منابع تاریخی و سفرنامهها بسیار یاد شده است.
با توجه به مباحثی که اخیراً در برخی محافل مطرح شده و از این اقدام دیرین فرهنگی به عنوان بدعت نام برده شده است، غفار پوربختیار استاد دانشگاه و نویسنده برجسته تاریخ معاصر، به خبرنگار ایلنا گفت: شیر سنگی در فرهنگ قوم لُر یک مبحث نهادینه شده است و اگر به شکل منطقی و به جا از آنها بهره برده شود، دلیلی برای حذف آن وجود ندارد. قطعاً کسانی وجود دارند که دارای یک سری صفات برجسته و ممتاز در جامعه هستند و باید در نکوداشت این مقام نمادی از شجاعت، دلیری، هنرمندی و نظایر آن که همان "بردشیر" میشود را تراشید و به یاد او بر آرامگاه ابدیاش قرار داد.
او افزود: بحث اصلی در این مطلب دخالت ساختار حاکمیت در امورات فرهنگی و هنری و دیگر مواردی از زندگی مردم است که قطعاً به نتایج معکوس ختم خواهد شد. منع فرهنگی این موضوع میتواند باعث شود که اگر کسی حتی توان خرید هم نداشته باشد، از سر لجاجت هم که شده به هر دری بزند تا با خرید شیر سنگی از قافله عقب نماند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: من اعتقاد دارم همه نباید به نصب بردشیر روی آورند و باید بر اساس لیاقت و وجود صفات بارز و شاخص بودن به نصب بردشیر توجه کنند. حالا چه این صفات در حوزه فرهنگ، هنر، علم یا شجاعت باشد، چه ارزشهای ملی و اجتماعی که او را از دیگران متمایز میکند. چه بسا هستند افراد بسیاری که دارای چنین صفاتی هم هستند و از نصب شیر سنگی خودداری میکنند. این به خود آنها مربوط است، همانگونه که قضاوت اینکه چه کسی لیاقت دارد و چه کشی ندارد نیز به جامعه مربوط است و آنها خودشان بهتر تشخیص میدهند.
در همین رابطه، جعفر مهرکیان باستانشناس سرشناس ایرانی نیز میگوید: من نمیدانم برخی افراد چگونه به خودشان اجازه میدهند درباره یک سنت چندین هزار ساله نظر بدهند. در گذشته اینگونه نبوده که همه افراد روی قبور درگذشتگان خود شیر سنگی بگذارند، شیرسنگی را باید بر مزار بزرگان، قهرمانان، شهدا، پهلوانان و جوانمردان نصب کرد. طی سالها تحقیق، من حتی به شیر سنگی قائد نیز برخورد کرده و این موضوع را نمیشود به سادگی حذف کرد.
مهرکیان با اشاره به مشاهده و کشف یک شیرسنگی در چهارمحال بختیاری و انتقال آن به موزه شهرکرد که متعلق به دوران صفوی بوده، افزود: تاریخ و گذشته شیرهای سنگی در ایران بسیار قابل تأمل است که یکی از نمونه های بارز آن که به دوران سلوکی_پارتی باز میگردد، شیر سنگی همدان است و جالب تر اینکه شیر سنگی در تخت جمشید بارها تکرار شده است.
او تصریح کرد: بردشیر در مناطق بختیاری نشین به سادگی قابل حذف نیست. در جغرافیای ایذه، شیرهای سنگی بسیاری وجود دارد، بیشتر آنها را دیده ام، در شهسوار بخشی از آنها به طوایف چهارلنگ و بخشی دیگر به هفت لنگ تعلق دارند. شیرهای سنگی که در شهسوار وجود دارند را در حدود ۲۰ سال پیش تماما مستندنگاری و شناسایی کردیم که این موضوع در بحث پاسداری و مراقبت بسیار مهم و حائز اهمیت است.
دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی« تا ری شا» نیز در همین رابطه به خبرنگار ایلنا گفت: بَردشیر بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و هنر بختیاری است که ریشه در تاریخ هزاران ساله این سرزمین اسرارآمیز و کهن دارد. ما به داشتن این نمادها افتخار میکنیم و دولتها موظف به حمایت از این هنر و هنرمندان فعال در این عرصه هستند.
فرامرز خوشاب ضمن تأکید بر این موضوع که بردشیرهای قدیمی بختیاری کاملاً ذهنی و بدون هرگونه الگو طراحی و اجرا میشدهاند و این یکی از ویژگیهای خاص و بارز این هنر تاریخی است، افزود: نوع جدید و رئال بردشیرهای امروزی چندان موفقیتآمیز نبوده، بر همین اساس، بر هم خوردن قالب گرافیکی بردشیرهای بختیاری به دلیل فرم و نوع طراحی خاص، باعث ایجاد یک نوع حس ترحم در مواجه با آنها میشود، چرا که این شیرها به دلیلایستایی و سکون، هیچ نشانی از آن وقار و شکوه ممکنه را در خود ندارند.
در ادامه این مبحث، اردشیر کوهزاد پژوهشگر و نویسنده خوزستانی میگوید: بردشیر یکی از مؤلفههای هویتی ایل بختیاری محسوب میشود که همواره در طول تاریخ به عنوان نمادی از دلاوری، شجاعت و یادمانی از غرور و شکوه مردان ایل بر روی قبور مردان دارای ویژگیهای برجسته نصب میشد ولی متأسفانه در طی ۳۰ سال گذشته این هویت فرهنگی دستخوش تغییراتی شد و به مرور با یک ناهنجاری محض در تراش و شکل تندیسی مواجه شد.
در ادامه، بهنام رضایی مالمیر، کارشناس فرهنگی و دانش آموخته تاریخ ایران میگوید: استفاده نادرست از ظرفیتهای قانونی در مقابل فرهنگ هرگز به نتایج خوشایندی در طول تاریخ منجر نشده و در این جا نیز جواب نمیدهد. حذف نمادهای فرهنگی را نمیتوان با دستور و فرمان اجرایی کرد. ایل بختیاری به داشتههای فرهنگی و مفاهیم ایلیاش زنده است. ایلی که تاریخ آن پر است از حماسه، عشق به خاک، وطن دوستی، افتخار و مرگ باعزت و تلاش در جهت حفظ و انتقال سنن و داشتههای فرهنگی، مگر کوچ حذف شد که شیر سنگی حذف شود؟
او افزود: گذشته و ساخت بردشیر، دوران دور و درازی را سپری کرده است که قدیمیترین نمونههای این اثر فرهنگی را میشود هم اکنون در گورستانهای تاریخی ایذه و هفشیجان مشاهده کرد. این حقیقت را باید گوشزد کرد که مفاهیم فرهنگی مثل شیر سنگی در تاریخ ایل بختیاری یک شبه بوجود نیامدهاند که بشود با یک بحث و اظهار نظر جدید، به آنها نهیب زد و منتظر ماند تا به محاق فراموشی کشیده شوند.
رضایی مالمیر با تأکید بر این موضوع که در مناطق مختلف خوزستان و چهارمحال بختیاری قبرستانهای بزرگ شیرهای سنگی، بخش بزرگی از هویت فرهنگی ایران عزیز را در خود جای دادهاند که متأسفانه آنگونه که باید نیز در طی این سالها مورد مراقبت قرار نگرفته و در حال حاضر نیز خطرات بسیاری این محوطهها را تهدید میکند، ادامه داد: اینکه چرا تمایلی در مدیران حوزه میراث فرهنگی برای تبدیل این قبرستانها به سایت موزه دیده نمیشود و افزون بر این همه بیمهری، تلاش میشود تا جلوی ساخت و ادامه بردشیر در برخی نقاط نیز گرفته شود، همواره باعث نگرانی میراث دوستان بوده و هست.
او ادامه داد: هر چند در مناطق بختیاری همه مردم شیر سنگی نمیگذراند و هر کس بنا به صلاحدید و عرف رایج تصمیم میگیرد که شیر سنگی بگذارد یا نه؛ این به خودش ربط دارد. اگر کسی از شیر سنگی استفاده کرد و آنگونه که نشان میدهد دارای نشانهای بارز برای نصب این هویت و شاخصه نبود، خودش میداند و جامعه. قطعاً بازخوردهای جامعه بهترین پاسخ را در چنین مواردی به ما میدهد و همین کافی است.
رضایی مالمیر در پایان، گفت: شیر سنگی در رگ و پیِ فرهنگیِ بختیاریها و مناطق وسیعی از زاگرس ریشه دارد و حذف شدنی نیست.
گزارش: سروش یوسفی