خبرگزاری کار ایران

در گفت و گو با ایلنا مطرح شد؛

وقت آن است تا دوباره نفسی تازه کنیم ؛ بهار می آید

وقت آن است تا دوباره نفسی تازه کنیم ؛  بهار می آید
کد خبر : ۱۳۴۰۰۱۵

یک باستان شناس با اشاره به اینکه نوروز مهم ترین عنصر بنیادی و ستون فرهنگی ایرانیان است، گفت: وقتی منابع و مدارک باستان شناسی را مطالعه می‌کنیم می بینیم که پیش از هخامنشیان هم جشن نوروز را گرامی می‌داشته‌اند و در نقش‌ها و هنر عیلامی و حتی در هنر آشوری از این جشن یاد شده است. در نوروز شاه بار عام می داد و نمایندگان ملل تابعه را دیدار می کرد. جشن می گرفتند و لباس نو می پوشیدند و شهر را چراغانی می‌کردند و بنابراین بیدار شدن طبیعت را گرامی می‌داشتند.

نوروز رجبی در گفت و گو با خبرنگار ایلنا در این باره اظهار داشت: عید نوروز یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است که ریشه‌ای عمیق تاریخی دارد و در سازگاری و سازش با نظم و چرخه هستی است که قلمرو ایران فرهنگی را نشان می‌دهد. ایران اگر چه به لحاظ تاریخی و سیاسی به هر دلیلی از هم پاشید اما نوروز همچنان قلمرو فرهنگی این کشور را برای ما ترسیم می‌کند.

رجبی ادامه داد: نوروز جشن اخلاق و معرفت است و از این حیث می‌گوییم معرفت که در سازگاری با نظام هستی و شناخت طبیعت است. این جشن سهم آب، آتش، درخت و سبزه، شب و روز است و مهم تر از همه اینها در گرامی‌داشت زمان است.

وی افزود: در جهان‌بینی و جهان شناسی ایرانی، آن طوری که شاهنامه می‌گوید نوروز را کیومرث نخستین نوع بشر که معادل عربی و فرهنگ سامی آن آدم است بنیان گذاشته شده است. البته گرچه در برخی از متون، نوروز را به جمشید نسبت می‌دهند. بنابراین یکی از  مهم ترین عناصر بنیادی و ستون فرهنگی ما نوروز است. چون  جشن برابری  شب و روز و از نگاه معرفت شناسی جشن گرامی داشت زمان  و توجه و ارج گذاشتن به طبیعت و هستی است.

این باستان شناس عنوان کرد: اگر بخواهیم تحلیلی‌تر به جشن نوروز بپردازیم می‌توانیم به تفاوت بنیادی دو فرهنگ بزرگ در آسیای غربی که یکی فرهنگ ایرانی و دیگری فرهنگ سامی است بپردازیم. از دل فرهنگ سامی ادیان یهودی، مسیحی و اسلامی بیرون می‌آید و از دل فرهنگ ایرانی دین زرتشت که شادی و جشن عنصر اصلی آن است .البته فرهنگ‌ سامی و ایرانی در کنار هم قرار گرفته‌اند و نه در برابر و مقابل همدیگر و گاهی ما اشتباه می‌کنیم که فرهنگ ایرانی را در برابر فرهنگ سامی قرار می‌دهیم و این کار بسیار اشتباه است.

رجبی اضافه کرد: برجسته‌ترین نماد نوروز در فرهنگ ایرانی تخت جمشید است و یکی از نقش مایه‌هایی که دائم دارد در این شهر باستانی تکرار می شود شیری است که در پشت یک گاو می‌جهد. گاو در ایران باستان نماد فصل زمستان و شیر نماد فصل بهار است و این نقش مایه در تخت جمشید آمدن نوروز را یادآوری می‌کند.

رجبی گفت: وقتی منابع و مدارک باستان شناسی را مطالعه می‌کنیم می بینیم  که پیش از هخامنشیان هم جشن نوروز را گرامی می‌داشته‌اند و در نقش‌ها و هنر عیلامی و حتی در هنر آشوری از این جشن یاد شده است. در نوروز شاه بار عام می داد و نمایندگان ملل تابعه را دیدار می کرد. جشن می گرفتند و لباس نو می پوشیدند و شهر را چراغانی می‌کردند و بنابراین بیدار شدن طبیعت را گرامی می‌داشتند. 

این استاد دانشگاه ادامه داد: تازیان با نوروز دشمنی داشتند و وقتی عباسیان روی کار آمدند بافت فرهنگی سرزمین امروزی عراق را بیشتر ایرانیان تشکیل می دادند و آنها در شهری مثل بغداد نوروز را جشن می‌گرفتند و بر روی بام خانه‌های شان آتش روشن می‌کردند، اما خلفای عباسی در گام نخست با این موضوع هم مخالفت می‌کردند ولی شیعیان به دلیل تاریخی نگاه شان به جشن نورزو متفاوت بوده و آن را پاس داشته‌اند و ابونواس شاعر برجسته عرب در ستایش نوروز سخن گفته است.

رجبی اضافه کرد: با روی کار آمدن سلسله‌های ایرانی مانند سامانیان، صفاریان و طاهریان نوروز دوباره گرامی داشته می‌شود و بعدا در سده‌های میانه اسلامی نوروز همپای با زبان فارسی به هند می‌رود. بر ما است که این آیین شکوهمند را که در سازگاری با هستی، معرفت، اخلاق و چرخه هستی است را پاس و نکو بداریم.

وی در ادامه به سفره هفت سین عید باستانی نوروز هم اشاره کرد و گفت: اگر چه ما اسناد و مدارک باستان شناسی نداریم که با اطمینان بگوییم که آنچه که بر روی سفره هفت سین چیده می شود، یک به یک سند تاریخی دارد اما اینها بعدا در فرهنگ و به مرور زمان به شکل عمومی به وجود آمده‌اند و ابهامی تاریخی برای هفت سین داریم. در متون دوره اسلامی به طور مثال در کتاب آثار الباقیه ابوریحان بیرونی به سفره هفت سین اشاره شده و در این سفره بیشتر غلات می‌چیده‌اند.

این باستان شناس تصریح کرد: ولی آنچه از سفره هفت سین می‌دانیم بیشتر مربوط به سده‌های نخستین و در دوره اسلامی است. در دوره های هخامنشیان و ساسانیان سندی نداریم که سین های امروز در سفره ایرانیان چیده می شده اند. اگر چه در شعر سعدی و منوچهری و در متون و مدارک تاریخی بعدی هم از آنها یاد شده است. اما به مرور زمان این هفت سین مشهورترین نمود مراسم نوروز شدند.

وی ادامه داد: چیزهایی که سر سفره هفت سین وجود دارند باز هم سعی دارند در پیوند و پیوستگی با گردش سال و در هستی باشند. ولی بیشتر مفاهیمی روحانی و نمادین دارند. مثلا آیینه مهم ترین نماد خودشناس، ماهی مهم ترین نمودهای حرکت در چرخه هستی، شمع نماد نور است. بنابراین ایرانیان سعی کرده‌اند متناسب با فرهنگ‌های محلی خودشان و فهمی که از هستی دارند این عناصر را به شکل  نمادین بر روی سفره بچینند.

رجبی افزود: روایتی که شاهنامه از مراسم جشن نوروز در بین مردمان خراسان کرده، متفاوت اما عناصر یکسان هستند. آنچه از عناصر فرهنگ ایرانی بر روی سفره هفت سین می‌توانیم ببینیم عمدتا متاثر از فهم جوامع و مناطق از هستی است ولی در مدارک باستان شناسی ما نمی‌توانیم آن را در دوره هخامنشی و ساسانی جست و جو کنیم. گرچه در دوره اسلامی به فراوانی مدرک داریم ولی در دوره هخامنشی و ساسانی چنین مدارکی وجود ندارد و شاید به دلیل ضعف اطلاعات ما باشد چرا که باستان شناسی یک رشته نو و تازه است. اما ممکن است در آینده نه چندان دور اطلاعات باستان شناسی از طریق کاوش در تپه ها و مناطق باستانی از این مسائل پرده بردارد. ولی آنچه که از امروز در مورد سفره هفت سین  می توانیم بگوییم به دوره پس از ایران باستان بازمی گردد. 

گفت وگو: مریم بازوند                                                                     

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز