ایلنا گزارش می دهد:
ضعف دیپلماسی شهری و گردشگری ادبی در فارس
چندی پیش وارگا هاسونیچ سفیر مجارستان میهمان شیراز بود و در سفرش علاوه بر شرکت در چند نشست با حضور مسوولین شهری و استانی از یادمان شاعری گمنام به نام میهای چوکنای وتیز نیز در حضور معاون گردشگری استانداری و مدیرکل میراث فرهنگی فارس رونمایی کرد.
به گزارش ایلنا از فارس، هرچند افزایش تعاملات و مناسبات میان دو کشور به ویژه با دیپلماسی شهری و با تکیه بر اشتراکات فرهنگی و ادبی امری مطلوب است اما این نشست در سایه کم اطلاعی مدیران ما کفه ترازو را به نفع میهمان سنگین کرد و به نصب یادمان شاعری گمنام و کم آوازه اهل مجارستان در جوار لسانالغیب انجامید؛ آنهم شاعری از دیار مجار که در حوزه ادبی نه تنها هم تراز ادب پارسی نیست بلکه بر خلاف زبان پیشینه و بیشینهدار فارسی، گویشوران اندکی نیز دارد و نمی تواند چندان کمکی به رونق ادبی ما کند.
آیا شاعر گمنام مجاری همتراز حافظ ما است؟
شهرت شیراز به میراثهای فاخر ادبی، فرهنگی، دینی و تاریخیاش است که نمونه اعلای آن سعدی و حافظ است اگر آثار و اشعار شاعر را پیونددهنده میان گردشگر با شاعر یا مشاهیر بدانیم حافظ شاعری است ماورای مرزهای ایرانشهر که تراز جهانی یافته و ادبیات شرق را به نام او میشناسند و گوته به تاثیرپذیری از وی معترف بوده و شاید عده معدودی از شاعران جهان از فدریکوگارسیا لورکا گرفته تا گوته در غزلسرایی و اشعار احساسی همپای او باشند و از این روی جای یادمان شعرای بزرگ در جوار مزار حافظ ادب ایران زمین و همچنین جای یادمان حافظ نیز در جوار مزار بزرگان ادب جهان خالی است.
حال اینکه متولیان گردشگری استان چگونه اجازه دادهاند یادمان میهای چوکنای وتیز به عنوان شاعری گمنام و نه چندان خوشنام مجاری که تا دوروز پیش حتی یک خبر یا مطلب از وی در جستجوی فارسی یافت نمیشد در جوار حافظ نصب شود که این خود قطعا پیروزی بزرگی برای سفیر مجارستان است و شاید اگر برعکس این قضیه روی میداد یعنی با هدف شناساندن حافظ به مردم مجار یادمان وی را در جوار مزار این شاعر گمنام مجارستانی قرار میدادند میشد کمتر خرده گرفت.
میهای چوکنای وتیز شاعری است که از فارغ از وجه خالی از ادبش نصب یادمانش در حافظیه و کنار علما و ادبایی چون دکتر لطفعلی صورتگر، رسول پرویزی، دکترمهدی حمیدی شیرازی، استاد حمید دیرین، استاد نورالدین رضوی سروستانی جای تعجب دارد زیرا با جست و جوی نام وی در منابع فارغ از اینکه جزو ده یا بیست یا سی شاعر مطرح مجاری هم و غالب اشعارش نیز خلاف عرف و فرهنگ دینی ما دارد که از جمله آنها شعری است که در آن از حافظ نام برده و در ترجمه آن بخش عمدهاش سانسور شده است.
دراین خصوص پژوهشگر و استاد دانشگاه آزاد اسلامی و متخصص در حوزه ادبیات جهان به «ایلنا» می گوید: اگر در برگزاری چنین رویدادهایی با اهل فن و اساتید و پژوهشگران حوزه ادبیات مشورت شود این قبیل اتفاقات نمیافتد در حالی که در این برنامه جای اساتید ادبیات خالی بود.
صادق محمدی با بیان اینکه این یادمان باید به مکانی ورای مجموعه عرفانی ادبی حافظیه منتقل شود خاطرنشان می کند: نصب این یادمان به نوعی هم تراز کردن شخصیت مجارستانی با حافظ و اعتبار و مشروعیت بخشیدن به فرد مجاری و امری ناصواب است.
یادمان هرچه سریع تر به مکانی دیگر منتقل شود
محمدی می افزاید: نصب یادمان فردی که جزو فهرست 30 گانه ادبای مجارستان نیز نیست و در جستار فارسی هیچ اطلاعاتی در خصوص وی یافت نمیشود و یافتههای مجاری نیز اطلاعات چندان موجهی از وی به ما نمیدهد و غالب نوشتههایش خلاف عرف و اخلاق است و در یادمانش نیز بخش های مورد دار شعر حذف شده کاری اشتباه و از سر نا آگاهی است که باید با تغییر مکان یادمان جبران شود.
شاعر مجاری با حافظ در یک ردیف نیست
راهنمای تور و مدرس جهانگردی نیز در گفت و گو با «ایلنا» می گوید: از میراث فرهنگی باید پرسید در حالی که کلی پرونده ناتمام میراثی روی دست متولیان امر باقی مانده لزوم انجام چنین رویدادهایی که بیشتر تبلیغاتی است چیست؟
زهره زارع در پاسخ به این پرسش که آیا نصب این یادمان را میتوان نوعی دیپلماسی شهری یا در مسیر جذب گردشگر ادبی نامید نیز می گوید: دیپلماسی شهری یعنی شهرها بتوانند ارتباطات و اشتراکات فرهنگی بین دوشهر را ابزاری برای پیوند دو کشور قرار بدهند و اگر از تاثیر دیپلماسی شهری بر مناسبات بین المللی شهری نگذریم و شهرها را بازیگران جدید عرصه روابط بین الملل بدانیم باید گفت زیرساختهای خواهرخواندگی در کشور ما هنوز فراهم نشده است.
وی خاطرنشان می کند: فرودگاه بین المللی شیراز با وجود اینکه سومین فرودگاه پر ترافیک کشور است فاقد زیرساخت های لازم است، سهولت صدور روادید همچنان همچنان یک شوخی است و کشورهای اندکی در این زمینه با ما تعامل دارند و دیگر زیرساختها نیز برای توازن در خواهرخواندگی شیراز با شهرهای شاخص فراهم نیست با این حال این شاعر با حافظ در یک ردیف نیست.
به هر حال دراین دیار ادب پرور انگار عدهای فراموش کرده اند که هر گنجِ سعادت که خدا داد به حافظ، از یُمنِ دعایِ شب و وِردِ سَحَری بود و اینگونه نیست که هر طفل خردپایی به اعتبار چند دست نوشته خالی از ادب، بخواهد با بذل و بخشش آقای سفیر، هم تراز حافظ شود.
در پایان باید دید هدف بانیان این امر چه بوده و آیا قرار است صرفا این تفاهم فرهنگی به تبادل دانشجو میان دو کشور و اعطای بورس تحصیلی و سفر مسوولین دو کشور در مناسبت های ادبی خاص منجر شود یا باعث خواهد شد که آنچه گوته با حافظ کرد و نامش را بر سر زبانها انداخت بوداپست نیز با شیراز کند؟