یک بازیگر تئاتر:
متن خوب کیمیاست/ بازیگری که دو سه ماه کار نکند، فراموش میشود
ژاکلین آواره، بازیگر نمایش«خلوت بی همایونی» به کارگردانی علی ژکان که چندی پیش اجرای آن در نمایشخانه ایرانشهر به پایان رسیده، معتقد است: آنگونه که باید در تئاتر دیده نشده در صورتی که کارهای بسیاری خوبی از او با هدایت کارگردانان مطرح روی صحنه رفته است.
به گزارشخبرنگار ایلنا، «ژاکلین آواره» اگر چه از سال ۷۳ تاکنون در عرصههای مختلف نمایشی از جمله تئاتر، تلویزیون و سینما و کار برای کودکان، فعالیت خود را شروع کرده اما آن طور که روی صحنه نمایش شناخته شده و توانمند است، در پرده سینما و صفحه تلویزیون دیده نشده است.
«آواره» ارمنی تبار و تحصیلکرده رشته کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اراک و کارشناس ارشد هنرهای نمایشی از دانشگاه آزاد تهران است. به گفته خودش از بازی روی صحنه نمایش نه تنها ناراحت نیست که از همه کارهایش هم راضی است و معتقد است که در جای خودشان خوب و دوستداشتنی بودند: «پیش آمده که کار تصویری انجام بدهم و بعدا پشیمان شوم اما از هیچکدام از کارهایی که بر روی صحنه نمایش انجام دادهام، بدم نمیآید.»
نخستین کار این بازیگر اجرای نمایش «کدوی قلقلقه زن» به کارگردانی همسرش «هومن مجابی» برای کودکان و «شب بارانی» به کارگردانی اسماعیل همتی با بازی بازیگرانی همچون پیام دهکردی نام داشتند که هر دو در اواخر دهه ۷۰ به اجرا درآمدند، در دهه ۸۰ هم کارهای مختلفی با کارگردانان مختلفی انجام داد: «چند سال پیش در همین تماشاخانه سه اجرا داشتم اولین آن «نمایش خرده خانم» به کارگردانی کیومرث پوراحمد و با بازی خانم گلاب آدینه و آقای وزیری بود که من هم در آن بازی میکردم. کار بعدیام نیز در همین سالن به نام گالیله با کارگردانی علی پویان بود. پیش از اینها نیز در «باغ شکر پاره» و «طلسم صبح گل» به کارگردانی آقای قطب الدین صادقی بازی کردم. بازی در فیلم تلویزیونی «زرگل» به کارگردانی سپهر محمدی و «حریر» در سینما به کارگردانی فریال بهزاد از دیگر کارهایم در این عرصه است. در این فیلم نقش دختری را بازی میکردم که بهخاطر چاق بودنش در جامعه دچار مشکلات زیادی است که از قضا بازتاب خوبی هم در فضای مجازی آن سالها داشت. بسیاری از من سئوال میکردند که آیا واقعا چاقی برایت دردسر ساز نیست. که به صراحت میتوان بگویم چاقی هرگز برایم در گرفتن نقشهای متفاوت نه تنها مشکلی ایجاد نکرده که در برخی موارد برایم خوب بود.»
نمایشنامه خلوت بیهمایونی چیزی کم داشت، اما نمیدانم چه بود
از «آواره» درباره چگونگی پذیرش نقش در نمایش خلوت بیهمایونی بگویید. نقش زنی به نام «حریر» که روزگاری سوگلی شاه بود و اکنون در میانسالی از چشم شاه افتاده و به رتق و فتق امور سایر زنان حرمسرا میپردازد. نمایشی که میتوان آن را در یک خط خلاصه کرد؛ تمامی اتفاقات در حرمسرای ناصرالدین شاه میافتد، سوگلی شاه در نبود او باردار شده، در حالی که شاه مدتهاست در هرات مشغول نبرد با دشمن است، اما روند اجرای نمایش به گونهای است که تماشاچی خیلی نمیتواند با آن رابطه برقرار کند، زیرا از یک طرف داستان به گونهای روایت شده که به لحاظ تاریخی نمیتوان برایش مستنداتی پیدا کرد و از طرف دیگر متن نمایش هم آنقدر قوی نیست که تماشاچی شاهد داستانی طنز گونه از روزگار آن دوران باشد. چه شد که این نقش را انتخاب کردید؟
یکی از دلایلی که این کار را قبول کردم این بود که آقای ژکان را از مدتها قبل میشناسم و برایش احترام ویژهای قائلم. از نقش حریر هم خوشم آمد. وقتی نمایشنامه را خواندم میدانستم به خوبی از پس آن بر میآیم و نقشام را بلدم در حالی که قبلا نقشی نزدیک به آن را بازی نکرده بودم. دلیل آخر هم مربوط به شرایط سخت زندگی در دوران کرونا بود. دو سالی میشد که کار نکرده بودم و دلم برای صحنه تئاتر بسیار تنگ شده بود البته در کنار اینها مشکلات اقتصادی را هم باید در نظر داشت. جدا از اینها با تمام احترامی که برای نویسنده نمایش قائلم احساس میکنم متن چیزی کم دارد اما چون نویسنده نیستم نمیتوانم بگویم مشکل کجای متن است؛ جاهایی از کار هم میتوانست بهتر باشد. غیر از متن هم، ضعف کار شاید به دلیل تجربه اول آقای ژکان در تئاتر باشد. البته ردپای مشکلات اقتصادی را هم میتوان در این نمایش دید. بیشتر تمریناتمان در دفتر آقای ژکان بود زیراجایی برای تمرین کردن نداشتیم. تمریناتمان کم بود و وقتی برای برای بازبینی نمانده بود. از طرف دیگر تغییر بازیگر در نزدیکیهای اجرا و انتخاب بازیگر جدید هم باعث شد تا در مجموع کار لطمه بخورد.
چقدر از کار تغییر کرد؟
بخشی از کار متاسفانه دچار سانسور شد. مثلا قسمت حرکات موزون که به همراه دختران و بچههای گروه روی آن کارکرده بودیم، حذف شد.
اواخر نمایش، تماشاگر با صحنههایی از یک فیلم روبرو میشود که البته اگرچه در ارتباط با موضوع داستان است اما در کار ننشسته و میتوانست خیلی بهتر باشد.
اتفاقا پیشنهاد خودم بود. چون باید در آن بخش دیالوگهای زیادی گفته میشد، به آقای ژکان گفتم شما سینماگرید خیلی خوب میشود اگر ردپای سینما هم در نمایشتان دیده شود تا هم یک ابتکاری باشد و هم اینکه نمایش از حالت نقل قول صرف خارج شود.
نظرتان درباره اوضاع تئاتر در سالهای اخیر چیست؟ بخصوص که شیوع کرونا روی خیلی از زندگی آدمها و حرفهها و مشاغل و کسب و کارشان تاثیر گذاشت.
ابدا اوضاع خوبی نیست. در روزگار ما سرپا ماندن بدون آنکه محتاج کسی باشی خیلی سخت شده اصولا در حرفه ما اگر دو یا سه ماه کار نکنید فراموش میشوید چه رسد به دو سه سال؛ از نظر استقبال مخاطب هم در این دو سال، وضعیت تئاتر خیلی خوب نبوده، بیشتر کارها با صندلیهای خالی روبرو میشود. کسی هم از ما حمایت چندانی نکرد. حمایتهای صندوق اعتباری هنر و خانه تئاتر هم اگر چه بود اما خیلی نبود. بیمهمان را هم که خودمان پرداخت میکنیم. اما این بیکاری و عدم حمایت به نظرم تنها مربوط به دوران کرونا نیست از سالها قبل هم بوده و این بیماری تنها آن را نمایان و تشدید کرده است.
البته این را هم اضافه کنم دلایل بسیاری که شاید در حوصله این گفتگو هم نباشد در بیرونقی تئاتر تأثیرگذار باشد. این روزها متن خوب برای نمایش کمیاب شده و مثل کیمیا است. بیشتر متنها بدون داشتن پشتوانه ادبی قوی وحرفهای، نوشته میشوند. در کنار آن قطعا محدودیتهای دیگر حوزه تئاتر در ایران مانند قوانین سختگیرانه اداره ممیزی و… باعث شده تا تئاتر در سال اخیر با رکود مواجه شود. البته اینها نظر من است و شاید اشتباه کنم.