یادداشت؛
برای تمام دلخوشیها روزم مبارک
عقربه های ساعت در حال دویدن هستند و زمان به سرعت در حال گذر است. 12 ضربه ساعت در نیمه شب، برگ دیگری از تقویم را هویدا می کند. هفده مرداد؛ روز خبرنگار.
به گزارش ایلنا از اصفهان، یکی از گرمترین روزهای سال روز خبرنگار است. روزی که معمولا مثل سایر روزهای تقویم تا یک هفته کشدار می شود. کش می آید مثل روزهای تابستان که به سختی تمام شوند.
شاید باید خوشحال باشی که در تقویم روز داری! ولی وقتی بیمه و حقوق ثابت و جایگاه اجتماعی درستی نداشته باشی، از اسم یک روز در تقویم به نام خودت و همکارانت خوشحال نمی شوی. به ویژه وقتی از هم صنفی هایت بیشترین ضربه را خورده باشی. از رسانهای که به دهها دلیل بیمه ات نمی کند. از سایت وزارت ارشاد که هیچگاه پاسخگوی نیازهای صنفی خبرنگار نیست و از خیلی چیزهای دیگر که توضیحاش بماند وقت دیگر....
آنچه پیش تر این روز را اندکی قابل تحمل ومسرت بخش می کرد، دورهمی ها و کارت های هدیه ای بود که با تورم زمانه همخوانی داشت. اما سالها است که وضعیت اقتصادی بد شده و خبری از مهمانی و دورهمی نیست و کرونا هم مزید برعلت شده تا شرایط بد و بدتر شود.
17مرداد تریبون مسئولان
نکته مهم اما در برگزاری روز 17 مرداد به نام خبرنگار این است که مسئولان برگزار کننده مراسم، جلویت می نشینند، حرف می زنند، تو می نویسی تا خبرش را پیاده کنی و مرتب هم می گویند تو نباشی ، دنیا در بی خبری است!! بی خبری از چه کسی و چه چیزی؟ از نطق ها و فعالیت هایی که برایش حقوق میلیونی می گیرند و تو با درآمدی به مراتب پایین تر از خط فقر باید آنها را بنویسی و بازنشر کنی. این می شود که روزت بیشتر برای مسئولان تریبون و فرصت طلایی است جهت رسیدن به صدر اخبار تا مهم بودن و با ارزش بودن خودت.
دورکاری و توقع
وقتی باید به سرکار بروی، هزینه آمد و شد را متحمل می شوی و پشت میز قرار می گیری و برای استفاده از خدمات محل کار، فشار بیشتری از سوی مدیرانت متحمل می شوی. وقتی دورکاری می کنی و هزینه اینترنت و استفاده از امکانات شخصی را تحمل می کنی، سرزنش ها به سویت روان است که دیر ارسال کردی، درست ارسال نکردی و چون دور هستی، حق الزحمه کمتری شامل حالت می شود. اما با همه اینها روز خبرنگار بهانهای برای لحظه ای خوشحالی جهت داشتن چنین جایگاه اجتماعی است. البته اگر پرسش های مخاطبان نسبت به شغلت را نادیده بگیری می توانی خوشحال باشی، چراکه اغلب می پرسند، کجا کار می کنی؟ پس چرا تو را در تلویزیون نمیبینم؟
خوش به حال مخابرات
روز خبرنگار برای شرکت مخابرات بیشتر از خبرنگاران خوشحال کننده است، زیرا حجم قابل توجهی از پهنای باند اینترنت و پیامک های ارسالی صرف تبریک گفتن این روز می شود و هزینه خوبی را عاید این شرکت می کند. اینجا است که می فهمی روابط عمومی فلان اداره سفلی هم شماره تلفن ات را دارد و این روز را بهت تبریک گفته البته تا سال بعد هم هیچ کاری با تو ندارد.
دلخوشیهای شخصی
حالا چرا با این حجم از نامهربانی و بی انصافی در حقوق و دستمزد و بیمه، بازهم خبرنگارم؟ دلیلش دلخوشیهای شخصی و کنشگری است. دل خوش از اینکه مطلبی بنویسی که با اقبال عمومی روبرو شود، طبیعتی را نجات و یا شهروندی را شاد کند. دلخوش از اینکه بتوانی بر چیزی یا کسی تاثیر مثبت داشته باشی. کنشگری بخشی از این دلخوشی است. بپرسی و جواب ها را منعکس کنی. چرا زاینده رود بی آب شده؟ وضعیت کشاورزان چگونه است؟ چرا هوا گرمتر از قبل شده؟ چرا باوجود وسعت گسترده بیابان های ایران ما به سمت تولید انرژی برق با خورشید نمی رویم؟ چرا حقوق کارگران از مدیران عامل شرکت ها و سازمان ها و نمایندگان مجلس کمتر است؟ و کلی چرای دیگر که وقتی به جواب شان برسی دلخوشی هایت بیشتر می شود و وقتی جواب های سربالا می شنوی، کوهی از خشم و ناامیدی و ناراحتی روی دلت استوار می شود. با این حال روزم مبارک. بخاطر تمام سال هایی که دغدغه داشتم و نوشتم و تنظیم کردم .
سمیه مسرور - سرپرست ایلنای مرکز اصفهان