مهرداد وثوقی:
باید قبول کرد ساختار رمان وارداتیست
در عصر حاضر حتی نویسندههای درجه دو و سه هم تریبون خودشان را پیدا میکنند و همین مسئله باعثمیشود نام غولهای ادبی امروزه درکنار نام این نویسندگان درجه چندمی درخشش چندانی نداشته باشد.
رمان «سبزهزارهای بهشت» نوشتهی جان اشتاینبک برای گرفتن مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سپرده شد.
مهرداد وثوقی(مترجم) در همین رابطه به خبرنگار ایلنا اظهار داشت: بعد از استقبال کتابخوانان از داستان «راستهی کنسروسازی» اشتاینبک این کار را هم ترجمه کردم و برای طی روال قانونی انتشار به نشر مروارید سپردم. این رمان از ۱۲ داستان کوتاه به هم پیوسته دربارهی زندگی اهالی یک دهکده کوچک است. داستان تقریبا مثل دیگر کارهای اشتاینبک است اما چون شخصیتها به طور کاملا حرفهای در داستان حرکت داده شدهاند؛ بسیار جذاب شده و جالب است.
او ادامه داد: علاوه بر این کتاب که در انتظار دریافت مجوز است، مشغول ترجمهی اثر دیگری از ژوزه ساراماگو هستم که هنوز دربارهی نام انتخابی این اثر با ناشر به توافق نرسیدهایم.
این مترجم که در دورهی جدید وزارت ارشاد سه کتاب برای دریافت مجوز ارسال کرده است؛ دربارهی تجربههای دریافت مجوز در دولت جدید، گفت: کتاب «نخستین تماس تلفنی از بهشت» میچ آلبوم خیلی سریع و بدون کوچکترین مشکلی مجوز گرفت و منتشر شد. درمورد کارهای دیگر هم سرعتعمل در پاسخگویی را به خوبی احساس کردم. از طرف دیگر به نظر میرسد ایرادات و ممیزیهایی که گرفته میشود هم منطقیتر شده است و دیگر از آن مته به خشاش گذاشتنهای بیش از حد خبری نیست.
وثوقی در ادامه افزود: سختگیریها در دورهی قبل گاهی کار را به جایی میرساند که ماهیت اخلاقی و نکته داستان از بین میرفت. به عنوان مثال در یکی از داستانهای مجموعه داستان «تلاش مذبوحانه» یک شخصیت منفی وجود داشت که دائمالخمر بود و مشروب استفاده میکرد اما به دلیل وجود کلمهی «شراب» در آن داستان نهایتا مجبور به حذف آن شدیم و خواننده از مطالعهی یک داستان با مفهومی عبرتآموز محروم ماند. برای ممیزی نباید صرفا به کلمات اتکا کرد و واژهها را مستقلا و بدون درنظر گرفتن متن و محتوا مورد بررسی قرار داد.
او همچنین درمورد چرایی استقبال بیشتر مخاطبان از کارهای داستانی ترجمهشده نسبت به آثار ایرانی، بیان کرد: این مسئله خیلی هم عجیب نیست. بالاخره رمان و داستاننویسی یک قالب ادبی وارداتی از اروپا است که عمرش در کشور ما به ۱۰۰سال هم نمیرسد. اگر بخواهیم منصفانه و منطقی هم نگاه کنیم تعداد نویسندگان مطرح و کاربلد ایرانی در مقابل همتایان خارجیهایشان محدودتر است. هرچند در همان آلمان هم که قطب داستان و رمان جهان است این تعداد نویسندگان در مقابل آمار جهانی به چشم نمیآید. هرچه هست تنوع داستانی و ژانر در آثار مختلف جهانی بیشتر است و طبیعی هم هست که داستانهای مختلف از زبانهای گوناگون و با تجربههای ناهمگون جذابیت بیشتری داشته باشد.
وثوقی سپس در پاسخ به این سوال که چرا به نظر میرسد امروزه در جهان و ایران غولهای ادبی کمتر ظهور میکنند، گفت: بزرگ و مطرح شدن نویسندگانی که تعبیر غول ادبی برایشان به کار برده میشود به تفاوتهای موجود در عصر اطلاعات برمیگردد. همین اشتاینبک در زمان خودش به دلیل نبودن امکانات ارتباطی وسیع تنها نامی بود که شنیده میشده است، اما در عصر حاضر حتی نویسندههای درجه دو و سه هم تریبون خودشان را پیدا میکنند و همین مسئله باعثمیشود نام غولهای ادبی امروزه در کنار نام این نویسندگان درجه چندمی درخشش چندانی نداشته باشد. مثلا هرتا مولر یا ساراماگو واقعا نویسندگان قدری هستند که سبک نوشتنشان کاملا مشخص است اما آیا واقعا این نویسندگان به اندازهی همینگوی و تولستوی به عنوان غول ادبی شناخته میشوند؟ انبوه حجم اطلاعات و دادهها نام نوسندگان چیرهدست امروزی را گم میکند.