رمان " هیچ وقت " نقد شد
رمان هیچ وقت از دل سنت داستاننویسی زنانه این ۲۰ ساله بیرون آمده است. روندی که داستان پیش میگیرد، جنگ را بهانهای میکند برای روایت و برای ابراز هویتی که درحال گذار است و به دنبال آن میگردد.
در بیست وششمین نشست از جلسات نقد ۴ شنبه، روز ۸ آبان ماه رمان " هیچ وقت " نوشته " لیلا قاسمی " در کتاب سرای چیستای کرج نقد و بررسی شد.
به گزارش ایلنا؛ در ابتدای جلسه لیلا قاسمی نویسنده اثر گفت: این رمان طی ۲ سال از اوایل ۸۸ تا خرداد ۹۰ با یک وقفه چند ماهه، نوشته شده است و بدون تردید وقایعی که در آن دوره اتفاق افتاد هم در روند شکل گیری رمان بیتأثیر نبوده.
سپس مجتبی گلستانی اظهار داشت: از دل رمانهاست که میتوان تاریخ حقیقی را پیدا کرد. این کتاب از این نظر مهم است چون هم تاریخ مسایل سیاسی و هم جنگ را بازخوانی کرده. مسئله دیگر آن است که این رمان از جمله رمانهای روانشناختی است. این رمانها در علت یابی روانشناسانه کاراکترها درگیر هستند و دیگر آن که مسئلهای را که مطرح میکنند مربوط به گذشته فرد است. داستانهای روانشناسانه یک نوع علیت با واسطه را مطرح می کنند، در حالیکه داستانهای هزار و یک شبی علیتی بیواسطه دارند. در این داستان چیزی به عنوان تعلیق، گرهافکنی، گرهگشایی و پیشرفت پیرنگ دیده نمیشود.
پوریا فلاح از دیگر منتقدان حاضر در جلسه عقیده داشت: اگرچه به نظر من در رمان کنش داستانی صورت گرفته است و پایان بندی کار هم از نقاط قوت کار بوده، اما استفاده از موتیفهای تکراری به کار لطمه زده است. نویسنده میتوانست بجای بکارگیری دمدستترین عناصر برای روایت خود مثل آنچه که در سریالهای تلویزیونی میبینیم از انتخابهای بهتری بهره ببرد.
منتقد بعدی ابراهیم مهدیزاده بود که معتقد بود: کار یک داستان بلند است تا رمان. به نظر من رسالت متن این نیست که به جنگ پرداخته شود. کل روایت در یک مهمانی صبح تا بعداز ظهر صورت میگیرد که در آن راوی " بیتا " به یک کشف و فروپاشی میرسد. درواقع مهشید را کشف میکند، مهشیدی که پیش از این او را با نوعی عشق سالهای سبز میدیده. در پایان داستان هم عشق فرومیریزد و هم کینه. در مجموع اگر رمان دیالوگ داشت شاید بهتر از کار درمیآمد.
سپس عباس باباعلی به ارائه دیدگاهش پرداخت: به نظر من آشناییزدایی یکی از نکات مهم درهر کاری است و وظیفه هنر این است که درمورد هر پدیدهای نگاهی جدید ارائه کند. اگرچه مسائل زیادی در داستان مطرح میشود اما از سطح دانستهها و اندیشههای یک فرد عادی و معمولی فراتر نمیرود. اما از نقاط قوت کار تداعیهای درست و بجاست. نکته دیگر بهره زیاد از کدهای غیرایرانی است که به نظرم صحیح نیست.
سیروس نفیسی بعد از آن گفت: یکی از اهداف نویسنده این بوده که یک شخصیت آسیب دیده از دوران جنگ و دهه ۶۰ را که هنوز هم نمی تواند با زندگی کنار بیاید ارائه دهد، که تا حد ی از عهده آن برآمده. بطور کلی رمان را میتوان در ۳ سطح نگریست: سطح اول، داستان اصلی است که داستان بیتا و امید است. در سطح دوم با وجوه نمادین مواجه هستیم. بیتا نمادی از دختران آسیب دیده دهه ۶۰ است، مهشید نماینده نظم امور و امید سمبل امیدی است که در نهایت هم انگار نمی آید. در سطح سوم، عنصر روانشناختی و رابطه بیتا و مهشید است که باید ساخته شود که اگر نویسنده بیشتر روی این وجه کار میکرد، رمان قویتر میشد.
پریا نفیسی هم معتقد بود: مهمترین نکته مثبت این کار حرف دل نسلی است که این اتفاقات و حوادثبرایشان رخ داده و همین که حرف های نویسنده در قالب یک بیانه سیاسی یا فلسفی بزرگ زده نمی شود، خوب است. نکته دیگر پایان بندی کار است که از نقاط قوت آن است. راوی در پایان فقط می خواهد زندگیش را بکند و بیشتر در حال زندگی کند تا به گذشته فکر کند یا نگران آینده باشد، همان نگرشی که در رویکردهای روانشناسی شناختی مطرح است.
هادی نودهی هم در پایان عقیده داشت: این رمان از دل سنت داستاننویسی زنانه این ۲۰ ساله بیرون آمده است. روندی که داستان پیش میگیرد، جنگ را بهانهای میکند برای روایت و برای ابراز هویتی که درحال گذار است و به دنبال آن میگردد.
در این نشست ادبی منتقدان و نویسندگان دیگری از جمله: مردعلی مرادی، مسعود پهلوان بخش، ابراهیم دمشناس، خسرو عباسی، احمد درخشان و مجید واحدی هم به ارائه نظرات خود پرداختند.