میرشکاک:
آوینی را مانند یک «چک» خرج میکنند
یادتان نرود امروز دو چشم انداز دربارهی شهید آوینی وجود دارد، اولین آن در مورد همراهی، هم زبانی و همدلی با شهداست و چشمانداز دیگر اینکه شهید را یک ماده برای تبلیغات سیاسی میبینند. افرادی ۲۰ فروردین که میشود، شهید آوینی را مانند یک «چک» خرج میکنند.
ایلنا: عصر روز گذشته(20 فروردین) هشتمین جلسه از سلسله کلاسهای «هنر از منظر شهید آوینی» در بیستمین سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی با حضور یوسفعلی میرشکاک در کافه نخلستان اوج برگزار شد.
به گزارش ایلنا، متن سخنرانی میرشکاک به شرح زیر است:
باید کردارمان شبیه به شهید آوینی باشد
شهید آوینی ذات اسطورهای داشت و به همین دلیل به جایگاهی رسید که امروز میبینید و وی واسطهای شد بین ما و آسمانیان. هر اندازه از آوینی و اندیشهاش بیشتر صحبت کنیم، از آن دورتر خواهیم شد، چون نزدیک شدن به آوینی و امثال آوینی در ساحت گفتار نمیگنجد، بلکه نزدیکی به ساحت اسطوره، مستلزم استقرار در عالم کردار است.
باید کردارمان شبیه به شهید آوینی باشد، اینکه میبینید از وی آثاری باقی مانده حجت این حقیقت اسطورهای بود و باید بین ما میماند تا متوجه شویم کسی که خود، اندیشه و وقتش را وقف دفاع مقدس، بسیج و شهدا میکند، یک آدم عادی نیست، یک حکیم است که از ساحت جهاد اکبر به جهاد اصغر آمده است و برای این امر غرامت سنگینی هم میپردازد.
کسی که به ساحت جهاد اصغر میرود، به این سادگی به شهادت نمیرسد
در عالم جهاد اصغر، ساحت، ساحت بخت است. بسیاری از کسانی که به شهادت رسیدند فقه، فلسفه و اثبات بلدند نبودند. کاغذ سپید نانوشته بودند و سرمایهشان فقط جانشان بود که آن را به جانان برگرداندند. عبور این آدمها از دروازه شهادت هیچ منعی ندارد. کسی که از ساحت جهاد اکبر به جهاد اصغر میرود، به این سادگی به شهادت نمیرسد. برای همین است که شهید آوینی نه در مدت انقلاب و نه در مدت هشت سال دفاع مقدس شهید نشد تا بتواند برای کسانی که از این سنخ هستند یک حجت به یادگار بگذارد و آن حجت هم آثارش است.
حضرت علی (ع) علی القاعده باید در جنگ بدر به دلیل داشتن ۸۰ زخم به شهادت میرسید ولی اینگونه نشد. در جنگ احد نیز این اتفاق نیفتاد. برای اینکه ایشان از ساحتی ورای ساحت جهاد اکبر آمده بود و محال بود راه شهادت در جنگ برایش باز شود. برای اینکه امیرالمومنین باید زنده میماند تا کردار و گفتارش برای همه جهانیان باقی بماند.
شهید آوینی را مانند یک «چک» خرج میکنند
یادتان نرود امروز دو چشم انداز درباره شهید آوینی وجود دارد، اولین آن در مورد همراهی، هم زبانی و همدلی با شهداست و چشم انداز دیگر اینکه شهید را یک ماده برای تبلیغات سیاسی میبینند. افرادی ۲۰ فروردین که میشود، شهید آوینی را مانند یک «چک» خرج میکنند؛ از روزی که آوینی به شهادت رسیده تا به الان این دو راه همیشه وجود داشته است.
یادتان نرود انقلاب اسلامی واقعهای نیست که پشت سر باشد. بخشی از انقلاب مانند نهضت سال ۵۷ و سایر نهضتها یعنی نهضت مشروطه، نهضت صفویه، نهضت سربداران تا خلافت حضرت آدم پشت سر قرار دارند ولی بقیه افق یعنی ظهور امام زمان (عج) پیش روی ما قرار دارد و هر کس نگاهش غیر از این باشد، سیاست زده است و دین درست ندارد. هر کس بخواهد شهدا را خرج قدرت سیاسی کند، دین در دست ندارد و چنین افرادی مانع راه جوانان ما هستند.
شهید آوینی اگر مماشات میکرد، وزیر میشد
ما نیامدهایم که دنیا را آباد کنیم، سعی کنید با هر اندیشهای که دارید، هرگاه دیدید چشم انداز از آخرت عطف به دنیا میشود، بدانید در اندیشه انحراف به وجود آمده و یقین بدانید شهدا و به طور مثال شهید آوینی اگر مماشات میکرد، شاید وزیر میشد ولی برای شیعه عمارت بر کل جهان به اندازه یک برگ گل مصنوعی نیز اعتبار ندارد.
به تعبیر رسول اکرم از روزی که خدا دنیا را خلق کرده، یکبار هم به دنیا نگاه نکرده، برای همین است که پیامبر میفرماید: دنیا زندان مومن و بهشت کافر است. برایتان مهم نباشد که فلانی از خون شهدا شروع به ساخت برج و غیره کرده؛ تمام تواناییها بالاخره تبدیل به ناتوانی میشود و تنها سرمایهای که برای انسان باقی میماند، روح حضرت حق است که هیچ کس هم آن را از شما نمیگیرد.
خدا هر سرمایهای بدهد، پس نخواهد گرفت
خدا سرمایهای را که به شیطان داد علی رغم نافرمانیاش از او نگرفت. در همه ادیان داریم که خدا به هر کسی هر توانایی و سرمایهای بدهد، پس نخواهد گرفت چون نیازمند پس میگیرد و بینیاز احتیاجی به پس گرفتن ندارد و خداوند بینیاز است؛ خدا اگر جان آدمی را میگیرد برای این است که انسان را بیدار کند و مرگ سرآغاز حیات است.
در واقع دو نوع مرگ آگاهی داریم مرگ آگاهی بصیر و مرگ اگاهی مرکب کسی به مدارجی از حکمت میرسد و به این نتیجه میرسد که تنها راه نجات از این جهان و امتحانات مرگ است اما نه مرگی که خودکشی باشد، البته رفتن به کربلا هم خودکشی است اولی چون به ناحق کشته میشود پس مرگ آگاهی بصیر کسب کرده است.
اگر ما بودیم آوینی را به بیمارستان منتقل کردیم
من به شهید آوینی تاکید میکردم که من را با خودش به سفر ببرد و آوینی چهارشنبه آخرین روز حیاتش گفت که ولایت من را قبول دارید؟ و منظورش از ولایت تفکر و اندیشهاش نبود، کسانی که با آوینی میرفتند، هر چه آوینی میگفتند گوش میدادند و زمانی که متوجه شدیم آوینی روی مین رفته، به اطرافیانش گفته بود که به من دست نزنید و آنها هم فقط نگاه میکردند در حالی که اگر ما بودیم آوینی را به بیمارستان منتقل کردیم.
اگر تقید نباشد، آثار آوینی به یک منبع درآمد تبدیل میشود
راه شهید آوینی این نبود که اندیشه دینی و هنر دینی را از مرتبهای که هست ارتقا بدهد، همین مسئله که بسیجی حجت داشته باشد که اگر در ساحت اولیه مرگ آگاهی قرار دارد و آماده کشته شدن است، این رفتن به شهادت است و لزوما کسی که دارای اندیشه است، این توفیق را پیدا نمیکند که مرگ آگاهی مثبت پیدا کند. راه آوینی، اندیشه وی است و به صورت کلی تقید به شریعت، طریقت و حقیقت پیامبر اکرم است که اگر این تقید در وجودتان باشد، آرا و آثار آوینی کمکتان خواهد کرد اما اگر این تقید نباشد، آثار آوینی به یک منبع درآمد تبدیل میشود.
قرآن برای خیلی از افراد چه در داخل و چه در خارج از کشور به عنوان یک منبع درآمد به حساب میآید، یکی از نشانههای ظهور امام زمان این است که قرآن زینت شود ولی در حال حاضر عمل به قرآن در کجا قرار دارد؟!
باید نوشت تا فهمید
تا فرصت دارید آنچه را که در نهادتان وجود دارد را از قوه به فعل بیاورید، اول یاد نمیگیریم بعد بنویسیم. به این نکته توجه کنید؛ بلکه مینویسیم تا بفهمیم. اگر کسی منتظر این باشد که بزرگترین طراح و نقاش باشد، بعد از آن نقاشی را شروع کند، مطمئن باشد هرگز نقاش نخواهد شد، در بقیه امور هم همین طور است؛ وقتی امیرالمومنین خطاب به انسان میگوید «انسان فکر میکند همین موجود کوچک است در حالی که کل عالم در انسان پیچیده شده است» این به معنی این است که همه هنرها در انسان وجود دارد و اصلا انسان برای این خلق شد که میزان توانمندی حضرت حق توسط انسان به صورت مادی آشکار شود.
بشر امروز گرفتار تنبلی است
پیش از آنکه به این بیندیشید که چه کار کنید شروع کنید به فعالیت و قلم به دست بگیرید و بنویسید. انسان زمانی که شروع میکند به تخلیه ذهنش، در وهله اول ضمیر ناخودآگاه انسان تخلیه میشود. انسان همانند چاهی است که کنده نشده باشد؛ وجود آدمی لایه لایه است و اگر لایهها را برای خودمان آشکار کنیم، به لایهای میرسیم که دیگر نیازی به استاد نداشته باشیم اما متاسفانه بشر امروز گرفتار خودبنیادی است که یکی از ستونهای عمده خودبنیادی تنبلی است.
کسی که به موسیقی گوش میکند، بیشتر از کسی که تار میزند از آن موسیقی لذت میبرد. این مسئله در بقیه امور هم وجود دارد. خواندن رمان از نوشتن رمان لذتبخشتر است، شعر گفتن جان فرسایی است و ما برای همین عادت کردهایم به تنبلی و ممکن است دیگر این فرصت به انسان داده نشود. پیش از آنکه ببازید بدانید که تاریخ ابدا تکرار نخواهد شد؛ از جهاد اصغر به جهاد اکبر آمدیم و اگر در عرصه جهاد اکبر توفیق نداشته باشیم به جهاد اصغر نخواهیم رسید.
میبینید که ائمه بعد از قیام امام حسین دیگر قیام نکردند؛ دعوت نامهای برای امام صادق آوردند که امام صادق نامه را سوزاند و جواب نامه را نداد چون دیگر نیازی به قیام نداشتیم؛ تقارنی که در عالم وجود دارد در جهاد نیز وجود دارد.
خیلیها بنده دنیا شدهاند
عرصه مبارزه با دشمن تنگتر از آن میشود که فکر کنیم با تظاهرات بتوانیم از آن خلاصی یابیم. خیلی در بین ما بنده دنیا شدهاند و دنیا هم چیزی نیست که انسان سیر شود و دنیا سربی بیش نیست.
در این فرصتی که بعد از قطعنامه به ما داده شده و تا زمانی که دوباره این فرصت به وجود بیاید که قطعا هم این فرصت پیش میآید، این دفعه اوضاع به حدی نابسامان است که باید به نور حکمت از آن عبور کنیم.
روایت کردن کار محالی است و فردوسی با روایت خود در واقع شیعه را زنده کرده است ولی در حال حاضر باید عربی یاد گرفت و باید زبان قرآن را بفهمیم و در جنگ امروز اگر به حکمت مسلط نباشید، خواهید باخت و باید به نور حکمت از این تاریکی خارج شد.
بنویسید تا اندیشهتان آشکار شود
باز کردن درهای حکمت به روی خود با خودنگاری محقق میشود یعنی قلم را بردار و بنویس، فکر نکن بعد بنویس، بلکه بنویس تا اندیشه خود آشکار شود. به این بیاندیشید که چرا پیغمبران درس نخواندند، چون نیازی نبوده است.
اگر تمام توانمندی این سرزمین را جمع کنیم و بخواهیم حافظ، رودکی و فردوسی درست کنیم نمیشود؛ پس آنها از کجا آموخته بودند؟ چرا خدا یاد دادن علم به انسان را به خودش نسبت میدهد و میگوید من با قلم به انسان یاد دادم یعنی اینکه انسان فقط باید بنویسید و بقیهاش با خداست؛ زمانی که رسول اکرم وفات کردند هنوز پیامبر را دفن نکرده بودند که دعوا و اختلاف شروع پرهیز منفی باعث شده انسان در جا بزند انسان از خودش چیزی ندارد.
ادیسون همان کسی است که از مدرسه ابتدایی اخراجش میکنند و انیشتین را نیز از مدرسه اخراج کردند. خدا به هر کس، هر چه بخواهد میدهد، خدا میفرماید یادم کنید تا یادتان کنم؛ خداوند همیشه مبنا را انسان قرار داده اما عشق از خود خدا آغاز میشود.
کشور ما پر از آدمهایی است که مدرک دارند ولی معاف از تفکر هستند!
یاد بگیرید که بنویسید، البته نه برای مدرک گرفتن؛ کشور ما پر از آدمهایی است که مدرک دارند ولی معاف از تفکر هستند! اغلب آثار شهید آوینی هیچ ارجاعی ندارد؛ اندیشه ما از جان ما بر آمده و به حق میرسد اگر جان از طرف خدا برانگیخته شود، همه اندیشهها باز میگردند.
همین که با قلم بنویسید و نترسید خدا کمکتان میکند
شهید آوینی با نام مستعار در مجله خودش مطالب زیادی مینوشت در اوایل انقلاب چون تعدادمان کم بود و دشمنانمان زیاد، مجبور بودیم هر کداممان با ۱۵ اسم و شیوه مختلف مطلب بنویسیم و این توفیق خدا بود؛ همین که با قلم بنویسید و نترسید خدا کمکتان میکند.
ما پاکتی داشتیم که میگشتند و هر روزنامه و مجلهای که اسم الله در آن نوشته شده بود را در آن پاک میانداختند و به قول احمد مجاهد سه صفر و یک ۱ میشود الله یعنی برای همین «الله» رسول اکرم آن همه مصیبت کشید؟! شروع کنید به مجاهده درونی و بنویسید تا ببنیید از نوشتهها چه چیزی در میآید؛ من اولین شعرم را روی دروازه روستا نوشتم و بعد از چند سال دیدم شعرهایی که در سنین نوجوانی سروده بودیم را بچههای روستا میخوانند.
ما چون حشر همه هستی هستیم بنابراین حشر شیاطین و جن هم هستیم. انسان شهری با تمدن تکنیکی محجوب به حجابهای غیرطبیعی میشود. سیدحسن حسینی میگفت خوش به حال کسانی که در روستا هستند اما پنجره اصلی و بیکرانگی اصلی در درون انسان است این پدیده کارها را پیش میبرد.
قدم گذاشتن در راه شهید آوینی پرستش ثمثال شهید آوینی است یعنی قدم گذاشتن در این راه تحقق، ظهور و پدید آمدن باطنمان است و کسی که قرار است در ۶۰ سالگی دین را رها کند، بهتر است این کار را در ۲۰ سالگی انجام دهد که حداقل دنیایش را حفظ کرده باشد.
بسیاری از علما میگویند هنر تیغ دو دم است
بسیاری از علما از هنر میترسند و میگویند هنر تیغ دو دم است در حالی که فقه هم اینگونه است مگر خیلی از فقها و عالمان گمراه نشدند ولی چون هنر دعوت به مسئله خاصی نمیکند، از هنر واهمه دارند. ظاهرا لطمه هنر هم بیشتر است ولی در واقعیت اینگونه نیست. هنرمند اگر زمین بخورد فقط خودش از بین میرود ولی اگر عالمی به زمین بخورد و گمراه شود خیلی از مریدانش به خطا میروند.
به این مسئله که انسان برای چه آفریده شده بیاندیشید؛ مورچه و سایر موجودات نیز زندگی میکنند؛ همه موجودات به انسان متصلاند و انسان به خدا متصل است؛ پس بنویسید تا آشکار شود.
یکی از مصیبتهایی که بعد از انقلاب داشتیم این بود که شهدا را پاستوریزه و خیلی پاک به مردم نشان دادیم؛ کروبی این رسم را در بنیاد شهید راه انداخت و اولین مسئلهای که انسان را از خداوند دور میکند دروغ گفتن است؛ یاد بگیرید که هیچ زمان به خودتان دروغ نگویید اگر این اتفاق بیفتد تلالو انسان اتفاق میافتد در حالی که اگر به خودتان دروغ بگویید خداوند ۱۲۴ هزار پیامبر را هم برای راهنمایی یک نفر بفرستد فایده نخواهد داشت.
کاغذ سفید مهمترین وسیله آشکار شدن انسان است و این اساس کار است والا اگر تمام علوم عالم را هم فرا بگیرید فایده نخواهد داشت.
عقل شما همواره مغلوب نفس شماست
عقل شما همواره مغلوب نفس شماست. عقل مخلوق است، نفس صفت خالقی دارد، مانند نفس اماره نفس خودش است اماره همان صفت مطمئنه و این سخن شمس الدین محمد ملک الدین تبریزی است، نفس در مکان امارهای سوار عقل است و عقل را مجبور میکند که کارهای خلاف انجام دهد. عقل خادم نفس است. نفس لوامه میگوید چنین کاری زشت و عقل قبول میکند نفس مطمئنه شود. عقل مطمئننه میشود و اگر نفس فریب بخورد عقل فریب میخورد.
تشیع مانند آتش است و همه را میسوزاند و از آن خود میکند. برای همین است که فلسفه یونانی آخرش میشود پدیده شیعه؛ البته نه برای آنهایی که معتقد به فلسفه هستند بلکه برای کسانی که فلسفه را میفهمند و نقد میکنند.
یکسری موارد در این دنیا به کار میآید و رفتن به عالم آخرت راه دارد کتاب خدا، قول معصوم و شروع آن هم در وجود آدمی است.
میرزا اسماعیل دولابی خیلی شجاع بود
انسان باید خودش را متحول کند آن وقت خواهید دید که هیچ اندیشهای تازه نیست و هر آنچه را که باید بدانید در شما ذخیره شده. همه ائمه میگویند که انسان با خواندن و فراگرفتن در واقع به یاد میآورد نه اینکه بیاموزد؛ در کل تاریخ اسلام بالاتر از سلمان و ابوذر و مقداد کسی نیست و شما میبینید که آنها بیسواد بودهاند. میرزا اسماعیل دولابی اولین کسی بود که در عرفای شیعه گفت شیطان وجود ندارد و این کار خیلی شجاعت میخواهد.
در هر ساحتی که انسان سیر کند، کلید در وجودش نهفته است
برای رفتن به بطنهای هفت گانه باید به خودتان رجوع کنید چون بطن اول در وجود خودتان است؛ در اساطیر روم باستان داستانی است که خدایان زمانی که خواستند انسان را بسازند گفتند رمز وجودی انسان را کجا بیاندازیم که عدهای گفتند بیاندازیم داخل دریا، عدهای دیگر گفتند داخل کوه، عدهای دیگر هم گفتند بیناندازیم در آسمان که خدای بزرگ گفت باید بنیدازیم داخل وجود انسان؛ در هر ساحتی که انسان سیر کند کلید در وجودش نهفته است.
ما همه جای دنیا به دنبال اصل ماجرا میگردیم به جز در درون خود؛ ادبیات ما در کل ۱۴۰۰ سال قربانیهای زیادی داده برای اینکه به ما بفهماند باید در درون خودت بگردیم و همه این حرفها را در قالب شعرگذشتگانمان بیان کردهاند وی از صناعی به بعد هیچ شاعری مستقیم وارد این مسئله نمیشود.
اگر «ابراهیم همت» زنده بود امروز نویسنده بزرگی داشتیم
اگر از الان تا ابدیت توانایی همه فرشتگان را به شما بدهند و سرعت نور را نیز در اختیارتان بگذارند به هر اندازه که جلوتر بروید باز هم معصومین را در پیش رویتان خواهید دید؛ شما یقین بدانید که اگر ابراهیم همت زنده بود امروز ما نویسنده بزرگی داشتیم. عدهای میخواهند نویسنده شوند نه اینکه آشکار شوند؛ گفتار سادهترین کار است و فیلسوف شدن سادهترین کار در دنیاست.
حرف زدن در مورد موضوعات روز ساده است و حرف زدن در مورد عالم غیب از سخن گفتن در مورد موضوعات روز آسانتر است چون موضوعات روز در حال تغییرند ولی عالم غیب ثابت است تمام عالم از عالم فرشتگی، جان، جین همه در وجود انسان است.
عادت، عمل را از درون میخورد
پیش از هر سخنی ابتدا باید معنای سنت را از عرف و عادت جدا کرد هر آنچه که صورت عرف و عادت مییابد نسبت خویش را به حقیقت خود از دست میدهد و مثل میوهای که از شاخه جدا شود در معرض فساد واقع میشود. عادت، عمل را از درون میخورد این سخن شهید آوینی است.
التزام به اندیشه آوینی یعنی در افتادن با عادت و این یعنی در افتادن با خود هر آنچه را که باید امروز انجام و پیش از آنکه کار به اجبار برسد شروع کنید.
جنگ ما مدام پیچیدهتر و فرهنگیتر میشود آوینی ۲۳ سال پیش اسم تهاجم فرهنگی را آورد؛ با هر هزار میلیارد نمیشود یک فرهنگ ایجاد کرد اما با یک حرکت خیلی ساده میشود این کار را انجام داد ولی نه در بیرون بلکه در دورن خود.
ضربه را باید از درون به خودتان بزنید تا نتیجه بگیرید بعد از عبور انسان ازبرزخ سفلا انسان وارد عالمی میشود که ملکوت وجود آدمی به انسان وارد میشود به طوری که هر طرف را نگاه میکند خود را میبیند بالاتر از این امر وصول به معصوم است اما این مقام را در همین عالم در یابید و انبیاء برای همین فرستاده شدهاند.
هیچ موجودی در عالم از عربها عقب ماندهتر نبوده است ولی ببینید با یک کار الهی که رخ میدهد عربها به یک فضایلی دست پیدا میکنند که هنوز هم به گونهای به دیگران نگاه میکنند که گویی دیگران هیچ ارزشی ندارند. همه این وابسته به پذیرفتن کمترین وجه اسلام یعنی نبوت است عمده اسلام ولایت است که رسول اکرم ظاهرا نبی است ولی باطنا ولی مردم به حساب میآید.
کسی را که نخواهند در بهشت راه دهند اگر ساعتی ۱۰۰ رکعت نماز هم بخواند آخر میلغزد. شیطان یک نماز داشته که ۷۰ هزار سال به طول میکشید و آخر هم به خدا میگوید که به گونهای عبادتت را میکنم که هیچ موجودی در دنیا عبادت را نمیکند. رسول اکرم میگوید: شیطان هر دو رکعت نمازش ۷۰ هزار سال بود.
حدیث داریم در آغاز آفرینش جن، فرشته و انسان هر کدام یک صفت را انتخاب میکنند که فرشتگان عصمت را انتخاب میکنند جن قدرت را انتخاب کرد و انسان هم چاره را انتخاب میکند. هر چیزی که از تکنیک میبینید چاره اندیشی است و بشر با همین چاره اندیشی در حال بیچاره کردن خود است. علتش هم این است که نمیخواهیم آشکار شویم.
آوینی به جایی رسیده بود که با جدش نسبت عینی حضوری داشت
جز مرتضی آوینی چه کسی متوجه شد که حرف عبدالکریم سروش از برکسون گرفته شده است آوینی به جایی رسیده بود که با جدش نسبت عینی حضوری داشت.
بعد از شهادت آوینی با یکی در عالم دگان ارتباط برقرار کردیم و ماجرا را برای میرزاعلی اکبر معلم در میان گذاشتیم و یک روز در اتاق بودم که صدای مرتضی به وضوح شنیده شد که به من میگفت چرا باید توقع داشته باشی که اجنه به تو یاد بدهند و اگر چنان کنی اجدادم خودشان به تو یاد میدهند.
در هیچ کشوری به اندازه سرزمین ما آموزشگاه شیاطین وجود ندارد
شیعه کیست؟ کسی که گریه کند؛ همه عالم در مصیب امام حسین گریه میکنند و اینکه خودمان را در اندازه یک گیاه پایین بیاوریم خیلی زشت است. امیدوارم به جایی برسید که با احادیث ائمه سروکار داشته باشید. فهم مقام معصوم برای عدهای ضرر دارد و خودتان باید این فهم را بیاموزد. برای همین است که میگویم باید زبان عربی را یاد بگیرید؛ و در هیچ کشوری به اندازه سرزمین ما آموزشگاه شیاطین وجود ندارد.
اینکه ائمه میگویند برای ما صلوات بفرستید برای این است که با گفتار با آنها ارتباط برقرار کنیم و هرجا سخن از ائمه باشد آنها حضور دارند و فرشتگان اعمال را ثبت میکنند؛ همه عالم متعلق به حضرت زهرا است.
مرتضی آوینی با حضورش ما را دگرگون کرد شعار اصلی مرتضی بمیر قبل از اینکه بمیرانند بود و قطعا زمانی که دگرگون شدید دگرگون خواهید کرد؛ با کدام یک از ائمه بیشتر زندگی میکنید. عدهای با امام حسن مجتبی (ع) زندگی میکنند و میگویند از زمانی که امان حسن را شناختم دیگر سینه زنی نکردم نگاه کنید در این دایره با کدام ائمه بیشتر زندگی میکنید.
ایرانیها اگر فرصت پیدا کنند سالی ۱۰ بار گنبد و بارگاه را تعویض میکنند. نمیخواهد این کار را انجام دهید. گنبد و بارگاه دلتان را عوض کنید.