احمد فلسفی درگذشت
![احمد فلسفی درگذشت](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/CNVqlQESuLJ2/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-3nIltEJmYeuFfrGwjohJ9MP_KX6Prp9btVWjPPHRnssCon_K4etJZg,,/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF+%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C+%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA.jpg)
فلسفی درباره خود مینویسد: سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۹، مرا به عنوان «پزشک نمونه» انتخاب نمود و اینجانب مرهون عنایات خداوند و زحمات خانوادهٔ خود و همکاران محترم ودوستان میباشم.
ایلنا: احمد فلسفی پیشكسوت رشته دندانپزشكی درگذشت.
به گزارش ایلنا، احمد فلسفی؛ (دایی بزرگوار آقای احمد مسجد جامعی) دارفانی را وادع گفت. مراسم ختم این دندانپزشک پیشکسوت، امروز یکشنبه(20 اسفند) از ساعت ۱۳. ۳۰ الی ۱۵ در مسجد الغدیر واقع در خیابان میرداماد برگزار میشود.
احمد فلسفی در سایت تخصصی خود مینویسد:
احمد فلسفی هستم. فرزند مرحوم شیخ الفقهاء و المجتهدین آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی (ره). در اسفند ماه ۱۳۰۹ در تهران متولد شدم. دوران ابتدایی را در دبستان شرف محمدی (ص) و متوسطه را در دبیرستان مروی تهران گذراندم. پس از آن وارد دانشکدهٔ دندان پزشکی دانشگاه تهران شده و در سال ۱۳۳۳ با درجهٔ دکترا فارغ التحصیل شدم. سپس به استخدام وزارت بهداری درآمدم و ۲۲ سال به بیماران در بیمارستان فیروزآبادی شهرری خدمت صادقانه نمودم. اکنون بازنشستهام و مطبی در تهران دارم. برایم فرق نمیکند؛ بیماران را مانند خاندانم دوست داشته و آنها را جزو اعضای خانوادهٔ خود میدانم و این رابطهٔ صمیمی، دو طرفه است و از این بابت بسیار خوشحالم.
سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۹، مرا به عنوان «پزشک نمونه» انتخاب نمود و اینجانب مرهون عنایات خداوند و زحمات خانوادهٔ خود و همکاران محترم ودوستان میباشم.
اما ممکن است بپرسید چرا «کشکول» را مینویسم؟
باید بگویم هر کس در زندگی به چیزی علاقهمند است. عدهای به جمع آوری کلکسیونهای تمبر و سکه و عتیقه و ساعت و کتاب و ظرف و فرش و... میپردازند؛ برخی نیز به پرورش گل و گیاه علاقهمند هستند. عدهای هم به حیوانات وابسته هستند. من هم از کودکی با خواندن کلمات قصار لذت میبردم. آنها، کوتاه و پرمعنا هستند. شما اگر به کتاب خانهٔ کوچک من مراجعه کنید، میان صفحات هر کتاب یک صفحه کاغذ هست که در آن خلاصه و نتیجهٔ آن کتاب را یادداشت نمودهام و چنان چه احتیاج باشد آن کتاب را مرور نمایم، کافی است خلاصهٔ نوشتهٔ آن کتاب را بخوانم، گویا آن کتاب را دوباره خوانده و مرور کردهام. در تمام دوران دبیرستان و دانشگاه، در ایام امتحان همین خلاصهها را مرور کردهام!
اکنون بیش از «سه هزار» صفحه یادداشت شخصی دارم. خودم هم تعجب میکنم! این همه سخن را من از چه کسانی و از کجا و در چه زمانی خلاصه برداری کردهام؟
آنچه دوست داشتم، یادداشت کردم.
آنچه فهمیدم، یادداشت کردم.
آنچه میخواستم، یادداشت کردم.
آنچه باید بشود، یادداشت کردم.
آنچه نباید بشود، یادداشت کردم.
... بالاخره آنچه ضرورت داشت یادداشت کردم؛ و با عنوان «کشکول» در اختیار خوانندگان محترم قرار داده و آن را به انسان و انسانیت تقدیم میکنم البته دیکتهٔ نوشته غلط نیز خواهد داشت!
خوانندهٔ محترم مرا با نظرات، انتقادات و مطالبی که مایلید یاری نموده، ما هم با کمال میل و اشتیاق آن را در «کشکول» میریزیم. قبلاً از همکاری شما کمال تشکر را دارم.