خبرگزاری کار ایران

«فریده گلبو» در گفتگو با ایلنا:

شاید بهتر باشد که آثارم منتشر نمی‌شوند

کد خبر : ۴۸۲۳۴

گلبو: اینکه به آثارم اجازه‌ی انتشار نمی‌دهند، شاید بهتر باشد، چون مشکل اصلی در زمان انتشار ایجاد می‌شود که با این گرانی‌ها و وضعیت کاغذ، قیمت زیادی برای آثارم در نظر خواهند گرفت.

ایلنا: «فریده گلبو»(نویسنده و پژوهشگر) معتقد است در شرایط فعلی، شاید چاپ نکردن کتاب‌هایش بهتر باشد و ممکن است با این وضعیت، رمانی که مشغول نوشتن آن است، آخرین اثرش باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گلبو از کتاب «ویس و رامین» به عنوان آخرین اثرش که موفق به اخذ مجوز شده و منتشر شده است یاد کرد و گفت: بعد از این کتاب که ۳ سال پیش منتشر شد، به هیچ‌یک از آثارم اجازه‌ی چاپ نداده‌اند.
او افزود: کتاب «وهمِ سبز، وهمِ نارنجی» که انتشارات «کتابسرا» مسئول انتشار آن است، نزدیک ۳ سالی است منتظر دریافت مجوز است و اجازه‌ی انتشار ندارد. برای این کتاب آنقدر پیگیری کردم که از خود وزیر ارشاد هم نامه‌ای برای دریافت مجوز گرفتم، اما اداره‌ی کتاب باز هم با انتشار آن موافقت نکرد.
این رمان‌نویس به کتاب دیگرش اشاره کرد و گفت: «چهار شب سرنوشت‌ساز» عنوان کتاب دیگری است که آن هم در اختیار انتشارات «کتابسرا» قرار دارد و یک سالی است منتظر دریافت مجوز است و هیچ جوابی برای تعیین تکلیف آن نداده‌اند.
گلبو در مورد کتاب‌های تجدید چاپی‌اش هم گفت: ظاهرآ هیچ‌کدام از آثاری که سابقآ منتشر کرده‌ام اجازه‌ی تجدید چاپ ندارند، البته من در این مورد مطمئن نیستم و فقط گفته‌های ناشر را نقل قول می‌کنم. البته شاید اینطور بهتر باشد و دست آن‌ها هم درد نکند که نمی‌گذارند منتشر شود، چون مشکل بزرگ‌تر به نظرم بعد از چاپ این آثار است که با این قیمت کاغذ و گرانی‌ها، قیمت هر جلد از آثارم بالای ۳۰ هزار تومان خواهد شد که این خود مسئله‌ی مهمتری است و با این اوصاف بهتر است کتاب‌هایم درنیاید.
او درباره‌ی جدید‌ترین اثری که در دست نگارش دارد هم توضیح داد: در حال حاضر مشغول نوشتن رمانی به اسم «لغزش ساقی» هستم. چهارچوب کلی این اثر را مشخص کرده‌ام تا پس از بازگشت از مسافرت خارج از کشوری که هفته‌ی آینده انجام می‌دهم، آن را ادامه دهم.
این رمان‌نویس افزود: با این شرایط و اوضاع، به خودم گفتم شاید این کتاب آخرین کاری باشد که انجام خواهم داد و بعد ازآن دیگر چیزی ننویسم و به قول معروف: «چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون شو».
گلبو به سابقه‌ی نویسندگی خود اشاره کرد و گفت: هر چند که شاید در جایگاه خاصی نباشم، اما برای رسیدن به همین جایگاه هم رنج زیادی کشیده‌ام. سال‌ها در زمینه‌ی ادبیات باستانی و کلاسیک تحقیق و پژوهش کرده‌ام. در دهه‌ی ۷۰ تصمیم گرفتم تلفیقی بین رمان روشنفکری بی‌مخاطب و رمان پرمخاطب نازل ایجاد کنم، چون معتقد بودم عنصر جذابیت باید در داستان وجود داشته باشد و هر نویسنده‌ای با توجه به تاریخ و جغرافیایی که در آن زندگی می کند به خلق اثر بپردازد تا اثری متناسب با آن فضا خلق کند.
او ادامه داد: اگر جامعه را یک مخروط فرض کنیم، آثار من در بخش‌های بالا و پائین آن خواننده دارد، اما امان از این شبه‌روشنفکر‌ها که فقط به دنبال ادبیات وارداتی آن هم به گونه قالبی و کلیشه‌ ای هستند (جریان سیال ذهن رئالیسم جادویی و دورانی نوشتن و...) و فرم متناسب با ساختار اجتماعی خود را قبول ندارند. به هر حال من توانستم تا حدودی میخ خود را به عنوان نویسنده بکوبم و جریان تاریخ ادبیات مشخص خواهد کرد که آثار من در چه سطحی بوده است.
این نویسنده ادامه یافتن شرایط فعلی حوزه‌ی ادبیات و کتاب را مطلوب ندانست و گفت: فقط آرزو می‌کنم این قضیه به ساختار ادبیاتی ما لطمه نزند. البته قریحه و ذوق با سانسور و گرانی از بین نمی‌رود، اما در بخش‌هایی از ادبیات فقط ذوق کافی نیست، مثلآ برای نوشتن رمان بلند علاوه بر قریحه، باید تجربه و سواد هم داشت. اگر جلوی پیشرفت سواد و اخذ تجربه گرفته شود، این زمینه‌ی ادبیاتی لطمه می‌بیند.
گلبو افزود: شعر و داستان کوتاه حوزه‌هایی هستند که شاید کمتر به این قضیه نیاز داشته باشند و احتمالآ آسیب کمتری خواهند دید و نویسنده و شاعر، همواره نویسنده و شاعر باقی خواهد ماند. به هر حال تاکید می‌کنم که اثر خوب در ‌‌نهایت راه خود را پیدا می‌کند.
او در پایان گفت: نویسنده، شاعر، نقاش و... بالاخره حرف خود را می‌زنند و مخاطب آن را می‌شنود. کتاب «مرشد و مارگاریتا» نوشته‌ی «میخائیل بولگاکف» در زمان حیات او اجازه‌ی انتشار پیدا نکرد، اما بالاخره ۲۰ سال بعد از مرگش منتشر شد و همه دیدند که چه اثر بزرگی بوده است.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز