گزارش ایلنا از وضعیت پخش کتاب در کشور؛
پخش؛ صنفی که به رسمیت شناخته نمیشود
توزیع كنندگان كتاب، از لحاظ ساز و كار صنفی، زیر مجموعه اتحادیه ناشران و كتابفروشان محسوب میشوند و تنها دارای یك شركت تعاونی مستقل برای خود هستند.
ایلنا: با خروج کتاب از چاپخانه و صحافی، مرحلهی نشر آن به اتمام رسیده و نوبت بازاریابی و فروش آن فرا رسیده است. مسیر عادی فروش کتاب، به کتابفروشی ختم میشود و سیستمهای «پخش کتاب»، حلقهی اتصال ناشر و کتابفروش محسوب میشوند. موزعین با دریافت درصدی مشخص و توافقی از مبلغ فروش کتاب، این کار را انجام میدهند.
پخش کتاب، کاری بسیار مهم و حساس است که میتواند بازار کتاب را خوب یا خراب کند. بعضی از صاحبنظران حوزهی کتاب، یکی از دلایل شمارگان پایین کتاب در ایران را وجود مشکل در پخش آن میدانند. این ضعف به خصوص برای مناطق دورافتادهی ایران بسیار مشهود است و در بسیاری از نقاط، نشانی از کتابهای پرفروش یا کم فروش در شهرستانها و مناطق دور ایران دیده نمیشود. وجود همین مشکل باعث شده بسیاری از ناشران، خود اقدام به پخش کتابهایشان کنند و یا با تاسیس یک موسسهی توزیع، كار نشر و پخش و فروش را همزمان انجام دهند. به این ترتیب بسیاری از موزعین بزرگ، حداقل در تهران، یا بخشی از یک انتشارات هستند و یا موسسهای وابسته به یک ناشر.
تجربههای قبلی برای تاسیس موسسات بزرگ توزیع کتاب در جهت پوشش دادن تمام مناطق ایران، حکایت از عدم موفقیت آنها دارد. دلیل این مساله را شاید بتوان در کمبود کتابفروشیهای بزرگ و در نهایت استقبال اندک مخاطبان شهرستانی از کتاب جستجو کرد.
سفارشهای کتاب به پخشکنندهها، در حد ۵ تا ۱۰ نسخه است
برای بررسی وضعیت کاری و نحوهی فعالیت روزمرهی موزعین و ارتباط آنها با ناشران و کتابفروشیها به عنوان مسائلی که وضعیت کاری این گروه را مشخص میکند به سراغ جلیل عسگری(مدیر مرکز پخش مهدی) رفتیم. او دربارهی نحوهی دریافت سفارش از کتابفروشیها و جریان دریافتهای مالی در شبکهی توزیع خودشان گفت: بخشی از کتابهای معروف ناشران که پر مخاطب است، توسط کتابفروشیهای تهران و شهرستان به ما سفارش داده میشود. اگر این سفارشها و یا خریدهای ما از ناشران برای بار اول باشد، کار به صورت کاملآ نقدی انجام میشود و اگر با کسی در چندین نوبت همکاری داشته باشیم، براساس اعتماد متقابلی که شکل میگیرد، این کار به صورت چکی انجام میشود.
او دربارهی نحوهی ارسال سفارشها توضیح میدهد: سفارشات در تهران توسط خودمان انجام میشود. ارسال برای شهرستانها توسط باربری انجام میشود و کتابها در کارتن سیگار بستهبندی و ارسال میشوند.
عسگری دربارهی تعداد سفارشات میگوید: این مساله بستگی به شرایط روز بازار دارد، اما در وضعیت فعلی با توجه به افزایش قیمت کتاب، اگر کتابی خیلی پرفروش باشد بین ۵ تا ۱۰ نسخه از آن سفارش داده میشود. در خیلی از موارد سفارشاتی در حد یک یا دو نسخه هم داریم.
او طیف مشتریها را منحصر به کتابفروشیها نمیداند و میگوید: بعضی از مشتریهای ما در شهرستان، موزعین آن شهر هستند که منابع خود را از طریق ما تامین میکنند.
مشکل توزیع فقدان کتابفروشیهای تخصصی در سطح کشور است
برای آسیبشناسی و نقد وضعیت توزیع کتاب در کشور به سراغ «شهروز گهوارهای» (مدیر مرکز پخش کتابیران) رفتیم. او کار توزیع کتاب را بسیار مشکل و نیازمند تخصص نسبی میداند و میگوید: توزیعکننده باید کالا را به توزیع کنندهی خُرد برساند و به تعبیری دیگر، سرمایهی کلان را بهصورت خُردخُرد و ذرهذره جمعآوری نماید. به اعتقاد من؛ مشکل عمده ما در حلقهی توزیع خرد کتابفروشی است. به خلاف نظر بسیاری از افراد که به مناسبتهای مختلف در این خصوص اظهارنظر میکنند و توزیع کلان را منشاء مشکلات توزیع میدانند، من فقدان کتابفروشیهای تخصصی در سطح کشور را مشکل عمدهی توزیع میدانم.
او میافزاید: به عنوان مثال در شهر اصفهان، کتابفروش تحصیلکردهای به نام آقای «فتاحی»، مدیر کتابفروشی مهرگان است. اگر قرار است معیارهای یک کتابفروش شایسته را برشماریم، ایشان بدون کم و کاست همهی آنها را دارد. اگر خریداری برای یک کتاب خاص به او مراجعه کند و این کتاب در کتابفروشی موجود نباشد، با دلایل مُتقن، کتابهای مشابه را به خریدار معرفی مینماید و مشکل او را حل میکند. از طرف دیگر سیستم وی به گونهای است که تمام کتابهای موجود در یک رشته را به فراخور وضع مالی خود خریداری کرده است. خریدار همواره با منابع جدید و معتبر آن رشته در کتابفروشی ایشان مواجه است. اگر ما در هر مرکز استان یک کتابفروشی نمونه به این صورت داشتیم، شاید با مشکلات امروزی دست به گریبان نبودیم.
ناشران با دانش بازاریابی پیش از تولید آشنایی چندانی ندارند
این توزیع کننده، بخش دیگری از مشکلات این کار را مربوط به خود ناشران میداند و معتقد است که بسیاری از ناشران کشور ما با دانشی بهنام بازاریابی قبل از تولید آشنایی ندارند و نیاز جامعه را بررسی نمیکنند تا براساس نیاز بازار دست به تولید بزنند. او تاکید میکند: در حقیقت توزیع خوب، بخشی از بازاریابی خوب است.
گهوارهای مشکل دیگر را در بحث کار کتابفروشیها میداند و توضیح میدهد: به عنوان مثال حوزهی کتابهای دانشگاهی یک حوزهی تخصصی و سرمایهبر است. همکارانی خواسته یا ناخواسته وارد این کار میشوند و پس از گذشت یک سال، به خاطر مشکلات مالی کتابفروشی خود را میبندند. این تأسیسها و انحلالها مشکلات سنگین مالی را برای توزیعکنندگان به وجود میآورد. از معضلات بعدی این است که ما در حوزهی کتابهای دانشگاهی با تراکم و تکاثر کتاب در بعضی از رشتههای خاص دانشگاهی مواجه هستیم.
او میافزاید: بهعنوان مثال در رشتهی زمینشناسی، سالانه ۵۰۰ دانشجو وارد دانشگاه میشوند، ولی ناشر ۵۰۰۰ جلد کتاب را به چاپ میرساند. طبیعی است که فروش این کتاب حدود ۱۰ سال طول بکشد. به این ترتیب ناشران ما هیچگونه توجهی به نظام آماری ندارند. از طرفی هم مجوزهای انتشاراتی که به ناشران دادهاند مشکلاتی را برای توزیعکننده به وجود آورده است؛ به این معنا که ناشر باید سالیانه ۵ عنوان کتاب منتشر کند تا مجوز نشر وی باطل نشود، هرچند مشکلات کاغذ بهخودی خود تعداد زیادی از آنها را از گردونه تولید خارج کرده است.
مشکلی به اسم کتابسازی
از جملهی مشکلات دیگر در کار توزیع کتابهای دانشگاهی، بحث ضوابط وزارت علوم، وزارت بهداشت، دانشگاه آزاد اسلامی و سایر مراکز آموزش عالی برای ارتقاء اساتید است که ناخواسته برای صنعت نشر و توزیع مشکلاتی را بوجود میآورند. گهواره به گفتن این مساله ادامه میدهد: چون اعضای هیئت علمی دانشگاهها برای ارتقاء رتبه، باید کتاب تألیفی داشته باشند. این اساتید به اجبار به جای تولید کتاب، کتابسازی میکنند و جزوات سرکلاسی و قدیمی خود را جمعآوری و تحت عنوان کتاب به بازار ارائه میدهند. اینگونه کتابهای بیبازار مشکل توزیع را صدچندان میکند.
او تاکید میکند: نکتهی دیگری که وجود دارد و کمتر کسی به خود اجازه میدهد به آن بپردازد، این است که مگر جامعه در برابر من مؤلف و مترجم و ناشر، وظیفه یا دینی دارد که هرگونه تراوشات ذهنی مرا خریداری کند؟ طبیعی است که جامعه حق تمایز دارد، حق دارد بعضی از کالاهای مناسب با خواست من را نپذیرد.
بیهویتی توزیع و توزیعکننده
رقابتهای درون خانوادگی و صنفی توزیع کنندهها نکتهای است که این توزیعکننده ضمن اشاره به آن میگوید: میتوان گفت که مراکز توزیع جدیدالتأسیس، بدون هیچ ضابطهی مشخص صنفی، در حال گسترش است. نبود ضابطه باعث میشود افرادی که مرکز پخش تأسیس میکنند مشکلاتی را برای خود و ناشران و کتابفروشان به وجود آورند.
او با جمعبندی صحبتهای خود میگوید: شاید این مسائلی که من گفتم به ظاهر فاقد ارتباط با همدیگر باشند، اما به هر حال مجموعهی این مسائل طرح شده، برحسب تجربه برای مرکز پخش مشکلآفرین بوده است. سختی کار ما در امر توزیع، بیهویتی توزیع و توزیعکننده است. این بیهویتی بهگونهای است که تا امروز حتی یک تشکل صنفی دارای یک اساسنامهی مشخص نیز برای توزیع وجود نداشته است. در ایدهآلترین شکل، اذهان عمومی توزیع و توزیعکننده را دلالی و دلال مینامند. هرچند که ما خود جزء اتحادیه ناشران و کتابفروشان هستیم، اما در همین اتحادیه، جزء کتابفروشان یا توزیعکنندگان خرد قلمداد میشویم. کاملاً روشن است این دیدگاه متضمن هیچگونه حمایت صنفی از ما نخواهد بود.
او میافزاید: اگر ما به رسمیت شناخته میشدیم، باید اسم اتحادیه، اتحادیهی ناشران و توزیعکنندگان کتاب و کتابفروشان میشد.
گهوارهای به شرکت تعاونی توزیعکنندگان کتاب تهران اشاره میکند و میگوید: این تعاونی طی یک حرکت خودجوش، تلاشهای شایان توجهی را آغاز کرده است که از هیئت مدیره و مؤسسان این شرکت تعاونی تشکر و قدردانی میکنم.
این توزیع کننده تاکید میکند: به هر حال من اعتقاد دارم تا زمانی که تشکل فراگیر توزیعکنندگان شکل نگیرد، هیچ نهاد و سازمانی برای ما تره هم خورد نخواهد کرد و در هیچ جشنوارهی کتابی، نظیر نمایشگاه بینالمللی کتاب و نمایشگاه استانی کتاب، مجال خودنمایی نخواهیم یافت. در بانکها کسی ما را به رسمیت نمیشناسد و در کنار این مساله، بار توزیع کتاب کشور و ضرر و زیان پول نشدن کتاب برعهدهی ماست و بار بیهویتی آن را نیز باید به دوش میکشیم.
فراهم کردن زمینهی کار فرهنگسازان کشور با برخورد واقعبینانه و حمایتگرایانه از بخش توزیع کتاب
گهوارهای در انتها مهمترین راهحل مشکلات را انجام کار آماری دقیق در این حوزه، انجام بازاریابی علمی،حضور تخصصی در این حوزه، وفاداری به تعهدات و امین اموال مردم بودن دانست و تاکید کرد: اجرایی کردن این نکات، باید به تدریج و با حوصله و پیریزی نهادهای لازم صورت گیرد. از سوی دیگر موانع دست و پاگیر پیش روی توزیعکنندگان مثل ممنوعیت استفاده از تسهیلاتی که ناشران و کتابفروشان را مجاز به استفاده از اماکن عمومی میکند، باید حذف شوند. به هر حال هرگونه برخورد واقعبینانه و حمایتگرایانه از بخش توزیع کتاب، در واقع فراهم کردن زمینهی کار فرهنگسازان کشور است و یقیناً اثر مستقیم آن را در زندگی فردی و اجتماعی خود، فرزندان، خویشاوندان و هموطنان لمس خواهیم کرد.
بزرگترین مشکل توزیع کنندهها نداشتن اتحادیه صنفی مستقل است
از رضا قرباننژاد(مدیر مرکز پخش آذرپخش) دربارهی دریافتهای و مناسبات مالی ارسال سفارش به شهرستانها میپرسیم که توضیح میدهد: هزینهی باربری به صورت توافقی است و ممکن است توزیعکننده یا خریدار آن را متقبل شوند و مثلآ در مورد پخش ما، خودمان هزینهی باربری را تا شهر مورد نظر متقبل میشویم.
او افزایش هزینههای باربری را تا سال گذشته منطقی میداند و میگوید: تا پیش از این به نسبت افزایش قیمت سوخت، کرایهها بیشتر میشدند و نرخ منطقی و مشخصی داشت، اما در یک سال اخیر، قیمتها ۳ بار افزایش یافته است.
قرباننژاد بزرگترین مشکل حوزهی توزیع کتاب را عدم وجود یک اتحادیهی مجزا برای این بخش میداند و توضیح میدهد: به دلیل عدم وجود اتحادیه، تعرفهی مشخصی برای این کار وجود ندارد. به همین دلیل خیلی از تازه واردها در این حوزه، برای اینکه خودشان را در بازار مطرح کنند درصدهای بسیار پائینی هم میگیرند، حتی بعضیها با نرخ ۲ درصد هم کار میکنند. این مساله به موزعین باسابقه لطمه میزند. ما زیر مجموعهی اتحادیه ناشران و کتابفروشان هستیم و این اتحادیه ما را تقریبآ به عنوان کتابفروش میشناسد.
مناسبات بین ناشر و پخش کننده برعکس همه جای دنیاست
این توزیع کننده میافزاید: ناشران هرطور که دوست دارند با ما برخورد میکنند؛ در همه جای دنیا، موزعان برای ناشران شرط میگذارند و در اینجا برعکس.
او شرایط فعلی بازار را نامناسب میداند و میگوید: تمام صنوف مرتبط با نشر دچار رکود شدهاند. هر سال مشکلات بیشتر از قبل میشود، در سالهای گذشته وضعیت به گونهای بود که میتوانستیم آهسته آهسته حرکت کنیم، اما امسال وضعیت فاجعهبار است.
از او دربارهی نمایشگاههای کتاب استانی و تاثیر آن بر عملکرد موزعین میپرسیم که میگوید: این نمایشگاهها تاثیری بر کار ما ندارند و حتی در بعضی موارد، فروش ما را بالاتر میبرند، چون اگر ناشران برای شرکت در این نمایشگاهها به کسی نمایندگی بدهند، آنها کتابهای خود را از طریق ما تامین میکنند.