نمایشگاههای کتاب استانی با كتابفروشان چه میكند؟!
پای ارشاد در كفش كتابفروشان
برپایی نمایشگاههای كتاب استانی به شكل فعلی، باعث از رونق افتادن كتابفروشیها شده و ارائهی تخفیفهای چند ده درصدی، مردم را نسبت به كتابفروشان بدبین كرده است.
ایلنا: نمایشگاههای کتاب در بیشتر نقاط دنیا، نوعی همایش برای ناشران محسوب میشود که در آن زمینههای کاری بررسی می شود و بازاریابی فروش بعدی اثار صورت میگیرد و در نهایت تنها چیزی که فروخته میشود، حق رایت آثار است، نه خود کتاب. این تصویر کاملآ برای ما ایرانیها بیگانه است و تعریفمان از نمایشگاه کتاب، کتابفروشی بسیار بزرگی است که جدیدترین عناوین اکثر ناشران داخلی و بسیاری از ناشران خارجی (حداقل در ۲۵ دوره قبلی) با تخفیفهای بسیار خوب در آن عرضه میشود. از هر منظر که به این قضیه بنگریم، باید حق را به مخاطبان کتاب بدهیم که برای حضور در چنین بازار مطلوبی، بسیار مشتاق باشند و دیگر انگیزهای برای حضور در کتابفروشیها برای خرید کتابها با قیمت پشت جلد را نداشته باشند. به این ترتیب عملآ کتابفروشیهای ایران تا حد زیادی بازار خود را از دست رفته میبینند و با اتکا به فروش محصولات جانبی دیگر اندک سودی میبرند.
در وضعیت کنونی و باتوجه به مشکلات اقتصادی که این روزها بیش از پیش گریبان حوزهی کتاب را گرفته و همانطور که پیش از این نیز مطرح شده بود، در تمام حوزههای مرتبط با کتاب، صحبت از تعطیلی و تغییر شغل مطرح میشود، برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی و فصلی چه تاثیری بر روند فعالیت کتابفروشیها میگذارد؟ پیش از این بحث تاثیرات افزایش نمایشگاههای کتاب بر کتاب فروشیهای سراسر كشور مطرح شده و اتحادیهی ناشران و کتابفروشان تهران هم بارها از تاثیرات منفی این مساله صحبت کرده است. برای اینکه ببینیم وضعیت کتابفروشیهای شهرستانی در مواجهه با مشكلات ناشی از برپایی نمایشگاه كتاب به چه صورت است، به سراغ چند استان مختلف رفتیم و از کتابفروشیهای با سابقهی آنجا، این موضوع را جویا شدیم.
اتحادیهها توجهی به مشكلات كتابفروشیها ندارند
مهدی پوررضا(مدیر کتابفروشی «مهران» در شهر رشت) در مورد شکل برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی اینگونه توضیح میدهد: تعدادی نمایشگاه کوچک شهرستانی در سال چندین مرتبه برگزار میشوند و به هر حال عرصهی محدودی برای فروش کتاب محسوب میشوند. یک نمایشگاه بزرگ کتاب هم در هر استان به صورت سالانه در تاریخ مشخصی برگزار میشود که متولی آن مستقیمآ خود وزارت ارشاد است و ساز و کار کاملآ مشخص هم دارد، مثلآ در شهر رشت این نمایشگاه همیشه در مرکزی به اسم خاتم الانبیا و در تاریخ معینی برگزار میشود. در این نمایشگاه تخفیفها تا مرز ۴۰ درصد هم برای کتابها ارائه میشود که ۲۰ درصد آن به صورت بن و از سوی وزارت ارشاد داده میشود و ناشران هم بین ۵ تا ۲۰ درصد تخفیف را برای کتابهایشان در نظر میگیرند.
او به تاثیرات منفی برگزاری این نمایشگاهها، به خصوص نمایشگاه کتاب استانی بر روند کاری کتابفروشیها اشاره میکند و میگوید: مسلمآ با چنین تخفیفهایی در زمان برگزاری نمایشگاه، کار کتابفروشیهای آن منطقه (اعم از بزرگ و کوچک) مختل میشود و تا مدتها بعد از برگزاری این نمایشگاه هم این کمبود استقبال به چشم میآید و تاثیر بسیار مخربی بر کار کتابفروشیها دارد و عملآ آنها را ضعیف میکند.
پوررضا میافزاید: البته در بعضی از شهرها و استانها کتابفروشی فعال و بزرگ وجود ندارد و این حوزه با ضعف و کمبود روبرو است. در چنین مناطقی برپایی نمایشگاههای کتاب منطقی است و میتواند مفید هم باشد و خوراک فکری مردم را تا حد زیادی تامین کند.
«اگر هم قرار است نمایشگاه کتابی برگزار شود، لااقل از کتابفروشیهای همان منطقه کمک بگیرند». این را مدیر کتابفروشی مهران شهر رشت میگوید و میافزاید: در حال حاضر این کار توسط خود ناشران انجام میشود و در واقع در این چرخه، کتابفروشیها حذف شدهاند. البته بعضی از ناشرانی که در مرکز هستند و نمیتوانند در این نمایشگاهها شرکت کنند از برخی کتابفروشیها برای شرکت در نمایشگاه کمک میگیرند، اما این مساله بسیار محدود است و قابل توجه نیست و ضمنآ این کار توسط کتابفروشیهای بزرگ انجام میشود و کتابفروشیهای کوچک در این کار سهمی ندارند.
از او در مورد فعالیت و نقش اتحادیهی ناشران و کتابفروشان شهرشان میپرسیم و اینکه آیا کاری برای کتاب فروشیها انجام داده است و پیگیر مساله برگزاری نمایشگاههای استانی بوده و مشکلات ناشی از آن را به ارشاد منعکس کرده است یا نه. پاسخ میدهد: در تهران اتحادیه همیشه فعال است و نقشی در این مسائل دارد، اما اتحادیههای سایر استانها، معمولآ فعالیت چندانی ندارند. حداقل در گیلان که ما میبینیم، اتحادیه هیچ حرفی برای زدن ندارد و سالی یک بار هم جلسهای نمیگذارند تا راجع به مشکلات ما صحبت کنیم، نه نامهای، نه حرفی و عملآ هیچ فعالیتی ندارند.
پوررضا در پایان میگوید: در بیشتر خانوادههای ایرانی، کتاب در انتهای لیست خرید قرار دارد. در مدت اخیر هم که مشکلات بیشتر شده، بودجهی مردم هم برای خرید کتاب کمتر شده است. به این ترتیب عملآ کتابفروشیهای کوچک از دور خارج میشوند و این روند به تدریج گریبان کتابفروشیهای متوسط و بزرگ را نیز میگیرد. با این شرایط برگزاری نمایشگاههای کتاب میتواند این روند را تسریع کند.
حضور تهرانیها در نمایشگاههای شهرستانی، كتابفروشیها را با مشكل روبرو كرده است
«ما با برپایی نمایشگاه کتاب مخالفیم، کتاب فروشیها مالیات میدهند، پول آب و برق و گاز و عوارض اجاره ملک میدهند، بعد ناگهان یک نمایشگاه برگزار میشود و بدون هیچ مشکل و هزینهای ظرف مدت چند روز به اندازه چندین ماه خیلی از کتابفروشیها، کتاب فروخته میشود». «جلالالدین شفیعی» (مدیر شهر کتاب شیراز) اینها را میگوید و میافزاید: خانوادهی ما چندین نسل است در کار فروش کتاب هستند و سابقهای بیش از ۲ قرن در این کار داریم، اما دیگر این کار جز ضرر چیزی ندارد و شاید آن را تعطیل کنیم. برگزاری نمایشگاه کتاب استانی برای ما بحران بزرگی است و کار ما را مختل کرده است. ناشران از تهران میآیند و کتابفروشیها را بیچاره میکنند.
او ادامه میدهد: بارها به وزارت ارشاد گفتهایم که اگر واقعآ هدفشان اعطلای فرهنگ کتاب و کتابخوانی است، این کار را از طریق کتابفروشیها انجام دهند و آنها را تقویت کنند. اگر میخواهند بن خرید کتاب بدهند، این بن را مخصوص کتابفروشیها بدهند.
«کتابفروشیها هیچ مشارکتی در برگزاری نمایشگاههای کتاب ندارند؟» شفیعی در پاسخ به این سوال میگوید: ممکن است بعضی از ناشران تهرانی به یک کتابفروشی نمایندگی بدهند که از طرف آنها در نمایشگاه شرکت کند، اما ما تا الان هیچ وقت در هیچ نمایشگاهی شرکت نکردهایم.
او در مورد نقش اتحادیهی ناشران و کتابفروشان هم میگوید: بارها به اتحادیه نامه نوشتیم و پیگیری کردهایم، نه جوابی دادهاند، نه واکنشی، نه پیگیری انجام شده است.
راههای بهتری از برگزاری نمایشگاه وجود دارد
«رضا رجبزاده» (مدیر کتابفروشی امام در شهر مشهد) هم تقریبآ همین نظرات را دارد و البته میگوید برپایی نمایشگاههای استانی چیزی نزدیک به یک ماه، یعنی ۱۰-۱۵ روز قبل و ۱۰-۱۵ روز بعد، بازار کتاب را با شوک روبرو میکند و در باقی ایام سال شرایط تقریبآ عادی است و البته منظور از عادی، خوب بودن شرایط کلی نیست.
او علاوه بر کاهش فروش کتاب، به همان مساله ایجاد بدبینی نسبت به کتابفروشیها اشاره میکند و میگوید: وقتی کتابی در کتابفروشی با قیمت پشت جلد ۱۰ هزار تومان فروخته میشود و خریدار همان کتاب را با قیمت ۶ هزار تومان از نمایشگاه میخرد، مشخص است که تصور میکند کتابفروشیها گرانفروشی میکنند، این مساله هم طبیعی است، زیرا مردم عادی که از نحوه قیمتگذاری کتاب در این نمایشگاهها اطلاعی ندارند.
این کتابفروش اعتقاد دارد خریدهای عمدهی مراکز دانشگاهی، کتابخانهها و نهادها و ادارات از این نمایشگاههای استانی صورت نمیگیرد، زیرا این نمایشگاهها معمولآ گستردگی چندانی ندارند و این دست از خریداران معمولآ این کار را در نمایشگاه کتاب تهران انجام میدهند و برنامهریزیهایشان در این جهت است.
رجبزاده برپایی این نمایشگاهها را خالی از فایده هم نمیداند و توضیح میدهد: در بسیاری از نقاط، مردم نمیتوانند به کتابفروشیها بروند، اما حداقل یک بار در سال این فرصت برای خیلیها فراهم میشود که تجربهی حضور در یک محیط فرهنگی بسیار گسترده را به دست بیاورند.
از او در مورد انعکاس این مطالب به وزارت ارشاد و اتحادیه صنفی میپرسیم که میگوید: این مشکلات بارها به همه منعکس شده و حداقل در بسیاری از نشریات و ویژه نامهها درج شده است، اما ارشاد و اتحادیه هر کدام راه خود را میروند.
او در مورد هدف وزارت ارشاد از برگزاری این نمایشگاهها میگوید: اگر هدف افزایش فرهنگ کتابخوانی و آشنایی مردم با کتاب باشد راههای بهتری هم وجود دارد. به نظر میآید بحث ارائه آمار و نشان دادن فعالیت مطرح است، زیرا تمام کارها محدود به همین نمایشگاهها میشود و بعد از نمایشگاه کتاب. هیچ فعالیت و تجه دیگری به این حوزه انجام نمیشود.
تخفیف ۴۰ درصدی کتابهای نمایشگاه خریداران را به کتابفروشی بدبین میکند
نمایشگاه کتاب دو تاثیر مخرب بر کار کتابفروشیها دارد. ابراهیم سپاهانی (مدیر کتابفروشی فرهنگسرای اصفهان) در اینباره میگوید: بسیاری از افراد و شرکتها همیشه طوری برنامهریزی میکنند که تمام خریدهایشان را از نمایشگاه کتاب انجام دهند و عملآ در طول سال نیازی به مراجعه به کتابفروشی پیدا نمیکنند. به همین دلیل تاثیرات مخرب برگزاری نمایشگاه بر روند کاری کتابفروشیها، بسیار بیشتر از چند ماه است و تمام سال را در بر میگیرد.
او میافزاید: مشکل بعدی میزان تخفیفی است که به کتابهای نمایشگاه تعلق میگیرد. وقتی کتاب با تخفیف ۴۰ درصد (۲۰ درصد ارشاد و ۲۰ درصد خود ناشر) در نمایشگاه کتاب ارائه میشود، خریداران به کتابفروشیها بدبین میشوند و با خود فکر میکنند که آنها چه سودی از این راه به جیب میزنند. این دو مساله کلآ ضربه مهلکی به کتابفروشیها میزند.
سپاهانی به مشکل دیگری اشاره میکند که در این مورد منحصر به شهر اصفهان است و توضیح میدهد: زمان برگزاری نمایشگاه کتاب در اصفهان بسیار عجیب و در بدترین زمان ممکن برای کتابفروشیهاست؛ نمایشگاه کتاب اصفهان ۲۰ اسفند ماه شروع به کار میکند، یعنی درست در شب عید که تمام اصناف بالاترین میزان فروش خود را دارند، کتابفروشیها خلوتترین دورهی کاری خود را سپری میکنند و امیدی به فروش ندارند.
اتحادیهی ناشران و کتابفروشیهای شهر اصفهان نقش فعالی در تصمیم گیریها و حمایت از این صنف ندارد. مدیر کتابفروشی فرهنگسرای اصفهان میگوید: اتحادیه بیش از آنکه برای کتابفروشیها دغدغه داشته باشد، به لوازمالتحریر اهمیت میدهد.
او معتقد است وزارت ارشاد از برگزاری نمایشگاههای کتاب، نشان دادن این مساله است که ظاهرآ این وزارتخانه از بخش کتاب حمایت میکند. از سوی دیگر این نمایشگاهها و برگزاری خوب آن و استقبال مردم، نکتهی بسیار مثبتی در کارنامهی فعالیت مدیران فرهنگی محسوب میشود. این کتابفروش میگوید: اینکه مطرح شود از فلان نمایشگاه این مقدار استقبال شده و این خریدها انجام شده است، برای مدیران مهم است، اما باید این را در نظر گرفت که اگر این میزان تخفیف برای کتابها داده نمیشد و یا مثلآ تخفیفها تنها ۱۰ درصد بود، یک دهم این مقدار هم از نمایشگاه استقبال نمیشد.
سپاهانی در پایان میگوید: قیمت کتاب به نسبت اول سال ۲ و گاهآ ۳ برابر شده است و در چنین وضعیتی که خرید کتاب کاهش محسوسی دارد، اگر برگزاری چنین نمایشگاههایی ادامه پیدا کند ضربهی بسیار سهمگینی به کتابفروشیها وارد میشود و آسیب بسیار بزرگی به آنها میخورد.
در ایران كتابفروشیها به رسمیت شناخته نمیشوند
کشور ما در بحث کتاب خوانی ضعیف محسوب است، این مساله در تهران با وجود تمام امکانات و زیرساختهای فرهنگی به چشم میآید، خارج از تهران این مساله چندین برابر بدتر است. محمود کلاهدوز (مدیر کتاب فروشی رشد اهواز) با گفتن این مطلب میافزاید: در چنین وضعیتی برگزاری نمایشگاههای کتاب به این شکل میتواند تاثیر بسیار مخربی بر کتابفروشیهای شهرستانی داشته باشد. این مشکل فقط منحصر به ایران نیست و در هر کشوری که نمایشگاه کتاب به این شکل باشد، این مساله مشکل محسوب میشود.
او میافزاید: ما که در شهر و استان خودمان کتابفروشی بزرگی محسوب میشویم، مشکلات مالی داریم، کتابفروشیهای کوچک که جای خود دارند.
این کتابفروش به تخفیفهای ارائه شده در دورهی برگزاری نمایشگاه اشاره میکند و میگوید: چندی پیش که کارگاه کتابفروشی مدرن در اتحادیهی ناشران و کتاب فروشان تهران برگزار شد، مدرسان آلمانی به عنوان یکی از نکات میگفتند که در کشور آلمان قانونی برای حمایت از کتابفروشیها وجود دارد که مطابق آن نمیتوان هیچ کتابی را پائینتر از قیمت پشت جلد آن فروخت و حتی این مساله را به بخش آلمانی سایت آمازون هم تاکید شده و هیچ تخفیفی برای کتاب وجود ندارد. در ایران نه تنها چنین مسالهای وجود ندارد و تخفیفهای ویژهای از سوی ناشران و ارشاد برای خریداران در طول نمایشگاه در نظر گرفته میشود، بلکه حتی به کتابفروشیها اجازهی شرکت در نمایشگاههای کتاب داده نمیشود تا حداقل از موضعی برابر با ناشران قرار بگیرند.
کلاهدوز در مورد وضعیت اتحادیه در شهر اهواز و موضعگیری آنها در ارتباط با مساله برگزاری نمایشگاههای استانی هم میگوید: سازوکار اتحادیهی صنفی در شهر اهواز بسیار ضعیف است و حتی قوانینی که سالهاست در تهران اعمال میشود، در اینجا به رسمیت شناخته نمیشود، گویی اهواز در کشور دیگری است. مثلآ چندی پیش به ما اخطار دادند که شما در کتابفروشی خود اقدام به فروختن سی دی میکنید و این مساله فقط برای دکههای روزنامهفروشی مجاز است! یا از لحاظ قانونی برای صدور انواع مجوزها، شهرداری از اماکن فرهنگی و کتابفروشیها یک دهم همهی ارقام را دریافت میکند، اما در اینجا اصلآ به این صورت نیست و گاهآ حتی بیشتر از این مقدار هم میگیرند. اینجا ظرفیتهای قانونی بسیار پائینتر از تهران است.
به نظر میرسد كه در چنین شرایطی، لزوم تعریف حد و مرزی مشخص بین نمایشگاهها و كتابفروشیها بیش از پیش احساس می شود تا برگزاری نمایشگاه منافع كتابفروشیها را تحت الشعاع قرار ندهد. آیا بهتر نیست انرژی و هزینهای كه صرف برپایی نمایشگاهها میشود، برای توسعهی كتابفروشیهای كشور مصرف شود تا بتوان در بحث ارائهی كتاب بر روی آنها حساب كرد و نگاهها را به نمایشگاه كتاب، به شكل حرفهای آن تغییر داد؟