مسعود پایدار:
نشر از بیماری ناموزونی، تنبلی و فقدان انگیزه رنج میبرد
پایدار: در دو سه دهه اخیر تلاشهای بسیاری برای رشد صنعت نشر ایران صورت گرفته است، اما این صنعت از بیماری ناموزونی، تنبلی و فقدان انگیزه رنج میبرد.
ایلنا: كارگاه آموزشی نمایشگاه کتاب فرانکفورت با موضوع «کارگاه مدیریت کتابفروشی مدرن» كه صبح امروز (یکشنبه ۲۸ آبانماه) در محل اتحادیهٔ ناشران و کتابفروشان تهران کار خود را آغاز کرد. مسعود پایدار (رئیس سابق اتحادیهی ناشران و كتابفروشان تهران) گزارش اتحادیهی ناشران و کتابفروشان تهران را به مناسبت افتتاحیهی سومین کارگاه آموزشی نمایشگاه کتاب فرانکفورت در ایران برای حاضران خواند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، او در در این صحبتها گفت: در آبانماه 1388 (نوامبر 2009) و در گرماگرم تدارک برگزاری نخستین دورهی کارگاه آموزشی، نشر ایران بزرگمردی متواضع و مهربان، ناشر و کتابفروشی پیشکسوتی را از دست داد. «جلال فهیم هاشمی» در واپسین روزهای حیات خود بر تخت بیمارستان ما را به برگزاری شایستهی این رویداد خجسته تشویق میکرد.
پایدار ادامه داد: چشمداشت او این بود که چراغ نشر خانهها وکتابفروشیها همچنان بسوزد و از دم نامساعد روزگار نمیرد. جلال یک هفته پیش از برگزاری کارگاه اول از میان ما پر کشید. یادش گرامی!
او به ذكر تاریخچهای از نمایشگاه فرانكفورت پرداخت و گفت: مردم آلمان یکبار در سال 1949 میلادی، یعنی زمانی که هنوز ویرانیهای ناشی از جنگ جهانی دوم کاملاً بازسازی نشده بود، بازسازی کلیسای پاول شهر فرانکفورت را ارجح دانستند تا هم صدمین سالگرد تشکیل نخستین مجلس مؤسسانِ آلمان و هم مراسم جشنهای دویستمین زادروز «گوته» را در شهر زادگاهش و در این مکان تاریخی برگزار کنند.
پایدار افزود: جالب آنکه پس از پایان جشنهای گرامیداشت گوته، نخستین نمایشگاه جهانی کتاب فرانکفورت نیز در همین مکان برپا شد. گوته آغازگر گفت و گوی فرهنگهاو تمدنها، در نامهای که در سال 1815 برای ناشر آثارش فرستاد، هدف خود را در آفرینش دیوان غربی– شرقی اینگونه توضیح میدهد: دیر زمانی است که در خلوت، خود را با ادبیات مشرق زمین مشغول داشته و برای آشنایی عمیقتر با آن، شعرهای بسیاری به سبک و معنای اشعار شرقی سرودهام. قصد من این است که به گونهای دلپذیر، «غرب و شرق» «گذشته و حال» و «فرهنگ ایرانی و آلمانی» را باهم پیوند بدهم و طرز فکر و آداب و سنن مردم این دو جهان را با هم قرین و دمساز کنم.
این فعال حوزهی نشر و كتابفروشی تاكید كرد: دویست و چند کیلومتر به سمت شرق فرانکفورت، در گوشهای از میدان بتهوون در شهر زیبا و تاریخی «وایمار» در شرق آلمان که به نخستین فرهنگ– شهر اروپا معروف است، دو صندلی سنگی بزرگ به چشم میخورد که یکی رو به شرق و دیگری رو به غرب دارند. صندلیها شما را به نشستن و نظاره کردن دعوت میکند. در میان دو صندلی، غزلی از حافظ با خط زیبای نستعلیق نقش بسته است و در دو طرف آن، دو قطعه شعر از گوته به زبان آلمانی. گویی این دو بزرگ، دور از اغیار، در این گوشه از جهان به گفت و گو نشستهاند؛ میزبان گوته است و میهمان حافظ!... وامروز سرزمین حافظ میزبان مهمانان گرانقدری است از سرزمین گوته.
در ادامه، مسعود پایدار توضیحی در مورد نهاد کتابفروشی ارائه كرد و گفت: کتابفروشی به عنوان نهاد کهنسال تاریخ فرهنگ بشر، اینک مراحلی از تحول بیسابقه را از سر میگذارند. این تحول پیامد تغییرات بزرگی است که به ویژه در محتوا و ظاهر کتاب پدید آمده است. البته سرشت داد و ستد کتاب، با سرشت داد و ستد کالاهای دیگر همسان نیست؛ کالبد کتاب گرچه کالای مادی است، اما به عنوان ماده مبادله نمیشود. رونق این داد و ستد سود معنوی، تمام جامعه و ارتقای آگاهی عمومی است که در هیچ تراز مالی نمیآید.
او به تجهیز کتابفروشیهای امروز به فناوریهای نوین اشاره كرد و گفت: این نهاد بر پایهی دانش نهادهای ارتباطی سازمان یافته و بدینسان آمیزهای از دانش، بینش، فن وهنر شده است. در سیر تکاملی و در رقابت، رسانههای فرهنگی برای بقائ کتابفروشیهایی پدیدآمدهاند که انواع کالاهای فرهنگی و خدمات جنبی مربوط را عرضه میکنند. در واقع علاوه بر برآوردن حداقل توقع مراجعهکنندگان، اقتصاد کتاب را با اقتصاد کالاهای فرهنگی متجانس در هم آمیخته و بدینگونه تاثیری همافزا به بار آورده است.
پایدار در مورد تحول در نهاد کتابفروشی گفت: این تحول به پیدایش و کارکرد کتابفروشیهای تخصصی و کتابفروشیهای وابسته به مراکز آموزشی و پژوهشی گسترش یافته که در عین تجهیز به تازهترین منابع حوزهی خود، میکوشند با بهرهگیری از امکاناتی که به عرصهی ارتباطات راه یافته است، میان پدید آورندگان و آثار آنان، ناشران و خوانندگان پیوندهای مستمر برقرار سازند.
او افزود: تحولی دیگر در کتابفروشی، نشر بر پایهی نیاز است. کتاب در این مجموعه موجود نیست، اما با دسترسی به شبکههای مختلف بر پایهی نیازها، انواع اطلاعات، بازشناسی و بازیابی شده در قالب رسانههای دلخواه مخاطبان تکثیر میشود. تحول در کتابفروشی زمانهی ما، محدود به نیاز به فناوریهای جدید نیست. اندیشههای گوناگون، شناخت نیاز مخاطب، نگرش مبتنی بر روانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی و سایر دانشهایی که میتوانند دربارهی گرایش و نیازهای خریداران کتاب در یک منطقهی خاص جغرافیایی یا فرهنگی شناخت، از مبانی ادارهی کتابفروشی به شمار میآیند.
این فعال حوزهی نشر تاكید كرد: در معماری کتابفروشی، طراحی فضاهای درونی و بیرونی آن، جزییاتی از محیط و فضای کتابفروشی نظیر ابعاد، اندازهها، فاصلهها، حجمها، رنگها، نور، بو و صوت دلپذیر، مورد توجه قرار گرفته است که پیامد آن سهولت دسترسی به کتاب وایجاد فضای الفت و القای احساس و آزادی به مشتری است.
پایدار در ادامه به بررسی وضعیت کتاب و نشر در ایران پرداخت و گفت: در دو سه دههی اخیر، تلاشهای بسیار و سرمایهگذاریهای قابل توجهی توسط نهادهای دولتی و عمومی برای رشد صنعت نشر ایران صورت گرفته، اما این صنعت از بیماری ناموزونی، تنبلی و فقدان انگیزه رنج میبرد.
رئیس سابق اتحادیهی ناشران و كتابفروشان تهران به ذكر آماری دربارهی وضعیت ناشران و كتابفروشان پرداخت و گفت: تعداد ناشران کشور بر حسب پروانه نشر حدود 9 هزار بنگاه است. این آمار برای کشورهای طراز اول (از لحاظ شاخصهای توسعه انسانی) مانند آلمان، رشکبرانگیز است، اما ماهیت امر چیزی دیگری است. تعداد ناشران فعال و نیمه فعال ما، براساس آمار خانهی کتاب، کمتر از نیمی از دارندگان پروانهی نشر است.
پایدار افزود: تعداد کتابفروشیها حدود 1500 تا 1800 واحد تخمین زده میشود. البته متاسفانه هیچ نهاد دولتی و خصوصی آمار صحیحی از تعداد کتابفروشیهای ایران ندارد. موسسات پخش نیز از 100 تا 120 واحد تخمین زده میشود.
او نبود كتابفروشیهای زنجیرهای در ایران را به عنوان مشكل بعدی دانست.
رئیس سابق اتحادیهی ناشران و كتابفروشان تهران ادامه داد: 77 درصد کتابهای کشور در تهران و 23 درصد آن در سایر استانها منتشر میشود. همچنین نسبت تولیدکنندگان کتاب به فروشندگان آن در ایران، براساس پروانهی نشر 6 به یک، و براساس تعداد ناشران فعال و نیمه فعال 3 به یک است. ایران تنها کشوری است که در حوزهی کتاب به ازای هر فروشنده کتاب 3 یا 6 تولید کننده دارد. اما به عنوان مثال در کشور آلمان این رابطه برعکس است.
پایدار نابسامانی های تولید و فروش کتاب در ایران را معلول ساختار نامناسب عرضه و تقاضا دانست و گفت: اقتصاد هر کالا در یک بازار رقابتی به سمت تمرکز در تولید و پراکندگی در تقاضا و مصرف حرکت می کند، در حالی که اقتصاد کتاب در کشور ما در موقعیت پراکندگی در تولید و تمرکز در تقاضا تثبیت شده است.
او ادامه داد: نشر در ایران ذیل اقتصادگلخانهای و مصنوعی رشد کرده است و کتابفروشی ذیل اقتصاد رقابتی حركت میكند.
رئیس سابق اتحادیهی ناشران و كتابفروشان تهران آسیبشناسی وضعیت کتاب و نشر در ایران را نیازمند مجموعه اصلاحات و حمایت هایی در دوبخش دانست و به عنوان بخش اول مسالهی زیر ساختها و مباحث حقوقی را ذكر كرد و گفت: نكتهی اول شامل قسمتهای مختلفی از جمله به روز شدن قانون حمایت مولفان مصنفان و هنرمندان که بیش از 4 دهه از تصویب آن گذشته و با تحولات نوین جهانی و کشور ما، فاصلهها دارد. مورد دوم پذیرش کپیرایت به منزلهی دریچهی ورود به بازارهای جهانی است.
او افزود: مورد سوم رفع محدودیت و ناکارآمدی برخی مصوبات، قوانین و آیین نامه های نظارتی است. نكتهی چهارم کاهش تصدی گری دولتی و مسالهی پنجم مشارکت دادن تشکل های قانونی دیر سال حوزهی کتاب و اعتماد نسبت به فعالیت مستقل بخش خصوصی کارآفرین در برنامهریزیها و حل و فصل مشکلات فراروی كوشندگان این عرصه است.
مسعود پایدار از سیاستهای حمایتی به عنوان بخش دوم یاد كرد و گفت: در همهی کشورها از بخش فرهنگ حمایت میشود. بیتردید متوسط سرمایهگذاری و سود حاصل در حوزهی کتاب، به ویژه در کشور ما، کمتر از بخشهای دیگر اقتصادی است. برای ایجاد توازن و دستیابی به رشد پایدار و غیرمتکی به رانت و دولت، باید سیاستهای حمایتی تازهای طراحی و اجرا شود تا ضمن ایجاد انگیزه برای فعالان کنونی، راه ورود سرمایههای جدید به صنعت نشر هموار شود.
رئیس سابق اتحادیهی ناشران و كتابفروشان تهران تصریح كرد: اتحادیهی ناشران و کتابفروشان تهران براساس طرحی که 6 سال پیش به نهادهای مسوول ارایه کرد، معتقد است در صورت تصویب تخصیص کاربری فرهنگی (به جای کاربری تجاری و اداری) برای راهاندازی کتابفروشی و دفتر نشر و توزیع کتاب، هزینههای تاسیس اینگونه واحدها، کاهش قابل توجهی پیدا میکند. جهش سرقفلی در ایران، به ویژه در چند سال اخیر، هیچ گونه انگیزهی عقلایی و اقتصادی برای تاسیس کتابفروشی توسط بخش خصوصی باقی نمیگذارد. طرح اتحادیه با افت و خیزها و محدودیتهایی در شورای شهر تهران به تصویب رسیده، اما کماکان اجرا نشده است. برای استفاده کشوری از تخصیص کاربردی فرهنگی، به تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی نیاز است.
او ادامه داد: در اریبهشت 1380 (مه 2001) براساس ماده واحدهای، ناشران و کتابفروشان ایران از پرداخت مالیات بر در آمد معاف شدند. چند ماه بعد در بازنگری قانون، معافیت کتاب فروشیها تصریح نشد. بنابراین کتابفروشان با درآمدهای اندک به تشخیص و سلیقهی ممیزان مالیات میپردازند. بعضی کتابفروشیها به همین دلیل از ادامهی فعالیت باز ماندهاند.
پایدار به بحث بیمهاشاره كرد و گفت: برای ادامه فعالیت کتابفروشان لازم است، معافیت ناشران در بیمههای تامین اجتماعی کارکنان به کتابفروشان نیز تسری یابد. همچنین باید تعرفههای ارسال پستی کتاب و تعرفههای سوخت و انرژی کاهش یابد.
این فعال حوزهی نشر ادامه داد: واگذاری کامل، برنامهریزی و مدیریت نمایشگاههای کتاب به تشکلهای قانونی بخش خصوصی، میتواند دریچههایی را برای سرمایهگذاری در کتابفروشی و رونق بخشیدن به کتاب و توسعه کتابخوانی بگشاید. بخش دیگری از موانع و مشکلاتی که کتابفروشان ایران با آن روبرو هستند، به نحوهی تعامل میان حلقههای زنجیرهی ناشر– موزع– کتابفروشی باز میگردد.
او توضیح داد: ناشران ایران همواره از کمبود ویترین برای عرضهی کتاب یا به عبارتی تعداد کم کتاب فروشیها نسبت به جمعیت کشور گلهمندند، اما همین تعداد کم کتابفروشیها نیز با مشکلات اقتصادی فراوان روبرو هستند. ارایه 40 درصد تخفیف در نمایشگاههای کتاب استانی از سوی ناشران(که بخشی از آن یارانه دولت است) باعث تضعیف کتابفروشیها شده است و به تقابل میان ناشران و کتابفروشان دامن زده است. متاسفانه وجه مشترک بسیاری از تلاشهای ناشران برای رونق بخشیدن به فروش کتاب یک چیز است و آن دور زدن کتاب فروش است و یافتن راهی که ناشر را مستقیمآ به جیب خریدار مرتبط سازد. کتابفروشی تنها نهاد پایدار و دائمی کتاب است و کتابفروشان متحدان طبیعی و استراتژیک ناشران هستند. به هر دلیلی که فعالیت کتابفروشی به سمت زیان دهی سوق یابد، ناشران، خریداران کتاب و خوانندگان دچار مشکل می شوند.
رئیس سابق اتحادیهی ناشران و كتابفروشان تهران به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران اشاره كرد و گفت: این نمایشگاه كه از آن به عنوان یک فروشگاه بزرگ یاد میشود، با مجموعه محاسن و معایب خود از نگاه کتابفروشان، رقم بسیار قابل توجهی را از سبد فروش سالیانه کتاب فروشیها حدف میکند. یادآوری تفاوت عمدهی کتابفروشی در ایران با کتابفروشی در اروپا نیز از دو جنبه ضروری است.
او ادامه داد: پائین بودن تخفیف برای کتابفروشان(در ایران به طور متوسط 20 درصد در برابر 33 درصد در اروپا)و قطعی بودن معامله. کتابفروشان اروپایی کتابهای به فروش نرفته را به موزعان مرجوع میکنند در حالی که کتابفروشان ایرانی صاحب و مالک همهی کتابهایی میشوند که به ناشر و موزع سفارش میدهند و هر قدر هم خوب سفارش بدهند، اقلآ 10 درصد کتابها در کتابفروشیها رسوب میکند و جا میگیرد و ارزش آنها در دراز مدت به حد کاغذ باطله میرسد. فروش امانی کتاب هم الزامات و بسترسازیهای معینی نیاز دارد. بخشی از ناشران ایرانی، به ویژه ناشران بزرگ و متوسط، چاره کار را در راهاندازی مستقیم کتابفروشی یافتهاند، اما آیا بقای کتابفروشیها برای ناشران اهمیت ندارد؟ آیا ناشران ما میتوانند تلقی خود را از معضلات کتابفروشان به عنوان معضلات کلان صنعت نشر ایران ارتقا دهند؟ آیا کتابفروشان میتوانند به سطح سازماندهنده بازار کتاب ارتقا یابند؟
او در پایان گفت: شرکت کنندگان این کارگاه میخواهند بدانند ساختار یک کتابفروشی مدرن چیست و ویژگیهای آن کدام است. تهدیدها و فرصتهای پیش روی نهاد کتابفروشی چیست؟ برای معرفی و تبلیغ کتاب و شناساندن کتابفروشی چه میکنند؟ روابط کتابفروشان بامشتریان، موزعان و ناشران چگونه است؟ آیا تجارت الکترونیک ضرورت دارد؟ آیا کتاب الکترونیک و رسانههای جدید تهدیدی برای کتاب در شکل کاغذی آن است؟ و دهها پرسش دیگر. کمیسیون آموزش اتحادیهٔ ناشران و کتاب فروشان تهران در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) موفق شد یک دوره آموزشی کتاب فروشی را طراحی و در اتحادیه برگزار نماید. امیدواریم برگزاری این کارگاه آموزشی به همت دوستان آلمانی، انگیزههای کتابفروشان و کمیسیون آموزش اتحادیهٔ ما را برای استمرار آموزش کتاب فروشی ارتقا بخشد.