خبرگزاری کار ایران

«جمال میرصادقی» در گفتگو با ایلنا:

دوره‌ی خاتمی بهترین دوره‌‌ی فرهنگ كشور بود

دوره‌ی خاتمی بهترین دوره‌‌ی فرهنگ كشور بود
کد خبر : ۱۶۹۸۲

5 كتاب «جمال میرصادقی» پس از گذشت چند سال، هنوز مجوز انتشار نگرفته‌اند. او این دوره را بدترین دوره‌ی زندگی خویش می‌داند و وضعیت كلی فرهنگ را در كشور اسفبار توصیف می‌كند.

ایلنا: «جمال میرصادقی»؛ نویسنده، محقق و مدرس داستان‌نویسی از بلاتکلیف ماندن وضعیت دریافت مجوز آثارش به شدت انتقاد کرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «میرصادقی» ضمن اشاره به ۵ عنوان کتابش که چندین سال است بلاتکلیف مانده، گفت: مدت‌هاست این کتاب‌ها منتظر دریافت مجوز انتشار مانده‌اند و به هر سازی که وزارت ارشاد می‌زند رقصیده‌ایم و فایده‌ای نداشته است.

او در خصوص اولین كتاب گفت: ۳ مجموعه داستان من با اسم‌های «مسافرهای شب»، «چشم‌های من خسته» و «شب‌های تماشا و گل زرد» در دهه ۴۰ شمسی منتشر شده بود که در مجموع شامل ۳۰ داستان بودند. چند سال پیش تصمیم گرفتم داستان‌های این ۳ مجموعه را در قالب یک مجموعه با اسم «سپیده دمان» منتشر کنم.

«میرصادقی» ادامه داد: به دلیل امکان ایجاد حساسیت، یکی از داستان‌ها را به طور کلی حذف کردم و نقاط حساس بقیه داستان‌ها را هم نسبت به شرایط روز تعدیل کردم تا مشکلی برای مجوز آن پیش نیاید. شرایط و فضای داستان‌ها مربوط به زمان شاه بود و اگر نکته‌ی زشت و ناپسندی هم در داستانی وجود داشته، شرایط آن دوره را به تصویر کشیده و من بر هر کدام از این داستان‌ها مقدمه هم نوشتم و همین مسائل را توضیح دادم.

این نویسنده به سرنوشت این اثر اشاره کرد و گفت: این مجموعه توسط انتشارات «نیلوفر» برای طی مراحل رسیدگی و اخذ مجوز به وزارت ارشاد فرستاده شد. با پیگیری‌های ناشر، سرانجام ۵ داستان این مجموعه به طور کامل حذف شد و ۴ داستان دیگر هم اصلاحاتی کلی و مهم داشت که دیگر قابل انتشار نبودند. در ‌‌نهایت و به اصرار ناشر، اصلاحات انجام شد و کتاب با 20 داستان و تحت عنوان «برگزیده ۳۰ داستان» بار دیگر به وزارت ارشاد فرستاده شد و تا امروز بعد از گذشت ۲ سال و نیم، هیچ خبری از آن نشده است.

او در پاسخ به این سوال که نتیجه‌ی پیگیری‌های شما برای تعیین تكلیف این اثر چه بوده، گفت: از من که سنی گذشته و اصولآ پیگیری و سر و کله زدن با افراد کوچک درشان من نیست، اما ناشر بار‌ها پیگیر سرنوشت این اثر شده و در جواب نهایتآ گفته‌اند: داریم می‌خوانیم.

«جمال میرصادقی» از کتاب دیگری در مورد «پیشکسوتان داستان کوتاه جهان» اسم برد که سرنوشت مشابهی داشته و توضیح داد: این کتاب ۱۱ سال قبل از سوی انتشارات «نگاه» منتشر شده بود که آن را تقریبآ‌‌ همان ۲ سال و نیم پیش برای تجدید چاپ مجدد به انتشارات نیلوفر سپردم. در این مجموعه هم برخی از داستان‌ها را که احساس کردم حساسیت‌زاست حذف کردم و با این حال، این کتاب از‌‌ همان زمان در انتظار صدور مجوز نشر باقی مانده است.

این نویسنده در مورد سومین کتاب بلاتکلیفش در وزارت ارشاد گفت: قبلآ کتابی با عنوان «جهان داستان» را که در برگیرنده‌ی آثاری از 8 نویسنده نسل اول داستان نویسی ایران مثل «بزرگ علوی» و.. بود را منتشر کرده بودم. در ادامه هم اثری دربرگیرنده‌ی نقد و تفسیر آثار نویسندگان نسل دوم داستان نویسی ایران بین سال‌های ۳۲ تا ۵۷ بود که سرجمع ۲۳ نویسنده را در بر می‌گرفت و این کتاب را هم سال‌ها پیش منتشر کردم. تصمیم داشتم به عنوان سومین مجموعه از این آثار و با توجه به نقش فعال زنان نویسنده در سال‌های بعد از ۵۷، اثری را تحت عنوان «زنان داستان نویس نسل سوم» منتشر کنم.

او افزود: برای این مجموعه نزدیک به ۹۰ داستان را گردآوری کردم و از بین آن‌ها ۶۶ اثر را انتخاب کردم و برای هر کدام توضیح و مقدمه‌ای نوشتم كه در مجموع شامل 741صفحه شد. این اثر را بعد از مدت‌ها که توسط «مروارید» برای دریافت مجوز فرستاده شده بود، با حذف بسیاری از داستان‌ها و اصلاحیه‌های عجیب و غریب برای بسیاری دیگر، برگرداندند. نکته‌ی جالب اینجاست که بسیاری از این داستان‌ها قبلآ توسط همین نویسنده‌ها به صورت مستقل منتشر شده بودند و حالا می‌گویند قابل انتشار نیست. به هر حال مقدار حذفیات و اصلاحات به قدری بود که عملی نمی‌شد و از انتشار آن پشیمان شدم.

«میرصادقی» از رمان «آسمان رنگ رنگ» به عنوان اثر دیگری که از انتشار آن پشیمان شده است یاد کرد و گفت: این کتاب هم‌‌ همان ۲ سال و نیم پیش به ارشاد فرستاده شد و پس از مدت‌ها و با اصلاحات بسیاری، به ناشر برگردانده شد. این ایراد‌ها به قدری زیاد و خنده دار بود که از انتشار آن هم منصرف شدم.

این نویسنده از «رهایی» به عنوان آخرین اثر منتشر نشده‌اش یاد کرد و افزود: این کتاب را هم نشر «اشاره» از اردیبهشت ماه امسال برای دریافت مجوز فرستاده است که بعد از گذشت ۷ ماه، به این اثر هم جوابی نداده‌اند.

«میرصادقی» از کتاب «زاویه دید در داستان» به عنوان تنها کتاب خود که در این مدت مجوز نشر گرفته است نام برد و توضیح داد: با این‌که این اثر تخصصی است و قاعدتآ نباید مشکلی داشته باشد، با این‌حال با یک فصل حذف شده منتشر شد.

او در مورد ادعای بررسی و جواب دادن به آثار در مدت ۴۵ روز گفت: این حرف‌ها دروغ است، اگر قرار بود ۴۵ روزه تکلیف آثار روشن شود، آثار من پس از چند سال، بلاتکلیف در ارشاد نمی‌ماندند. شاید از عمر من چیز زیادی باقی نمانده باشد، اما من به این مملکت خدمات زیادی کرده‌ام؛ بسیاری از نویسنده‌های فعلی شاگردان من بوده‌اند، در دانشگاه‌ها تدریس کرده‌ام، من ۴۷ عنوان کتاب نوشته‌ام و بسیاری از کتاب‌هایم به عنوان مرجع برای داستان نویسی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. اگر من در جای دیگری بودم، طور دیگری با من برخورد می‌شد.

این نویسنده افزود: هیچ دوره‌ای مثل این دوره با مشکل روبرو نبوده‌ام، ایراداتی که به کتاب‌های من گرفته می‌شود واقعآ دردناک است، در جایی ایراد گرفته‌اند که یکی از شخصیت‌های داستان گفته است: نامزدت خوشگله. گفته‌اند این جمله باید حذف شود. یا مثلآ می‌گویند کلمه‌ای مثل شراب نباید در نوشته‌ای باشد. خیلی از این ممیز‌ها و کسانی که کتاب‌ها را می‌خوانند و بررسی می‌کنند، جوانان فارغ‌التحصیل دانشگاه امام صادق هستند و چیز زیادی در مورد ادبیات و کتاب نمی‌دانند، این‌ها آلت دست هستند و برای اینکه پول خود را بگیرند به کتاب‌ها ایراد می‌گیرند و برایشان فرقی نمی‌کند که چه کتابی باشد. البته در همین جمع هم بوده‌اند افراد با وجدانی که از سر منطق کتاب‌ها را بررسی کرده‌اند و مشکلی پیش نیامده است.

«میرصادقی» از دوره‌ی ریاست جمهوری «محمد خاتمی» به عنوان بهترین دوره‌ای که در وزارت ارشاد وجود داشته یاد کرد و گفت: می‌توانم بگویم این بهترین دوره زندگی من بوده است، این دوره حتی از دوره‌ی پیش از انقلاب هم بدون مشکل‌تر بود. از طرف دیگر همین دوره فعلی هم بد‌ترین دوره زندگی من بوده و مشکلات و معضلات بی‌سابقه بوده است.

او در پایان گفت: این دوره برای همه‌ی اهالی فرهنگ، از نویسنده‌ها گرفته تا اهالی سینما و... بد‌ترین دوره است. ناشران در حال ورشکست شدن هستند و همین انتشارات «نیلوفر» چند ده عنوان کتاب منتشر نشده دارد، کتاب‌فروشی‌ها یکی یکی تعطیل می‌کنند و خواننده‌ها دیگر علاقه‌ای به مطالعه‌ی کتاب ندارند و می‌گویند کتاب سانسور شده دیگر خواندن ندارد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز