كارگردان فیلم خاکستر و برف:
باورهای ما امروز بهم ریخته است
کلیت فیلمنامه برپایه بیاعتمادی و باورهای بهم ریخته آدمها شکل گرفته است. البته باید بگویم نمیخواستم نگاهم تنها به یک طیف خاصی باشد و در مورد شخصیت ابراهیم که شغل او معلمی بود؛ انتقادهای فراوانی شد که چرا این شغل را برای این شخصیت برگزیدم ممکن است باعث تخریب چهره معلمها شود.
ایلنا: نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی "خاکستر و برف" با حضور روح الله سهرابی، فرهاد گلی، کامبیز دیرباز، قربان نجفی و ادیب درحالی برگزار شد که سهرابی معتقد بود امروز بسیاری از باورهای ما بهم ریخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، روح الله سهرابی(کارگردان فیلم "خاکستر و برف") گفت: فیلم قبلیام "محدوده ابری" فیلم سه اپیزودی بود که در چند جشنواره خارجی به نمایش درآمد و به خوبی دیده شد. برای این فیلم یک سال تحقیق کردم و با مادران شهید زیادی صحبت کردم زیرا این فیلم در مورد زندگی شهید داوود منصوری است.
وی افزود: کلیت فیلمنامه برپایه بیاعتمادی و باورهای بهم ریخته آدمها شکل گرفته است. البته باید بگویم نمیخواستم نگاهم تنها به یک طیف خاصی باشد و در مورد شخصیت ابراهیم که شغل او معلمی بود؛ انتقادهای فراوانی شد که چرا این شغل را برای این شخصیت برگزیدم ممکن است باعث تخریب چهره معلمها شود.
سهرابی در پاسخ به این سوال که چرا در فیلم به صحنههای جنگ نپرداختیم، گفت: صحنههای جنگ هزینهبر بود تا آنجا که اگر میخواستیم سه فلاش بک در مورد جنگ در برف داشته باشیم باید هزینه زیادی را پرداخت میکردیم. دغدغه اصلیام نوع نگاه خاکستری بود در مورد اینکه چرا جامعه فکر میکند مادران شهیدان با این موضوع هنوز کنار نیامدهاند. در حالیکه آنها نگاهشان درمورد این موضوع کاملا متفاوت است و من هم سعی کردم این موضوع را طوری نشان دهم تا مخاطب آن را پس نزند.
وی ادامه داد: در اینجا از بهزاد عبدی که زحمت موسیقی فیلم را کشیده بود و امیر آقایی که در پیش تولید کمکهای فراوانی به ما کرد و همچنین سیدمرتضی مصطفوی که بار اصلی فیلمنامه بر دوش او بود، تشکر میکنم.
سهرابی گفت: اولین بار که فیلمنامه نوشته شد؛ رنج سنی ما بین آدمهای 50 تا 60 ساله بود اما بعدها فکر کردم از جوانترها استفاده کنیم زیرا میتوانند انرژی بیشتری بگذارند.
این کارگردان توضیح داد: در این فیلم از آقای دیرباز خواستیم 15 کیلو به وزنش اضافه شود ضمن اینکه 15 سال هم باید سنش بالاتر رود. در مورد آقای قربان نجفی هم باید بگویم کارهای قبلی ایشان را دیده بودم و فکر میکنم بهترین انتخابم بود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا مکان در فیلم مشخص نیست، گفت:در این فیلم نشان ندادم شهر مورد نظر کجاست زیرا میخواستم بیزمان و مکان باشد. همچنین شخصیتها لهجه نداشتند زیرا بحث ما بحث قومیت نبود بلکه بحث ملی است.
شهیدی فر درباره این اشکال فیلمنامه که یک دیپلمات نمیتواند در کشور دیگر ازدواج کند؛ سوال کرد که قربان نجفی به طنز گفت: مگر دیپلمات دل ندارد و شهیدی فر گفت: دل دارد اما نمیتواند دلش را ثبت کند.
کامبیز دیرباز که در جلسه حضور داشت در مورد نقش خود گفت: اینکه 15 کیلو به وزنم اضافه شد برایم خیلی جذاب بود. اختلاف نسلها همیشه دغدغه شخصیام بود و پرداختن به سوالاتی در مورد زندگی شهدا که شاید بعضی از آنها هم جوابی نداشته باشد را دوست داشتم به آن بپردازم.
وی ادامه داد: در این فیلم سعی کردم بازی نکردن را تجربه کنم و از اینکه آقای سهرابی به من اعتماد کردند و این نقش را به من دادند تشکر میکنم زیرا در کارنامه هنریام تا به امروز چنین نقشی نداشتم.
دیرباز افزود: 15 کیلو اضافه وزن و 15 سال پیربودن برایم سخت نبود زیرا آنرا در "در چشم باد" تجربه کرده بودم ضمن اینکه چنین شخصیتی را هم در فیلم دوئل در مورد شخصیت پژمان بازغی دیده بودم. درمورد این نقش باید دقت میکردیم که بیشتر باید نگاه ما تغییر میکرد نه چهره.
قربان نجفی بازیگر دیگر فیلم نیز گفت: در ابتدا نقش یحیی به من پیشنهاد شده بود اما وقتی فیلمنامه را کامل خواندم به آقای سهرابی گفتم من نقش ابراهیم را دوست دارم ایفا کنم ایشان دو روز فکر کردند و بعد این نقش را به من دادند. هر نقشی لذت خاص خودش را دارد اما من نقشهای خاکستری را بیشتر دوست دارم.
ادیب (دیگر بازیگر فیلم) نیز گفت: من آخرین نفری بودم که به این پروژه پیوستم. فیلمنامه را دوست داشتم زیرا همیشه برایم مهم بود کسانی که در جبهه زهر خوردهاند در جامعه هم زهر خوردهاند و زمانی که دیدم چنین موضوعی در این فیلمنامه مستتر است؛ علاقهمندیام بیشتر شد.
گلی(تهیه کننده) فیلم نیز توضیح داد: فیلم "خاکستر و برف" با سرمایه خصوصی بنده و مشارکت بنیاد روایت فتح ساخته شد. سال 89 با آقای سهرابی برای فیلم بامداد صحبت کرده بودیم که به نتیجه نرسید و بعداز آن این فیلم را آغاز کردیم.
نقی نعمتی(تدوینگر) نیز که در مراسم حضور داشت درمورد تدوین فیلم توضیح داد: آقای سهرابی به خاطر دوستی چندسالهای که با من داشت تدوین اینکار را به من داد و من با اینکه خودم کارگردان هستم و اینکار برایم سخت بود آن را پذیرفتم و سعی کردم به عنوان یک آدم بیطرف کار را شروع کنم تا ریتم خوبی داشته باشد.