فرامرز قهرمانیفر در گفتگو با ایلنا اعلام كرد:
اولین فیلم سه بعدی را من ساختم نه عطشانی
علی عطشانی که اولین کار سه بعدیاش را در فیلم شش نفر زیر باران(در امتداد شهر) را با من شروع کرده است در سال ۱۳۹۱ آقای الف را با چه منطقی اولین فیلم سه بعدی تاریخ سینمای سه بعدی ایران نام گذاری کرده است؟!
ایلنا: فرامرز قهرمانیفر فیلمبردار سینمای ایران میگوید که فیلم آقای الف اولین فیلم سه بعدی سینمای ایران نیست بلکه اولین فیلم سینمایی سه بعدی سینمای ایران را وی ساخته است.
فرامرز قهرمانیفر در گقتگو با خبرنگار ایلنا، درباره اثبات این مدعا میگوید: در سالهای ۷۸ ال ۷۹چهار فیلم سه بعدی مستند با نامهای جنگل - برف - بازار تهران - میدان آزادی برای جشنواره انجمن سینمای جوان و آخرین فیلم سه بعدی انجمن سینمای جوان با نام «رونما» که در برنامههای «سینما آینده» سینما فلسطین به روی پرده رفت را ساختم. همچنین اواسط سال ۹۱ درگیر فیلمبرداری سه بعدی و کارگردانی فلیم دزدان صحرایی بودم که بخش دو بعدی آن به عهده استاد سهرابزاده بود. اما به دلیل بیماری سخت (تومور مغزی) و نیاز به عمل جراحی موفق نشدم آن را به پایان برسانم و امیدوارم بعد از بهبودی کامل مجددا کارم را آغاز کنم پیش از آن هم یک مدال از انجمن ملی استریوسکوپی آمریکا برای بهترین عکس سه بعدی طبیعت بیجان درایفت ک رده بودم.
وی با اشاره به اینکه این فیلم یک فیلم کوتاه است، افزود: اگر قرار است فیلم کوتاه اثر هنری بشمار نیاید و در کنار فیلم بلند نادیده گرفته شود پس این همه آثار هنری در جشنواره فیلم کوتاه ۱۰۰ ثانیهای نباید فیلم محسوب شود و دیگر اینکه استفاده از تکنولوژی و سیستم فیلمبرداری سه بعدی در فیلمهای کوتاه سه بعدی همان سیستمی است که در فیلمهای بلند بکار گرفته میشود پس چطور میتوان قبول کرد که فیلمهای سه بعدی ساخته شده در سالهای ۱۳۷۶ الی ۱۳۹۰ اولین فیلمهای سه بعدی ایران بشمار نیاید؟
وی با اشاره به سابقه آشنایی خود با عطشانی گفت: علی عطشانی که اولین کار سه بعدیاش را در فیلم شش نفر زیر باران (در امتداد شهر) را با من شروع کرده است در سال ۱۳۹۱ آقای الف را با چه منطقی اولین فیلم سه بعدی تاریخ سینمای سه بعدی ایران نام گذاری کرده است؟
قهرمانیفر با اشاره به اینکه برای دیدن فیلمهای سهبعدی عینک مخصوصی نیاز است، افزود: عطشانی اعلام کرده که قرار است فیلم ایشان با روش آناگلیف، به همراه عینک آناگلیف و در قالب «دی وی دی» در اختیار مردم قرار گیرد که این هم یکی دیگر از حرکتهای غیرحرفهای است. علی عطشانی و یا تهیهکننده و سایر عوامل فروش این فیلم خواهد بود. عطشانی در این خصوص با من مشورت کرد و بجز این مورد، متاسفانه با توجه به راهنماییهای بنده مسیر غلطی را اتخاذ نمودند که باعث ضرر و زیان بسیاری خواهد شد که عاقبت آن همان اتفاقی است که در اوایل دهه ۶۰ میلادی در اروپا و برای سینمای سه بعدی رخ داد.
وی ادامه داد: همه فیلمهای معمولی (دو بعدی) در قالب دی وی دی با فرمت ووب و رزولوشن ۷۲۰* ۵۷۶ ساخته میشوند و این فرمت یکی از کمپرسهایی است که باعث تغییر رنگ در فیلمها میشود و این تغییر رنگ آنقدر نامحسوس است که با چشم غیرمسلح قابل تشخیص نمیباشد، اما در فیلمهای سه بعدی که به آناگلیف تبدیل شدهاند، به واسطه عینکهای سه بعدی آناگلیف میتوان این نقطه ضعف را مشاهده نمود. عینکهای سه بعدی آناگلیف میتوانند این نقطه ضعف را به چشم بیننده انتقال دهند و باعث اختلال در بینایی شوند. یعنی ناهماهنگی رنگهای فیروزهای و قرمز در فیلم با رنگهای فیروزهای / قرمز عینک سه بعدی آناگلیف باعث میشود که تصویر سه بعدی درگیر سایههایی مضاعف شده و گاهی اوقات شدت آن تا حدی زیاد میشود که تصویر دوتایی دیده میشود و باعث سردرد و اختلال در بینایی بیننده میشود.
وی ادامه داد: موردی که به آن اشاره کردم در صورتی اتفاق میافتد که حتی عینک سه بعدی آناگلیف بیننده ۱۰۰% استاندارد باشد چراکه بطور کل فرمت ووب در «دی وی دی» با سیستم فیلمهای آناگلیف هماهنگ نمیباشد، حالا شما تصور کنید اگر عینک سه بعدی هم غیراستاندارد باشد و از نوع عینکهای وارداتی و ارزان قیمت چینی استفاده شود چه اتفاقی خواهد افتاد. در این خصوص مسئولین محترم نظارت کیفی و تخصصی محصولات شبکه نمایش خانگی نباید از موارد مطرح شده غافل بمانند و به سادگی میتوان این مسئله را در یک مقایسه تشخیص داد، یعنی میتوان تصاویر سه بعدی آناگلیف دی وی دی را با تصاویر آناگلیف شده اورژینال همان فیلم را در فرمت استانداردای وی آی مقایسه نمود تا به صحت مطالب درج شده پی برد. همینجا اعلام میکنم که بنده و همکارانم نیز با کمال میل میتوانیم در این امر مهم کمک حال باشیم تا با عرضه اولین محصول سه بعدی ایرانی مسئول و باعث بدبینی مخاطبین و همچنین شکست این هنر در ابتدای راه نباشیم.
وی با تاکید بر اینکه به جز ساخت فیلم سه بعدی باید در ارئه و ساخت عینک اینگونه فیلمها نیز دقت بسیاری صورت بگیرد، افزود: با توجه به تخصصی که در تکنیکهای مختلف فیلمبرداری سه بعدی و عکاسی سه بعدی دارم بنا به سفارشاتی که میگرفتم مجبور بودم عینکهای سه بعدی آن را نیز تامین کنم؛ به همین دلیل در کارگاه کوچکی که داشتم مشغول کار شدم و تولید انبوه عینکهای سه بعدی را آغاز کردم؛ این شغل برایم جالب نبود اما پولساز بود و از سال ۱۳۷۶ که اولین فیلم سه بعدی را برای انجمن سینمای جوان کار کردم مکمل کار تخصصیام شده بود، تا سال ۱۳۸۹ که با نارضایتیهای بسیاری از مردم از «عینکهای سه بعدی» و آگهیهای تبلیغاتی فروش فیلمهای سه بعدی با عینک سه بعدی و همچنین کپی غیرقانونی تعداد زیادی از کارهایم روبرو شدم،... با کمی تحقیق فهمیدم که تعدادی از عکسهایم را از وب سایت شخصی کپی کردهاند و آثار مرا به نام بنده و با عینک سه بعدی تقلبی خودشان و با گاهی با قیمتی گزاف میفروشند، چراکه بدست آوردن فیلتر و یا همان شیشه عینک سه بعدی واقعی و هم گران بود و هم غیرقابل دسترس که من آنها را به صورت شخصی و مسافری وارد میکردم. حالا بعداز گذشت دو سال و رقابت چند صد فروشگاه اینترنتی و غیراینترنتی نه من فروش عینک دارم و نه آنها...! چراکه این سودجویان بدون زحمت و دلسوزی با طلقهای رنگی معمولی و کدر که به شیرازه جلد جزوات دفاتر فنی معروف است بازار را اشباع کردند و در نتیجه این کار را که حداقل ۱۰۰ نفر در کنار من کار میکردند و از این طریق نان حلال به سر سفرههایشان میبردند را حرام کردند و حالا بسیاری از مردم به سیستم عینکهای سه بعدی آناگلیف که برای دیدن تصاویر کتاب و بعضی از فیلمهای سه بعدی آناگلیف بدبین شدهاند.
قهرمانی با اشاره به سابقه ۲۰ سااله خود در عکاسی افزود: شکست سینمای سه بعدی یک بار در اوایل دهه ۶۰ میلادی در اروپا اتفاق افتاده است و یکی از دلایل آن رکود اقتصادی اروپا و بیکاری و سپس سودجویی بعضی از تجار ثبت و معرفی شده است. یعنی وقتی ساختارها و ریشه هنر در دست تجار سودجو باشد، بیش از این نمیتوان انتظار داشت که ریشه هنری در کشوری خشک شود. در آن دوران نیز سودجویانی بودند که با تولید فیلمهای به ظاهر سه بعدی و بیقائده و بیمحتوا، مخاطبین را به سینماها میکشاندند و مخاطب با بدبینی تمام از سینمای سه بعدی دلسرد میشد، هرچند که سودجویان به مراد خود میرسیدند... برای مثال مشابه موضوع در مورد یکی از کارها و تولیدات بنده نیز اتفاق افتاد.
وی ادامه داد: تکنولوژی و سواد بصری عکاسی سه بعدی و فیلمبرداری سه بعدی از سال ۱۳۶۷ در اختیار من بوده است و همواره برای گرافیک سه بعدی - عکاسی سه بعدی - فیلمبرداری سه بعدی خود از این تکنولوژی و تکنیکهای استریوسکوپی استفاده میکردم و سال ۱۳۹۰ سیستمام. آر.ای سه بعدی را کشف وبه عنوان اولین اختراع خود ثبت کردم تا شاید جراحان و پزشکان مغز او اعصاب و استخوان بتوانند از آن به جهت تشخیص بهتر و دقیقتر بیماریهایی مثل تمورها پی ببرند.
قهرمانیفر تاكید كرد: تمامی مدارك و اسناد مدعاها موجود است.