خبرگزاری کار ایران

مارتین شمعون‌پور در گفتگو با ایلنا:

به هیچ کس باج نمی‌دهم حتی به مخاطب

به هیچ کس باج نمی‌دهم حتی به مخاطب
کد خبر : ۸۵۷۲۲

صرفا برای تغییر سلیقه مردم فعالیت نمی‌کنیم و احتمال دارد کارمان مخاطب زیادی هم نداشته باشد اما اصلا ناراحت کننده نیست. همواره سعی کردم از باج دادن فراری باشم و تولید حس ناب موسیقی را با هیچ ترفندی آلوده نکنم. وی در توضیح اضافه کرد: این اتفاق همه جای جهان در جریان است، مثلا شما می‌بینید یک

 ایلنا: مارتین شمعون‌پور که به احتمال زیاد در آینده نزدیک برنامه‌ای در یکی از سالن‌های نمایش اجرا خواهد کرد معتقد است همکاری مداوم آهنگساز با کارگردان در تئاتر موجب شناخت و اطمینان بیشتر میان دو طرف و در نتیجه بالاتر رفتن کیفیت اثر نهایی می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، شمعون‌پور که از ابتدای سال جدید فعالیت زیادی در حوزه آهنگسازی برای نمایش نداشته و بیشتر زمان خود را صرف آموزش ساز پرداخته است در همین ارتباط گفت: سال گذشته در همین بازه زمانی مشغول تمرین با گروه‌های نمایشی و بازی در فیلم سینمایی قاعده تصادف و آهنگسازی برای آن بودم اما شرایط سال جدید با سال قبل تفاوت دارد و من هم شخصا اصرار زیادی بر پرکاری ندارم و می‌توانید در پاسخ بنویسید فعلا مشغول هیچ کار خاصی نیستم.

وی ادامه داد: بعد از بازی در فیلم سینمایی قاعده تصادف پیشنهاد‌های دیگری برای بازی در فیلم مطرح شد اما نپذیرفتم. تا اینکه چندی پیش نقش کوتاهی را در فیلم سینمایی "ملبورن" بازی کردم. به نظر من یکی از بهترین تولیدات امسال خواهد بود. درحال حاضر کارهای شخصی خود را پیش می‌برم، چند پروژه‌ی اجرایی هم در برنامه دارم که فعلا چیزی در ارتباط با آن‌ها نمی‌گویم چون به صحبت کردن درباره کارهای در حال تولید علاقه ندارم.

آهنگساز نمایش «آوای گل» به کارگردانی یاسرخاسب در ارتباط با تجربه‌های ناشی از همکاری با هنرمندان تئا‌تر اظهار کرد: تجربه کار با هنرمندان تئا‌تر مفید و آموزنده بوده اما در این میان مهم‌ترین نکته‌ای که موجب بهتر شدن کیفیت کار می‌شود میزان اطمینان کارگردان به آهنگساز است. هرچه درصد اعتماد کارگردان به آهنگساز، البته به حق بیشتر باشد راندمان و خروجی نهایی با کیفیت بیشتری همراه خواهد بود. گاهی هم پیش می‌آید که شما احساس می‌کنید کارگردان تصور درستی از توانایی آهنگساز و بیان آنچه مخاطب می‌خواهد ندارد، البته زمان‌هایی هم پیش می‌‌آید که اتفاقا کارگردان خوب می‌داند چه می‌خواهد.

وی افزود: به همین علت بعضی اوقات احساس می‌کنم حرف یکدیگر را به درستی دریافت نمی‌کنیم. اما در این بین تجربه اخیر من به عنوان آهنگساز، در همکاری با آقای بهزادی کارگردان فیلم سینمایی قاعده تصادف بسیار خوب بود چون موسیقی را به خوبی می‌شناخت و ایده‌های ذهنی من را به درستی دریافت می‌کرد.

شمعون‌پور همچنین در پاسخ به این سوال که خواست مخاطب تئا‌تر چه تاثیری در شکل گیری موسیقی مورد نظر برای نمایش ایفا می‌کند، عنوان کرد: اعتقاد دارم ما صرفا برای تغییر سلیقه مردم فعالیت نمی‌کنیم و احتمال دارد کاری که انجام می‌دهیم مخاطب زیادی هم نداشته باشد که اصلا ناراحت کننده نیست. من برای خودم اصطلاحی با عنوان «باج موسیقایی» دارم که منظور از آن پدید آوردن شرایطی است تا مخاطب با ترفندهایی بیشتر متوجه و جذب موسیقی شود. همواره سعی کردم از این باج دادن فراری باشم و تولید حس ناب موسیقی را با هیچ ترفندی آلوده نکنم.

وی در توضیح اضافه کرد: این اتفاق همه جای جهان در جریان است، مثلا شما می‌بینید یک چهره شناخته شده سینما با یک گروه موسیقی همکاری می‌کند و همین عامل موجب رونق بیشتر مخاطبان گروه موسیقی می‌شود. نمونه همین رویه را می‌توانید در گروه‌های نمایشی که برای اجرای آثار خود از حضور بازیگران چهره سینما بهره می‌گیرند شاهد باشید. این شیوه شاید منتقدانی داشته باشد اما در ‌‌نهایت غلط نیست زیرا موجب می‌شود افراد به سالن اجرا بیایند و ضمن تماشای هنرمند محبوب خود از نزدیک فضای تئا‌تر را نیز تجربه کنند و چه بسا شیفته این هنر شوند. از طرفی هنرمند هم علاقه به دیده شدن دارد و این حضور مخاطب بخشی از این خواسته را در او ارضاء می‌کند، به نوعی می‌توان گفت با این روش ارتباطی دوسویه شکل می‌گیرد که هر دو طرف از آن سود می‌برند.

این هنرمند جوان با ارئه مثال‌هایی در همین ارتباط بیان کرد: ما شاهد حضور بازیگرانی مانند جف بریجز، بروس ویلیس و حتی سیلوستر استالونه در دنیای موسیقی بودیم که از طرفی با ارئه چهره‌ای چند وجهی از هنرمند موجب بالا رفتن تعداد علاقه مندان و محبوبیت بیشتر فرد می‌شود. از سویی هم صنعت موسیقی را پر رونق‌تر می‌کند چراکه ممکن است یک گروه موسیقی زیاد در میان مردم شناخته شده نباشد اما بتواند با بهره گیری از چهره‌های محبوب کار خود را معرفی و شاید طرفداران زیادی پیدا کند.

شمعون‌پور در پاسخ به این سوال که آیا می‌توان چنین روشی را برای مخاطب تئا‌تر نیز در پیش گرفت، اظهار کرد: به کار گیری چنین روشی هیچ ضرری ندارد، اتفاقا ورود چهره‌ها می‌تواند موجب رشد بیشتر تئا‌تر باشد چون تصور کنید هنگامی که یک بازیگر مطرح سینما در یک اثر نمایشی حضور پیدا می‌کند مخاطب اصلا به خاطر دیدن او وارد سالن می‌شود اما هنگامی که با ایفای نقش بازیگر کمتر چهره اما با کیفیت و توانای نمایش مواجه می‌شود تازه به تاثیر بازی خوب در اثر نمایشی یا سینمایی پی‌ می‌برد و با خود می‌گوید چه بازیگر خوبی است، پس تصمیم می‌گیرد از این به بعد برای دیدن بازی‌های خوب به تماشای تئا‌تر بیاید.

وی افزود: حضور شخصیتهای شناخته شده در موسیقی کشور ما دو حالت دارد، یا شما با اثری با کیفیت واجه می شوید یا متوسط و ضعیف که متاسفانه در کشور ما غالبا اتفاق دوم رخ می‌دهد. چون اگر کیفیت هنرمند چهره در ارائه موسیقی مورد نظر پایین باشد، به عنوان نمونه اگر آوازش یا صدای سازش فالش و بد صدا باشد، مخاطب به راحتی متوجه خواهد شد و اینجاست که دیگر با خود نمی‌گوید ببین فلان بازیگر چه موسیقی خوبی اجرا می‌کند.

آهنگساز نمایش «آسمان روزهای برفی» در پاسخ به این سوال که چه عاملی موجب خلق موسیقی با استاندارد بالا در آثار نمایشی می‌شود، گفت: همکاری طولانی مدت کارگردان و آهنگساز و به طور کلی معاشرت به شکل یک گروه جدی از جمله عواملی است که به ایجاد زبان مشترک و بیشتر شدن درک اعضای گروه از سلیقه‌های یکدیگر و در نتیجه بالا رفتن کیفیت اثر کمک شایانی می‌کند. همانطور که پیش‌تر نیز اشاره کردم همین عامل موجب بالا رفتن اطمینان دوطرف به یکدیگر و درنتیجه بهتر شدن کیفیت کار خواهد شد.

وی همچنین در ادامه به دوران همکاری خود با محمد عاقبتی کارگردان تئا‌تر پیش از سفر او به خارج از کشور برای ادامه تحصیل اشاره کرد و افزود: دقیقا یکی از عواملی که موجب شد نسبت به گذشته کم کار‌تر باشم سفر محمد عاقبتی و فاصله ناخواسته‌ای بود که بین من و این کارگردان به وجود آمد چون بعد از مدت‌ها همکاری با او به زبان مشترکی رسیده بودیم که به راحتی نمی‌توان با هر کارگردانی به دست آورد. مثلا کارهای فرشاد فزونی در آثار اصغر دشتی هم به همین شکل است و به نظر من فرشاد و اصغر دشتی با هم آثار خوبی ارائه می‌کنند و نمایش "تل‌ضحاک" که در جشنواره تئا‌تر فجر اجرا شد یکی از آن‌ها بود. نمایش «آسمان روزهای برفی»، «زنی از گذشته» که دوسال قبل کار کردم از همین نمونه بود. به طور کل می‌توانم بگویم نوعی از ارتیاط بین ما شکل گرفته بود که اصلا نیازی به صحبت زیاد وجود نداشت و قبل از اینکه جمله تمام شود همه چیز را متوجه می‌شدیم.

شمعون‌پور در پاسخ به این سوال که آیا برنامه‌ای برای اجرا یا همکاری با گروه‌های نمایشی دارد یا خیر اظهار کرد: درحال حاضر که با یکدیگر صحبت می‌کنیم برنامه‌ای برای همکاری با گروه‌ نمایش ندارم. از طرفی اگر قرار باشد اجرای موسیقی داشته باشم بیشتر علاقه‌مند هستم در یکی از سالن‌های نمایشی یا گالری‌ باشد که مخاطب از نزدیک با صدای زنده مواجه شود، حتی می‌توان ایده‌های تجسمی و بصری خوبی نیز به اجرا اضافه کرد نه اینکه مانند کنسرت‌های داخل کشور مخاطب از فاصله دور بنشیند و صدای آمپیلی فایر را آن‌هم در محیطی غیر آکوستیک بشنود که اتفاقا اعتقاد دارم اکثر آن‌ها صدابرداری بسیار بدی هم دارند.

وی با تاکید بر این نکته که هیچ علاقه‌ای به برگزاری کنسرت به شیوه مرسوم در ایران ندارد، ادامه داد: شاید فضای اجرا در گالری یا سالن نمایش کوچک باشد اما آهنگساز ارتباط نزدیک و بهتری با مخاطب خود برقرار می‌کند. اصلا دلیل ندارد مخاطب زمان و هزینه خود را صرف شنیدن موسیقی کند که کیفیت صدابرداری آن اصلا جالب نیست، او می‌تواند در منزل خود روی مبل بنشیند و پا روی پا بیندازد، چیپس بخورد موسیقی را از طریق دستگاه پخش خانگی با کیفیت بسیار بهتری بشنود و حتی چند مرتبه هم تکرار کند.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز